Search
Close this search box.

درآزمون سختِ قدرت!

 

 

عبدالعلی بازرگان
نامه ای به رهبری :بپرهیز از این که خود را در عظمت با خدا برابر داری یا در کبریاء و جبروت، خود را به او همانند سازی !

نامه ای خطاب به رهبر نظام ولایت مطلقه فقیه

جناب آقای سیدعلی خامنه ای، این نامه نامتعارف و غیر رسمی را به دعوت آزاده استوار “محمد نوری زاد”، که در پانزدهمین نامه بی پاسخش به شما همگان را به مشارکت در این مکاتبه ملی فراخوانده بود می نویسم، همانکه سری نامه های مشفقانه و مصلحانه اش، آن هم از داخل کشور و زیر پتک و سندانِ پاسداران بی پروای اوین و اطلاعات، اشک شوق از مشاهده شرف، شهامت و شجاعت این شیرمردان بیشه ایران از گونه ها جاری می سازد و رهائی از جهل و جور و جنایت را با ایمان به زنده ماندن عزت و آزادگی، به رغم ذلت و اسارت دراستبداد دینی نوید می دهد.

من با نام شما از دوران دانشجوئی در نیمه اول دهه چهل، قبل از انقلاب آشنا شدم؛ روحانی جوانی در مشهد که به طیف طرفداران استاد محمدتقی و دکتر علی شریعتی درکانون “نشرحقایق اسلامی” نزدیک شده و قشر جوان و دانشجو را به خود جذب کرده بود. گرایشات متعادل سیاسی و ارتباطات هنری و ادبی با چهره های مطرح در مشهد، به همراه قدرت خطابه و بیان، شهرتی برای شما در آن شهرپدید آورده بود که ذکر خیرش به تهران نیز رسیده بود.

اما با چهره شما، در خانه دکتر عباس شیبانی بود که برای اولین بار آشنا می شدم. تازه پای فعالیت تان به تهران کشیده شده بود و از ایستگاه قطار تهران مشهد مستقیما به جلسه ای وارد شده بودید که قرار بود متن مانیفست مانندی را برای ایدئولوژی اسلامی تهیه کند. پیشنهاد این طرح از آقای طاهر احمدزاده، دست راست استاد محمدتقی شریعتی و محورتشکیلاتی کانون نشر حقایق بود تا خوراکی فکری برای دانشجویان در معرض تبلیغات چپ باشد. 

من در همان یک جلسه حضور داشتم ولی بعدها شنیدم در تقسیم کار برحسب موضوعات، شما نقش خود را به خوبی ایفا کرده بودید و این داوری را شخصا از مرحوم پدرشنیدم که درک تئوریک شما را از جایگاه آخرت درجهان بینی اسلامی پسندیده بودند و گویا همین نوشته بود که بعدها تحت عنوان” طرح کلی اندیشه اسلامی” منتشرشد. در آن ایام، نوشته های کوتاه دیگری همچون: “در ژرفای نماز”، “گفتاری در باره صبر” و ترجمه آثار سیاسی انقلابی برخی نویسندگان معروف جهان عرب مثل: سیدقطب و راضی آل یاسین به تدریج از شما چهره یک روحانی مطلع از جهان اسلام ساخته بود.

علاوه برآن، در فضای محافظه کارانه حاکم بر حوزه های مذهبی که در صد بسیار کمی از روحانیون، در مقایسه با خیل روشنفکران چپ و مذهبی، درمیدان سیاست و مبارزه و زندان و شکنجه بودند، دستگیری های هرازگاهی شما، هرچند اغلب موقت و کوتاه مدت، و تبعیدتان به ایرانشهرسرمایه خوبی برای آینده سیاسی تان فراهم می ساخت و همین سوابق هم بود که در سن ۳۹ سالگی شما را، به گزینش پیروان آقای خمینی، به عضویت در شورای انقلاب درآورد. صرفنظر از آیه الله طالقانی و روحانیون غرب آشنائی همچون: دکتر بهشتی، گلزاده غفوری، محمد مجتهدی شبستری و امثالهم، اگر قرار بود از میان روحانیون مورد قبول نسل نوگرا و مبارز دینی ده نفر برگزیده شوند، انصافا نام سیدعلی آقای خامنه ای حتما درآن جمع بود. این مقدمات را برای این گفتم تا بدانید نسل جوان دین باور چقدربه آینده شما امیدواربود. 

