یکشنبه اولین روز ماه محرم و اولین ماه سال قمری است. محرم برای شیعیان با شهادت امام حسین(ع) و عزاداری شهیدان کربلا همراه است و این حادثه آنقدر بزرگ بوده که نام این ماه در سایه قرارگرفته است. محرم یعنی “حرام شده”، حرام شده از این که در این ماه جنگی صورت بگیرد. همچون سه ماه دیگرسال، که در سنتی به درازای تاریخ، جنگ کردن در این ماه ها در سرزمین عربستان، که همواره قبائلی پراکنده در حال جنگ و غارت یکدیگر بودند، حرام شده است (۱).
اعراب روزگارجاهلیت به این رسم احترام می گذاشتند و قبائل ستیزه جوی آن صحاری با رعایت چنین امنیتی می توانستند در ماه های حرام، بخصوص سه ماه پیوسته حج، در مکه گردهم آیند و علاوه بر طواف کعبه و انجام قربانی درآستانه بت ها، در مکاره بازار گسترده ای که دراین ماه ها دایر می شد، به تجارت و تبادل تولیدات و کارهای دستی خویش بپردازند و در سایه امنیت، به اقتصاد پریشان خود سامان دهند.
همواره این سئوال مطرح است که اگراعراب بت پرست در دوران جاهلیت به این رسم احترام می گذاشتند، چرا و چگونه در دوران اسلامی و درحکومت یزید که همه تشریفات و آداب ظاهری اسلام رعایت می گردید، حرام بودن جنگ در این ماه نادیده گرفته شد و خون ِ نه بیگانه و دشمن، بلکه خاندان پیامبری که پایه گذاراین آئین بود، به جرم نپذیرفتن رهبری مطلقه یزید و پافشاری بر حاکمیت ملت (در نظام شورائی)، مظلومانه به زمین ریخته شد!؟
پیش تر در نوشته ای تحت عنوان: ” یادآوری حریم ها و حرمت ها” در ایام حج، یادآور شده بودم که واژه های: مسجدالحرام، بیت الحرام، مشعرالحرام، شهرالحرام، حُرُمات، حریم، اِحرام بستن و مُحْرم شدن و…که برمکان و زمان و مناسک حج گذاشته شده است، تماما اشاره به رعایت”حریم و حدود”ی برای تحقق آزادی و امنیتی می کند که در “مدرسه حقوق” حج آموزش داده می شود.
ماه محرم که به دنبال ماه های حرام ِ حج، پس ازتبیین حقوق خالق و خلق او و حریم و حرمت ها می آید، میدان زمانی مناسبی است برای تمرین و تحقق آن حقوق، اما چه شده و چه می شود که قدرت و ثروت، چشم نظام های استبدادی را از دیدن این حقایق همواره بسته واتفاقا کسانی هم بیشترقربانی شده و می شوند که از موضع قرآن و اسلام در دفاع از حقوق مردم و حریم های قانونی، معترض ستمگری حاکمان مسلمان نما بوده وهستند!؟
محوری ترین فلسفه قیام امام حسین(ع) را اجرای امر به معروف و نهی از منکردانسته اند. این چگونه فریضه ای است که جان های پاکی برای آن ایثار گردید؟ نسل امروز از عنصر امر به معروف و نهی از منکر چه سابقه ذهنی دارد و چه تصویری برای او تداعی می شود؛ جز گشت منکرات در مراقبت از حجاب بانوان و مبارزه با مفاسد ظاهری اجتماعی و مصادره آنچه از مظاهر تهاجم فرهنگی شمرده می شود؟… جزرژه موتور سواران مهاجم بر معترضین خیابانی و ستادهای پر صلابت امر به معروف و نهی از منکر و سیطره لباس شخصی های بی هویت بر ارکان جامعه؟
نسل امروزمی خواهد بداند حساسیت امام حسین(ع) متوجه چه انحرافی در جامعه روزگار خود بود و امر به معروفی که بر آن تاکید می کرد، چه معنا و مخاطبی داشت؟ آیا انحراف اسلام را در بدحجابی و منکرات فردی می دانست، یا خانه را از پای بست در بنای پرستندگان قدرت ویران می دید ؟ جوان امروز وقتی با چنین ذهنیتی به چهارده قرن قبل می نگرد، هرچه بیشتر جستجو می کند ، کمتر نشانی از آنچه امروز مورد حساسیت حاکمان ماست، درحساسیت امام حسین(ع) و یارانش می بیند. می خواهد بداند مخاطب آن امام در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، مردم بودند یا متولیان؟ آیا تار موئی برارکان یک نظام بیشتر تَرَک وارد می کند یا تازیانه ای بردانشجوئی مظلوم و تاراج هزاران میلیاردی بیت المال و تمامیت طلبی های روزافزون و تولیت بی رضایت مردم!؟
گفتیم مهم ترین انگیزه امام حسین(ع) در نهضت کربلا، اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر بوده است. برای شناخت آنچه حسین(ع) و یارانش از این فریضه می شناختند، باید به تفاوت های بنیادین امر به معروفی که آنها درتلاش برای تحقق اش بودند و امر به معروفی که امروز در نظام ولایت مطلقه فقیه انجام می شود نگاهی گذرا کرد:
۱- مجریان امر به معروف نوع اول، وظیفه خود را در محافظت از حقوق مردم و نظارت بر عملکرد حاکمان می بینند و مجریان نوع دوم محافظت از قدرت حاکم و مراقبت از عملکرد مردم.
