مهندس بازرگان در طول عمر درازشان یک مبارز سیاسی باسابقه و یک لیبرال دموکرات مذهبی محسوب میشدند که در فضای چپ زمانه شان ، آغازگر روشنفکری دینی بودند. آبشخورهای فکری مهندس بازرگان را در کجا میتوان جستجو کرد ؟
همانطور که شما اشاره کردید مهندس بازرگان عمر طولانی داشتند و فراز و نشیب های زیادی را تجربه کردند. میتوان گفت تا قبل از نهضت مقاومت ملی بیشتر اندیشمندی در حوزه دانشگاهی و مذهبی بودند و ورود ایشان به سیاست بعد از کودتای 28 مرداد است. در دوران نهضت ملی ، ایشان حتی جزوه بازی جوانان با سیاست را مینویسند و در آنجا میگویند سیاست یک تخصص هست و نباید بدون تخصص وارد آن شد .
آبشخورهای فکری مهندس بازرگان به چند مسئله بازمیگردد: خانواده مذهبی و روشنفکر ایشان، خاستگاه طبقاتی مرفه ای که توان تحصیل در خارج از کشور را می یابند، به لحاظ فرهنگی از افراد مختلفی از جمله ابوالحسن خان فروغی بهره میبرند و از فضای گفتمانی آن دوران یعنی بازگشت به قرآن استفاده میکنند و گفتمان سازی بدیل را در مقابل اسلام سنتی مطرح میکنند . ایشان در اروپا در میانه دو جنگ قرار دارند برخلاف دکتر شریعتی که در فضای بعد از جنگ جهانی دوم و در میانه جنبش های ضد غرب هستند ولی مهندس بازرگان در دوره بین دو جنگ جهانی و در دوانی که نقد اخلاقی دولت مدرن و مدرنیته مطرح هست و نوعی تمایل به معنویت و اخلاق در آن فضا وجود داشته در غرب تحصیل میکنند و در محافل مسیحی کاتولیک و دموکرات مسیحیان کاتولیک لیبرال تنفس میکنند و تحت تاثیر قرار میگیرد .
چرا مرحوم بازرگان را پدر روشنفکری دینی در ایران می نامند؟
آغازگری ایشان در جریان روشنفکری دینی به علت تاسیس دانشگاه تهران و تاسیس نهادی مقابل نهاد سنتی دین بوده است و گفتمان ایشان به واسطه همین تاسیس دانشگاه مخاطبان بسیاری می یابد.. اکثریت قریب به اتفاق شاگردان مهندس بازرگان ، دانشجویانی هستند که بعدها نسلی تشکیل میدهند که مخاطبان اصلی هستند . در عین حال یک طبقه متوسطی بعد از انقلاب مشروطیت شکل گرفته و به واسطه روزنامه هایی که در خارج از کشور منتشر میشود و تحصیل در خارج بستر و مخاطب اندیشه مهندس بازرگان قرار میگیرند .
چالشی بین نحله ای از نواندیشی دینی در مقابل روایت سنتی از دین هست که سیاسی شده و به تدریج یک روایت اقتدارگرا از دین است که به تدریج در جمهوری اسلامی حاکم شده است . این اولین چالش است و بین نواندیشی دینی در برابر اقتدارگرایی حذف میشود. اگر بخواهیم سیر زندگی مرحوم بازرگان را بررسی کنیم باید تاملات شخصی شان را دقیق شویم تا در ذیل آن مراحل تفکر دینی ایشان را ترسیم کنیم.
ولی بعد از انقلاب ایشان وارد مرحله جدیدی میشوند که به دنبال نوعی تصفیه دین و دولت از اقتدارگرایی مذهبی و حق ویژه طلبی تئوری ولایت فقیه و تئوری ولایت مطلقه متبلور میشود . ایشان از جوهره اخلاقی دین و شریعت در برابر روایت اقتدارگرا دفاع کند.
