خداوندا چرا قفس برای عندلیبان و اسارت برای مظلومان خواستهای؟ حکمت این خواستن کجاست؟ راستی به کدامین گناه بلبلان در قفسند؟ مگر جز اینست که صوت خوششان باعث اسارتشان گردیده و پر طاووس او را از محل زندگیش دور ساخته؟
بسم الله الرحمن الرحیم
مادری در فراق دلبندی و پدری در هجر جگر گوشهای چنگ بر دامان حضرت احدیت زده و مینالند و از خالق هستی مدد میجویند که بارالها ما نمیگوییم که یعقوبیم و عزیزمان یوسف، چنین ادعایی در نزد چون تویی کفر است و صاحب ادعا مستحق کیفر ولی مگر یعقوب نبی جز این بود که به یوسف عشق میورزید و از عاطفه مهر پدری برخوردار بود. مگر این عاطفه و این غریزه در وجود مخلوقات از حیوان و انسان قرار ندادهای؟ مگر زهر هجران برای همه تلخ و ناگوار نیست؟ پس گزافه نمیگوئیم اگر دلبندمان را در مقایسهای، به یوسف مثال بزنیم که او در نزد عزیز مصر و در قصر مجلل وی اسیر بود و عزیز ما در بند و زندانی مخوف و در شکنجه و آزار.
خداوندا چرا قفس برای عندلیبان و اسارت برای مظلومان خواستهای؟ حکمت این خواستن کجاست؟ راستی به کدامین گناه بلبلان در قفسند؟ مگر جز اینست که صوت خوششان باعث اسارتشان گردیده و پر طاووس او را از محل زندگیش دور ساخته؟
خدایا این چه گناهی است که دیگران از دیدن و شنیدنش لذت برده و بند و زندان را بهای آن قرار دادهاند بارالها ما از حکمتت بیخبریم و صلاح تو را نمیدانیم. ولی تو بزرگی و بخشنده و ما پدران و مادران و همسران و فرزندان این عزیزانی که دربند و اسارتند از تو میخواهیم که یاریمان کنی یا به صبر ایوبی یا به دیدار یعقوبی. چونکه تا تویی از دیگران چشم امید بستهایم و صبر و ظفر از تو میجوئیم که روی ما به درگاه بخشنده است است نه به دست بنده.