با علاقه و سابقه ای که در تحقیقات قرآنی دارید، به نظرم رسید که با همین زبان با شما گفتگو کنم، شاید موثرتر واقع شود. شما به خوبی می دانید که آزمون آدمی در دو میدان خیر و شر، فقر و غنا و قدرت و ضعف است که با “صبر” در برابر سختی ها و “شکر”(بهره برداری بهینه) نعمات و امکانات تحقق می یابد و سربلند برآمدن از آزمون شکر بسی سخت تر از پیروزی درآزمون صبر است. من نیز با اشاره به همین آزمون می خواهم با شما سخن بگویم؛ قرآن صبر ایوب و داود را در برابر سختی ها ستوده و از شکر سلیمان نسبت به قدرت حکومتی بی نظیری که داشته بس نشانه ها آورده است. شما در آزمون “صبر”، در دوران سختی، ظاهرا سربلند بیرون آمده اید، اما داوری اکثریت قشر آگاه جامعه از آزمون “شکر” شما، درقدرت مطلقه ای که درانحصار گرفته اید، به خصوص در این دوساله، بسیار متفاوت است. این را نیز می دانید که در محک عدل و جور، خداوند مردمان صالح را از آنچه برزبان بندگانش جاری می شود می شناساند(منشور حکومتی حضرت علی).

در این داستان نمادین و مثل گونه و عبرت آموز قرآن، سلیمان آنقدر چشم”بصیرت” و گوش شنوا داشت تا ندای مورچگانی را که از له شدن زیرپای سپاهیان نگران بودند بشنود، اما وقتی سپاه سرکوب شما با ماشین از روی جوانان بی گناه رد می شد، رهبر با بصیرتشان نه چیزی دید و نه ناله ای شنید! گویا خس و خاشاکی که رئیس جمهورمنتخب رهبر گفته بود، زیر پا له می شوند! 

سلیمان به شکرانه چنین قدرت و نعمتی، جلب رضایت ربوبی و پیوستن به مصلحان را تمنا می کرد، و شما اصلاح طلبان و دو سالار و همسران همسنگرشان را فتنه گر نامیده و در زندان اسیر کرده اید. در نظام سلیمانی، هنر هدهد هم به کار گرفته می شد و شما هنرمندان ملت را به هواداری خودتان، یا به حاشیه عزلت رانده اید. درباریان سلیمان از جمله عالم ترین انسان های عصرخود بودند و شما مشتی مقلد و مداح و مجیزگوی یا فرصت طلب شیفته قدرت و ثروت را میدان داده اید.

سلیمان با سیاست های جذب کننده اش و به مدد علم و اخلاق برتر و بدون جنگ و خونریزی، ملکه و ملت مهرپرستی را به تسلیم آگاهانه و عاشقانه دربرابر آفریدگار جهان جذب کرد و سیاست های دفع کننده شما آمار فرار مغزهای ایران را به بالاترین حد نصاب جهانی رسانده و موجب بدنامی و انزوای بی سابقه این کشورنام آور شده است. او اراذل و اوباش و نیروهای شیطانی را به آبادانی شهرو دیارگماشت و ازحرفه بنائی وغواصی آنان در دشت و دریا استفاده کرد و شما آنها را به جان افاضل و اندیشمندان و اقلیت ها انداختید و میلیون ها نفر را در دنیا آواره و پراکنده ساختید. 

تکیه گاه سلیمان “عصای” اقدامات عمرانی عظیم او بود، تکیه گاه شما به چیست؟ به عصای نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی؟ به آنها که برای همیشه نمی توانید تکیه کنید، موریانه مرگ عصای سلیمان را هم خورد، عصای استبداد و سرکوب که جای خود دارد. موریانه منافع شخصی وعوارض ظلم و ستم و چپاول درآمدهای نفتی مدتهاست آنرا خورده و عنقریب است که بشکند. 

مُلک”سبا”، نماد نعمت ورفاه وسبزخرمی سرزمین آزاد و آبادی است که ازسیاست سلیمان پدید آمد، اما نظام ولایت مطلقه فقیه، دستاورد انقلاب برای عدالت، آزادی و حاکمیت ملت را در مسلخ منیت های فردی و طبقاتی جمعی از روحانیون قدرت طلب قربانی کرد و به تعبیر قرآن موجب “هلاکت حرث ونسل” شد. هلاکت حرث، همین نابودی تولیدات کشاورزی و صنعتی و ورود بی رویه انواع میوه ها وکالای های چینی و غیر آن است و هلاکت نسل نیز، علاوه بررشد سرسام آورمرگ و میر تصادفات رانندگی وآلودگی فوق العاده هوا، اوج گرفتن بی سابقه آمارانواع نابسامانی های اجتماعی همچون: اعتیاد، فساد، فحشاء، سرقت، اختلاس های نجومی، نومیدی جوانان و آوارگی ملت است. به این ترتیب در سایه ولایت مطلقه شما وبی لیاقتی مدیرانی که مسئول این مصیبت ها هستند، به سرنوشت قومی گرفتار شده ایم که قرآن در وصفشان گفته است: “آیا به (عملکرد) کسانی که کفران نعمت خدا کردند و قوم خود را به هلاکت و نابودی کشاندند توجه نکرده ای” (ابراهیم۲۸)؟

می دانم که شما و پیروان ولایت تان نظری کاملا متضاد دارید و همچون شاه سابق، که ایران را در آستانه تمدن بزرگ و یکی از پنج قدرت بزرگ جهان می دید، بر این باورید که برای اسلام و ایران آبرو و عزت داخلی و خارجی خریده و قدت بزرگ منطقه شده اید. کاش چنین بود، اما بدنیست این هشدار قرآنی را هم بشنوید:
” بگو آیا شما را به زیانکارترین عملکردها آگاه کنم؟ همان ها که تلاششان در زندگی دنیا به باد رفته، اما خودشان فکر می کنند بهترین کار را انجام می دهند”(کهف۱۰۴)!