برخی مثل مهندس بازرگان این شانس را داشتند که این فضا را تجربه کنند و برخی چون دکتر شریعتی نبودند و برخی هم متفکر پساجمهوری اسلامی اند . مسلما این مسئله موثر بوده ولی اینکه ایشان چه تحولی در آراء شان به وجود آمده گاه نادرست تفسیر میشود . تلقی که درباره تغییر نظر مهندس بازرگان مطرح شده نوعی تحلیل شتاب زده و فهم نادرست از آراء ایشان است.
ممکن است درباره تحلیل ها پیرامون تحول فکری مرحوم بازرگان بیشتر توضیح دهید؟
تئوری که مهندس بازرگان تحت عنوان خدا و آخرت هدف بعثت مطرح کرد نقطه عطف این تحول ارزیابی میشود درحالی که ردپای این نظریه در تمامی دهه های سی تا هفتاد بازتاب دارد . ایشان جایی میگوید هدف دین قدرت نیست بلکه هدف دین معنویت و اخلاق است . این گرایش در مرحوم بازرگان بعد از تجربه جمهوری اسلامی بارور میشود . پس مرحوم بازرگان بعد از انقلاب به چنین نتیجه ای نرسیده بلکه این ردپا را میتوان در آثار قبلی او هم نشان داد.
دلیل و زمینه طرح این تئوری را چه ارزیابی میکنید ؟
این دو تئوری یعنی فقه محوری و تئوری مصلحت نظام به ویژه غلبه دومی بر اولی به یک روایت اقتدارگرا میرسد که بازرگان آن را نقد میکند.
اما دیدگاه دومی از دوگانه سیاست و دین هم درباره تئوری مرحوم بازرگان مطرح است.
تئوری مهندس بازرگان در فضایی دیگری مطرح شد که دین شخصی را در برابر دین سیاسی تبلیغ بکند . چون در رفتار فردی و نوع بقیه مباحث بعد از این بحث پاسخ را به نشریه لوموند مینویسد که لا اله الا الله سیاسی ترین شعار اسلام است . این دوگانه دین و سیاست و دین سیاسی و دین غیرسیاسی دوگانه درستی نیست بلکه باید این را سه گانه کرد : سه گانه دین شخصی، دین در حوزه شخصی و دین حکومتی . مرحوم بازرگان دین حکومتی را قبول نداشت . این تفسیری است که آقای بسته نگار در جلسه انجمن اسلامی قبل از سخنرانی مرحوم بازرگان مطرح کرد که در میان مباحث دیگر مهندس بازرگان میگویند که بسته نگار حرف مرا فهمیده است.
پس شما کتاب خدا –آخرت هدف انبیا را در اصلاح و تکمیل آرا ء قبلی مهندس بازرگان ارزیابی میکنید و نه تغییر موضع . مهندس بازرگان برنامه گرفتن از اسلام را چگونه توضیح میداد؟
بازرگان میگفت منظور از برنامه گرفتن از اسلام مقصود فقه نبوده بلکه تاکید بر اخلاق در مقابل فقه است . تاکید بر جهت گیری هایکلی است در مقابل برنامه هایی که فقها مطرح میکنند .
آقای سروش به جای اینکه فقه سنتی مبدل به ایدئولوژی را نقد کند، در واقع ایدئولوژی روشنفکران دینی را نقد کرد و همه اتهامات سیاسی و مفاهیم اسلام اقتدارگرا را مرجع و مستدل قرار داد ولی در نتیجه گیری روشنفکر دینی را متهم کردند و به نظر من این فرافکنی در نقد ایدئولوژی بود . به جای اینکه آیت الله خمینی ، آیت الله مطهری و جمهوری اسلامی ولایت فقه محور نقد شود ، ایدئولوژی، انقلاب و شریعتی نقد شد، به نظر من نقد آقای بازرگان ، نقد اخلاقی تری هست.
