Search
Close this search box.

مجلس صبح پنجشنبه ۲۷-۱۱-۹۰ (حفظ جلوه‌های مذهبی و فرهنگی- آقایان)


بسم الله الرحمن الرحیم
هر واقعیتی و هر وجودی جلوه‌ای دارد، گاهی اوقات در امور اجتماعی این جلوه از خودش مهم‌تر است، مثلا نماز جمعه که در قدیم بود، ولی نماز جمعه نشان دادن هویت و شخصیت مسلمین است و اینکه با هم متحد هستند. حتی پیشِ خدا هم می‌خواهند بروند دسته جمعی می‌روند یا در قلمرو دیگری می‌گویند بسم الله را در سوره‌های قرآن بلند تلفظ کنید، در نماز‌ها بسم الله آن را کمی بلند‌تر بگویید و حتی در آن نمازهایی که سوره‌ها آهسته خوانده می‌شود، بسم الله را بلند بگویید. برای اینکه در آن محیطی که دین رسمی و حکومت رسمی است همه چیز رسمیت آن اهل سنت بود و به شیعه رافضی می‌گفتند. یعنی ترکِ دین کرده، بلند خواندن این بسم الله یعنی ما هم داریم سوره قرآن می‌خوانیم. قرآن فقط آن چیزی که شما می‌گوید نیست حالا ما محبت و احترامتان می‌گذاریم می‌گوییم که فقط آن نیست واِلا اصلاً آن بسم الله که شما می‌گویید چه بسا نماز گذاری، که نماز او را لعنت می‌کند. به هر جهت، بسم الله را بلند بگویید، در اینجا یک مسئله دیگر هم هست و آن این است که ما، و البته در مورد سوره حمد «الحمدُ للهِ ربِ العالمین» همه مسلمان‌ها متفق القول هستند که بسم الله جزء سوره است و علتش هم این است که به این سوره سبع المثانی گفتند، هفت آیه‌ای که دو بار نازل شده است برای اینکه هفت آیه باشد بسم الله باید جزء سوره باشد در آن اختلاف نیست اما در سایر موارد ما بسم الله را جزء قرآن می‌دانیم یعنی جزء سوره می‌دانیم، بسیاری دیگر معتقد هستند که بسم الله همانطور است که ما در هر کار که انجام می‌دهیم فارسی، عربی یا ترکی همه بسم الله می‌گویند. این بسم اللهِ سوره‌ها هم از آن قبیل است جزء سوره نیست حالا از این اختلافات مسائلی است که درست مشخص است که این برای تفرقه ایجاد شده است، ولی خُب آسان است احکام هم که دست شماست شما اهل سنت بگویید مستحب است وقتی که نیت خیر باشد و بخواهند واقعا تقریب کنند نه اینکه اسمش تقریب بین مذاهب است بعد به هم فحش بدهند، این تقریب نشد ولی اگر واقعا بخواهند تقریب کنند راه حل آن خیلی ساده است، آقایان بگویند درست است که ما بسم الله را جزء قرآن نمی‌دانیم ولی چون بعضی از مسلمان هایِ ما بسم الله را جزء قرآن می‌دانند می‌خوانند برای اینکه اختلاف نباشد شما هم بخوانید این مستحب را انجام بدهید. خیلی زود همه این مسائل حل می‌شود اگر طرفینِ اختلاف بخواهند بعضی از این اختلافات هم آنقدر کوچک است که واقعا آدم تعجب می‌کند مثل آن مورد که یک کتابی نوشته شده که چندین فیلم از آن ساخته‌اند، سفر‌های گالیله، آن کسی که به کشورهای انسانهای کوچک می‌رود این دو تا قبیله کوچک با هم دعوا داشتند، می‌گفت اختلاف شما سر چه چیزی هست؟! این‌ها گفتند که اختلاف ما سر این است که ما می‌گوییم تخم مرغ را باید از آن طرف پهنش بشکنید و بخورید این‌ها می‌گویند نه باید از آن طرف دیگر بشکنیم، سر همین مسئله با هم دعوا داشتند. خیلی از اختلافات ما اگر خوب نگاه کنید همین موارد است. بعد منتهی به قول یک نفر اگر افرادی که علاقه‌مند به تقویم هستند شعارشان این باشد همه با هم، جذب می‌شوند ولی شعارشان این است که همه با من، این است که هر کدام می‌خواهد که جلوه‌های طرف را از بین ببرد خُب چون ما در دنیای اسلام اقلیت هستیم و همچنین در بین ملت‌ها باز هم یک اقلیت هستیم مُهر اقلیت بر ما خورده است، ما هویت و شخصیتمان را برای اینکه نشان بدهیم مسلماً به این جلوه‌ها نیاز داریم، چرا الله اکبر که می‌گویند و بعد هم نماز جماعت، بسم الله را ما بلند می‌گوییم، از قدیم رسم بوده است نه حالا! برای اینکه می‌خواهیم بگوییم ما شیعه‌ها