جناب آقای خامنه ای، شما امروز همه امورملک و ملت را در ید قدرت خود گرفته و تسلط مطلقه بر همه شئون کشوری و لشکری پیداکرده اید، می دانید که اتحاد جماهیر شوروی هم با همه قدرت و شوکتش نتوانست به شیوه استبدادی ادامه حیات دهد و بدون حمله خارجی درهم پاشیده شد و امروز درست۲۰ سال از آن عبرت تاریخی می گذرد، موجبات چنین سرانجامی، به اضافه خطر تهاجم خارجی، درانتظارایران است که ممکن است مملکت ما را هم به سرنوشت عراق و افغانستان تبدیل کند و صدها هزار قربانی بجای گذارد. دراین صورت آیندگان خون آنان را به پای شماخواهند نوشت. آیا به چنین عاقبتی اندیشیده و پاسخ خود را در برابر خدا و خلق او آماده کرده اید ؟

شما با توجیه این که: “من از قبل تذکر داده بودم، ولی عمل نمی کنند”! خود را مبرای از مفاسد اداری و اقتصادی در ندانم کاری و اختلاس عظیم مدیران وعملکرد نیروهای سرکوب در قساوت و جنایت می دانید، اما نیک می دانید که امام علی(ع) خود را در عملکرد استانداران و سپاهش مستقیما مسئول می دانست وعلاوه بر مراقبت ویژه و تنبیه خطاکاران، هرگاه سپاهی به سرزمینی گسیل می داشت، به مردمانی که سپاه از دیارشان می گذشت، مسئولیت خود را برای جبران خسارت های احتمالی از ناحیه سربازان به اراضی و اموال آنها صریحا اعلام می کرد(نامه ۶۰ نهج البلاغه). اما شما پس ازسرکوب های خونین پس از انتخابات، به جای دلجوئی ازمادران داغدیده، طلبکار هم شدید که با این کار” نظام را تضعیف کردید”!! 

جناب آقای خامنه ای، این روزها عکس عبرت انگیزی، که درآرشیو پلیس نظامی برزیل پیداشده، مردم آن کشور و سایرآزادی خواهان دنیا را مجذوب کرده است. این عکس دختری ۲۲ ساله را پس از شکنجه های طولانی، مقابل قضات نظامی در سال ۱۹۷۰ نشان می دهد. او استوار و سربلند نگاهی به جلو دارد، اما قضات چهره خود را با دست از نگاه دوربین پنهان کرده اند. این دختر کسی نیست جز “جیوما هوسف” رئیس جمهور فعلی برزیل!… این عبرت ها را نباید ندیده گرفت، هاله و هدا را که هوادارانتان کشتند، اما اوین واسارتگاه های دیگر آزادگان اسیری ازدختران و پسران جوان دارد که امیدهای آینده اداره این کشورهستند. هرچند بازجویان شما با چشم بندی که برآنها می بندند، چشم سرهای خود را مثل کبک در برف بی بصیرتی کرده باشند! 

می دانید که حکومت میدان آزمون مردان سیاست است(الولایات مضامیرالرجال)، ای کاش همچون آزمون “صبر” در سختی، در آزمون”شکر” قدرت نیز، در خدمت به ملت، تا خیلی دیر نشده و فرصت از دست نرفته، با بازگشت به خدا و حقوق و حاکمیت خلق او موفق شوید. نامه را با کلامی از آن که به نام همنام اوئید، ختم می کنم، ایکاش به عدالت نیز همراه او می شدید.

“بپرهیز از این که خود را در عظمت با خدا برابر داری یا در کبریاء و جبروت، خود را به او همانند سازی، که خدا هرجباری را خوار کند و هرخودکامه ای را پست و بی مقدار سازد. با خدا و مردم انصاف داشته باش، هم از جانب خودت و هم از جانب وابستگان و دوستدارانت، که اگر چنین نکنی ستم کرده ای و هرکس به بندگان خدا ستم کند، علاوه برخلق، خدا هم خصم او خواهد بود…. هیچ عاملی در تغییر شرایط نیکو و تبدیل آن به نابسامانی، موثر تر از تکیه حاکمان بر ظلم نیست، زیرا خداوند ندای نجات و ناله ستم کشیدگان را می شنود و در کمین ستمکاران است(عهدنامه مالک اشتر). 

عبدالعلی بازرگان، پنجم دیماه۱۳۹۰، ۲۷ دسامبر۲۰۱۱