مهندس بازرگان و نهضت آزادی در ابتدای انقلاب حکومت دموکراتیک اسلامی را مطرح کرد و آیت الله خمینی در مقابل جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد را تاکید کردند. نظام سیاسی پیشنهادی مهندس بازرگان چه ویژگی هایی داشت؟
آموزه های اصلی مهندس بازرگان برای نسل امروز و جنبش سبز به نظر شما چیست؟
در چند سال اخیر نوعی بازگشت به جهتگیری و گفتمان مهندس بازرگان مشاهده میشود. آزادیخواهی، دموکراسی و حقوق بشر در اولویت قرار گرفته است و اولویت دهی به مبارزه با استبداد که در جنبش سبز هم بود نشات گرفته از اندیشه بازرگان است. من از منظر سوسیال دموکراسی به دیدگاه لیبرال دموکرات مهندس بازرگان نگاه میکنم و معتقدم روش دین شناختی مهندس بازرگان دیگر روش غالب نیست . روش تطبیقی بین علم و دین روش غالب نیست ولی آن درون مایه که میخواست بین آزادی و دموکراسی و حقوق بشر با دین تطبیق دهد این وجه غالب است.
در عرصه عمل سیاسی بازرگان چه میراثی برجای گذاشته است؟
شجاعت سیاسی و دینی مرحوم بازرگان درس بعدی است . در رفتار سیاسی جوزده نیست، در حوزه دینی نظریاتی دارد که گاه ساختارشکنانه است مثلا تدوین حضرت علی براساس سیر نزول را تدوین درست تری میدانستد. بازرگان خود قرآن شناس معتقدی بوده و میگفت که روش تدوین قرآن در زمان عثمان درست نبوده و آسیب هایی را به قرآن وارد کرده است و حتی تعابیری تند و صریح را نسبت به تدوین آیات قرآن مطرح میکرد.
نگاه آزادیخواهانه ایشان به دین و قرائت دموکرات و لیبرال از دین از دیگر آموزه های بازرگان است، اما یکی از مهمترین درس های ایشان تلاش برای نهادسازی بازرگان است . از نهضت آزادی که با نیم قرن سابقه هزینه پرداخته و امتحان پس داده است تا نهادهایی دیگر چون شرکت انتشارات یاد ، انجمن های اسلامی متفاوت و … نشان از روحیه بازرگان در نهادسازی های سیاسی و مدنی و فرهنگی دارد که در جنبش سبز می تواند درس آموز باشد.
بحث زنان و تبعیض های جنسیتی در گفتار مهندس بازرگان جایی ندارد و نوعی نگاه مردسالار در فهم ایشان و عملکرد تشکیلاتیشان دیده میشود . آنقدر که آزادی، دموکراسی و حقوق بشر در اندیشه بازرگان پر رنگ هست اما دغدغه عدالت و فقر ستی کم رنگ تر هست و اینک در جامعه نفتی که شکاف های طبقاتی در آن وجود دارد بحث حائز اهمیتی است که نادیده گرفته شده این ضعفی است که در جنبش اصلاحی سبز هم اینک وجود دارد.
گرایش ایشان و دوستانشان نسبت به احکام دین که برخلاف اکثر نحله های دینی احکام را ثابت و لازم الاجرا میدانند مورد انتقاد است. گفتمان مهندس بازرگان هم باید در رویکرد تطبیق علم و دین به روز باشد. بعد از مهندس بازرگان در عرصه تطبیق علم و دین قدمی برداشته نشده است
حرف آخر ؟
مهمترین آموزه مهندس بازرگان برای نسل ما و نسل بعد تربیت فرزندان و شاگردانشان هست، نهادسازی که کردند و مجموعه اینها صداقت و سلامت بودند و نگاهی که به منافع ملی داشتند و هزینه ای که پرداختند اینها میتواند در دورانی که ما دچار فقدان الگو هستیم الگوهای آموزنده و راه گشایی باشد .