که می‌گوییم بسم الله جزء قرآن نیست، عدهٔ ما خیلی زیاد است همه با هم بسم الله می‌گوییم یا اینکه ما می‌گوییم در نماز بعد از حمد که خواندیم، یک سوره بخوانیم هر سوره‌ای باشد، که خُب معمولا در نماز جماعت آن امام، پیش نماز یکی از سوره‌های کوچک را انتخاب می‌کرد سوره‌های آخر قرآنکه زود تمام بشود و حتی مطّلعی می‌گفت، (من در کتابی ندیدم) می‌گفت یکی از خلفا به نظرم عمَر، خلیفه دوم را می‌گفت، نماز صبح را که بعد از حمد که باید یک سوره می‌خواند، سوره بقره را انتخاب می‌کرد، سوره بقره آنقدر بزرگ است بطوریکه وقتی سوره به انت‌ها می‌رسید آفتاب طلوع کرده بود. خُب البته عمَر یا هر کسی که بوده است این علاقه‌مندی به اینکه مسلمان‌ها وظیفه‌شان را انجام دهند، گفتند چرا این کار را می‌کنید گفت برای اینکه جوانهایی هستند که تازه مسلمان شدند یا خوابشان می‌برد دیر بلند می‌شوند می‌بینند نزدیک است که آفتاب طلوع کند چه کار کنند، وقتی بیایند به این نماز که قطع نشده، وسط نماز وارد بشوند نمازشان دیگر قضا حساب نمی‌شود، خُب البته هر خلیفه‌ای هم که اینکار را انجام داده خیلی نیت خیری داشته است خدا پدرش را بیامرزد، حالا چرا آقایانِ فعلی این کار را نکنند، آن‌ها که یک آیه را کافی می‌دانند غالباً یک آیه را می‌گویند، بعد از حمد یک آیه بگویند کافی است لازم نیست سوره‌ای باشد. یک آیه‌ای است در سورهٔ رحمان است «مُدْهَامَّتَان» (سوره الرحمن- آیه ۶۴) دو برگ سبز، معنی آن این است. البته این آیه با توجه به آیات قبلی و آیات بعدی که دو برگ سبز معنی می‌دهد ولی وسط نماز دو برگ سبز می‌گویند «مُدْهَامَّتَان» (سوره الرحمن- آیه ۶۴) این را به عنوان طنز می‌گویند بعد می‌گویند اگر خب شما می‌خواهید یک سوره کوچک بخوانید، آن آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ…» (سوره بقره- آیه ۲۸۲) آن آیه را بخوانید که به اندازه هفت سوره هم است چرا آن را نمی‌خوانید، پس حالا که اینطور هست شما هم کوتاه بیایید، بگویید که آقا درست است که یک آیه را هم بخوانید نمازتان درست است ولی به خاطر یک عده‌ای از مسلمان‌ها که اینطور می‌گویند یک سوره کوچک بخوانید این مسائل قابل رفع است منظور این جلوه‌ها برای شیعه که اقلیت است و برای مسلمان‌ها و ایرانی‌ها که در جهان جزء اقلیت هستند لازم است که این جلوه‌ها را حفظ کنند، یکی از این‌ها تعطیلی روز جمعه است که ما، همهٔ مسلمان‌ها به طور کلی فراموش کردیم، سوره جمعه است که می‌گوید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ…» (سوره جمعه- آیه ۹) البته یوم که می‌گویند، مجموعه شب و روز را هم یوم می‌گویند مِن یَوْمِ الْجُمُعَة یعنی از این مجموعهٔ شب و روز صدای اذان که بلند شد کار را‌‌ رها کنید ممکن است یک شهری اصلا اذان نگویند، نه!، صدای اذان که بلند شد یعنی وقتِ اذان بود که به نظر ما مغرب است خُب منزل همه مغرب است فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّه برای یاد خدا بشتابید وَذَرُوا الْبَیْعَ معاملات و کارهای دنیایی را کنار بگذارید البته در بین مفسرین و علماء این موضع بحث است که آیا صیغه امر در قرآن امری است که باید اجرا کرد یا، نه؟ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّه برای یاد خدا بشتابید وَذَرُوا الْبَیْعَ و معامله را کنار بگذارید، این دو تا فعل امر است، فعل امر می‌گویند. آیا بهتر که ما این فعلی را که خداوند به صورت امر فرموده است ما هم رعایت کنیم امر بگیریم، انجام بدهیم. اما خب بعضی‌ها موافق نیستند و این است که در درویشی از قدیم هم همین استنباط بوده که این را به صورت امر گفته است، البته در اینکه که جمعه مشخص است، بین همه مسلمان‌ها نظر متحدی وجود دارد. اما ما البته بیشتر می‌خواهیم رعایت