۲- این فریضه برای اولی ها مسئولیتی وجدانی است و برای دومی ها اجرای وظیفه اداری و شغل نان و آب دار دولتی.
۳- امر به معروف نوع اول، اخراج و اسارت و زندان و شکنجه دارد، نوع دوم، مال و مقام و حقوق و مزایا.
۴- در امر به معروف حسینی، از قدرت دور می شویم و جان خود به خطر می اندازیم و در نوع دوم، به قدرت نزدیک می شویم و از خوان نعمت برخوردار می گردیم.
۵- مجریان نوع اول را مردم خودجوش و مستقل تشکیل می دهند و مجریان نوع دوم را دولت های دینی برای مراقبت از ایمان مردم تربیت و تجهیز می کنند.
۶- امر به معروف نوع اول ناشی از شناخت و آگاهی و تشخیص وظیفه و جریانی از پائین به بالاست ونوع دوم ناشی از تقلید و تبعیت و جریانی از بالا به پائین.
۷- مجریان نوع اول را قشر آگاه و اندیشمند و مسئول و اغلب”عالمان” جامعه تشکیل می دهند، ومجریان نوع دوم را “عوام” و چه بسا اراذل و اوباش!
۸- امر به معروف نوع اول برای استقرارامنیت، آزادی، عدالت، حاکمیت ملت انجام میشود و نوع دوم برای “حفظ ظواهر” و آداب و تشریفات و پوسته خارجی دین، بی توجه به درون دین و دل های مردم.
۹- در نوع اول مردم سالاری اولویت دارد و حقوق ملت، در نوع دوم فقیه سالاری و احکام فقهی.
۱۰- اولی از موضع منطق و مدارا و با ملایمت و مهربانی عمل می کند و اکراه در دین را بیگانه با ایمان قلبی می داند ، دومی از موضع قدرت و با اتکاء به اسلحه و توام با تهدید، تنبیه، تکلیف، تسلط و تحمیل است.
مقایسه های فوق نشان می دهد که محتوای امر به معروف و نهی از منکر حسینی همانست که ما امروز تحققش را از طریق رسانه های مردمی، احزاب سیاسی مستقل، موسسات فرهنگی غیر دولتی (ان جی اوها)، سایت ها و وبلاگ نویس های وطن خواه… انتظار داریم وبا بزرگداشت یاد حسین(ع) و آزادگان همراهش، که در روزگار خود به زیباترین وجه این فریضه را فداکارانه انجام دادند، باردیگربه استقبال ماه محرم می رویم؛ محرمی که برای حریم وحرمت حقوق مردم و حرام شمردن نقض حرمت ها نامگذاری شده، و محرم دیگری که امروز مداحان سیاسی اش دربسط خرافات و بد دهنی و حرمت شکنی شهره آفاق اند! تا به استقبال کدام محرم و کدام حسین(ع) رفته باشیم؟
حاکمان ما با زیر پاگذاشتن این حریم و حرمت حقوق مردم، که حج و محرم نمادهائی برای آن هستند، مملکت را به روزگار جاهلیت قبل از اسلام برگردانده اند و قانون غلبه قدرت (الحق لمن غلب) را برارکان نظام حاکم کرده اند، گویا مدعیان دروغین دین می پندارند این حرمت ها و حریم ها به گذشته تاریخ تعلق دارد! اما حق گرفتنی است، نه دادنی و امر به معروف و نهی از منکر مکانیسمی برای استیفای همین حقوق:
از آخرین وصایای امام علی(ع) در بستر شهادت برای مسلمانان آینده، پس از ضربه “ابن ملجم” که از متعصبین خشک مغزخوارج بود، یکی هم به شرح زیر در ارتباط با امربه معروف و نهی از منکراست:
“مبادا امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید، در اینصورت اشرارتان برشما ولایت خواهند کرد، سپس برای دفع شر آنها دعا می کنید ودعایتان مستجاب هم نخواهد شد”(نهج البلاغه نامه ۴۷)
۱- چهارماه از سال قمری را ماه های حرام نامیده اند: ماه اول (محرم)، ماه هفتم(رجب) و ماه های یازده و دوازده( ذیقعده و ذیحجه)، ماه های ۱ و ۱۱ و ۱۲پشت سرهم قرار گرفته اند که در وسط آنها ذیحجه (ماه حج) واقع شده است، گویا ماه های قبل و بعد آن که حرام شمرده شده، زمان امنی برای مسافران، در روزگار فقدان وسائل نقلیه، در سفربه مکه و بازگشت از مراسم به دیارشان فراهم می کرده است، آنگاه با ششماه فاصله، که سال را به دو نیمه غیر مساوی تقسیم می کند، “رجب” قرار گرفته است که آن نیز ماه حرام است. به این ترتیب آتش بسی اجباری در مقاطعی از سال وجود داشته است.
۵ آذرماه ۱۳۹۰، ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