می‌کنیم بنابراین این است که در دستورات همیشه، تعطیلِ جمعه گفته شده و شب جمعه یعنی نماز مغرب جمعه. منتهی، به قول روان‌شناس‌ها و روانپزشکان یک ضعفِ نفسی به نام عقدهٔ حقارت در طی تاریخ یک قرون در فرد فرد مسلمان و ایرانی یاد کردند و یاد شدند و در مجموع ملت‌ها ایجاد شد. تاریخ را نگاه کنید بیشتر ضعف‌های ما، از همین جهت است یک و دو جریان پیش آمد که مردم فهمیدند که نه، ضعفی ندارند و برای خودشان شخصیتی دارند. ولی گاهی اینقدر این عقده ناروا و زشت در می‌آید که به حیثیت ملی و مذهبی ما لطمه می‌زند. البته اخیرا چیزی ندیدم ولی آن زمانی که همین مسئله مطرح بود اولاً یک قانونی راجع به نفت و شرکتهای نفتی گذاشتند، نوشته بود شرکتهای نفتی اول ژانویه باید جلسه تشکیل بدهند آخر سال میلادی هم گزارش بدهند. من‌‌ همان وقت‌ها که این را دیدم خیلی ناراحت شدم گفتم به چه مناسبت سال میلادی؟! یا باید سال ایرانی یا سال قمری بگویید، گفتند این برای این است که شرکتهای خارجی بیلان‌های خودشان بر حسب ژانویه است ما هم برای اینکه با آن‌ها هماهنگ باشیم سال میلادی گفتیم، بعد گفتم نه! ما اینجا دستمان بالا‌تر است، شرکتهای خارجی آمدند از ما چیزی می‌خواهند، آن‌ها باید تاریخ ما را بپذیرند همین را دولت و حوکت آن زمان نوشتم قانون را اصلاح کردند گفتند بر حسب فروردین و آخر هم اسفند ماه، بعد در‌‌ همان ایام یکی پیشنهاد کرد که ما برای اینکه باز هم اختلاف نداشته باشیم، روز جمعه خصوصیات خاصی که جز نظر تمام مسلمین جهان ندارد، بیایید بعد از این اسم یکشنبه را جمعه بگذاریم، آنقدر این حرف مسخره بود که به قولی آدم می‌خواست پیراهنش را پاره کند. یعنی خودمان را گول بزنیم خُب شخصی بود که در روزنامه‌ها این موضوع را نوشته بود البته مرحوم شده است. حالا خدا می‌خواهد مرحوم بشود یا مرحوم نشود، خودش می‌داند. و اما اینجا مسئله‌ای که پیش می‌آید یکی خواهد گفت شما درویش‌ها می‌گویید «بین الاحباب تسقط الآداب» بین دوستان آداب ساقط می‌شود. ما از لحاظ اعتقادات مذهبی در این قلمرو با مذاهب غیر شیعه و بلکه غیر اسلام دوست نیستیم یعنی حبیب نیستیم «بین الاحباب تسقط الآداب» احباب باید باشد احباب نیست، کسی که با ملیتِ ما مخالف باشد ما نمی‌توانیم بگوییم با آن احباب هستیم. بعلاوه خوب اگر «بین الاحباب تسقط الآداب» آداب از طرف ما حذف می‌شود. در مورد ما ایرانی‌ها آن شخصیت ملی ما با آن شخصیت اسلامی ما ممزوج شده است مثل سکنجبین شده است، سکنجبی را جلوی شما بگذارند نمی‌توانید سرکه و انگبینش را جدا کنید این‌ها با هم هستند. حالا این قاعده هم قاعده‌ای که ملت باید رعایت کند، هم ما که فرد فرد خودمان ملت هستیم، رعایت کنیم. این پنجشنبهِ ما آن هم به این مناسبت است که البته یهود می‌گویند در تورات خداوند در شش روز آفرید، مقرر کرد، روز هفتم خدا نگاه کرد دید کار بدی نیست کار قشنگی کرده است خودش هم فرمود «تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» روز هفتم خداوند گفت دیگر استراحت کنم. البته ما می‌گوییم که در خداوند استراحت و خستگی نیست، ولی به هر جهت نیمروزِ هفتم لااقل به دنبال آن «تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» به معنای آن توجه کنیم و ببینیم. این است که از کار دنیا کناره می‌گیریم، خصوصیتی در آن روز تغییر نکرده است خورشید و ماه عوض نشده است همه این‌ها به جای خودش است ولی ما باید در یک زمینه عوض بشویم، نه اینکه عوض بشویم، یک برنامه جدید داشته باشیم و برای اینکه برای آن روز آماده بشویم پنجشنبه را استراحت می‌کنیم. بنابراین توجه کنید تعطیلِ جمعه خیلی صحیح است و خیلی مظهر شخصیت است. انشاءالله ما این جلوه را که حفظ می‌کنیم خداوندخودش معنای ما را حفظ کند انشاءالله.

Tags