معمولا صفحه حوادث نشريات ، جاذبه خاصي براي خوانندگان دارند… حس ماجراجويي و كنجكاوي خيلي از افراد، دنبال حوادث و ماجراهايي است از قبيل اينكه فلان قاتل اعدام شد يا نه؟ چگونه فرد كلاهبردار يك شبه ثروتمند شد؟ فلان باند بزهكار چگونه دزدگير اتومبيلها را از كار ميانداختند و آنها را ميدزديدند؟ فلان خواننده معروف و يا هنرپيشه چه خلافي كرده كه سوژه مطبوعات شده و … دهها مطلب و ماجرا و سرگذشت خواندني مشابه …
اين سوال از قديم ذهن جرمشناسان را به خود معطوف كرده بوده است كه رسانهها (راديو، تلويزيون، سينما، مطبوعات و …) به عنوان يك عامل تحريككننده ذهني يا تحميلي بر افراد چه تاثيري ميتوانند در رشد و يا كاهش جرائم در جامعه داشته باشند؟ بعضي از جرمشناسان مانند پنياتل جرمشناس معروف فرانسوي نگاهي بسيار نقادانه و در عين حال منفي به مطبوعات و تاثير آنان در شكلگيري و بروز جرائم داشتهاند . پنياتل معتقد بود كه مطبوعات از بزهكاران قهرمان ميسازند و نام آنان را بر سر زبانها مياندازند و تصور باطلي در ذهن خوانندگان تلقينپذير خود نسبت به محيط ايجاد ميكنند. تارد، جامعهشناس و روانشناس معروف معاصر معتقد بود كه مردم شديدا تحت تاثير اخبار جنايي روزنامهها و جرايد هستند. افراد جاهل و تنبل و شهرتطلب خصوصا كساني كه مستعد بزهكاري هستند با خواندن ماجراهاي صفحات حوادث در انجام نقشههاي مجرمانه خود مصمم شده و ترديد و دودلي را كنار ميگذارند. آنها با الگو قرار دادن بزهكاران معروف و تقليد اعمال مجرمانه آنان دوست دارند سوژه مطبوعات شده و نام آنها در محافل برده شود و يا يك شبه ره صد ساله را پيموده و به ثروتي هنگفت دسترسي پيدا كنند. كينبرگ يكي ديگر از اساتيد جرمشناس معتقد بود كه صفحات حوادث روزنامهها علنا تمايلات عمومي را به بزهكاري برميانگيزند و راههاي جنايت و دزدي و كلاهبرداري را به مجرمان بالقوه آموزش ميدهند. از سويي ديگر پارهاي از انديشمندان علوم جنايي و روانشناسي بر اين باور بوده و هستند كه اگر مطبوعات درست عمل كنند و حقايق و وقايع را بدون كم و كاست و بدون انگيزه سودجويي، آنگونه كه هستند منعكس نموده و نقد و بررسي نمايند و آگاهيهاي لازم را به مردم بدهند قطعا ميتوانند در كاهش جرائم نقش مثبت ايفا كرده و از عوامل بازدارنده جرم محسوب شوند. طبعا تعمق و تامل در آرا و نظرات علماي جرمشناس در باب نقش جرمزايي يا عكس آن جرمزدايي رسانهها خصوصا صفحات حوادث مطبوعات نياز به وقت و مجال كافي دارد كه در اين مختصر نميگنجد اما آنچه به نظر ميرسد در اين رابطه ميتوان فهرستوار به آنها اشاره كرد. اين است كه در جامعه كنوني ميتوان از اين ابزار و اهرم بسيار قدرتمند (مطبوعات و رسانهها…) در جهت از بين بردن عوامل و زمينههاي بروز و تشديد جرائم به نحو احسن استفاده كرد منوط بر اينكه متوليان امور يعني دبيران سرويس حوادث، خبرنگاران و نويسندگان هنگام انعكاس اخبار و حوادث جنايي هميشه چند اصل مهم را در نظر داشته باشند:
۱- هدف از درج اخبار و حوادث آگاه كردن اذهان عمومي از شيوههاي گوناگون كلاهبرداري و بزهكاري حرفهاي و به عادت در جامعه و نهايتا كاهش جرائم باشد.
۲- عوامل وقوع بزه را بررسي نموده و در جهت از بين بردن بسترهاي مناسب رشد جرائم از نظرات متخصصان فن استفاده نمايند.
۳- ميان متهم بودن به ارتكاب جرم و مجرم بودن تفاوت قائل باشند.
۴- در هر مرحله از دعاوي اصل برائت را مدنظر داشته باشند و از انتشار و اظهار هرگونه نظري كه ممكن است به حيثيت و شرافت متهم و هر فرد ديگري لطمه وارد شود خودداري نمايند.
۵- از توصيف جزئيات صحنههاي خشونتآميز و اعمال بيرحمانه يك جنايت خودداري نمايند.
۶- ضمن درج صحيح خبر از تفسير و يا تحليل مغرضانه و ناآگاهانه احكام قضايي خودداري نمايند.
شكي نيست كه تماسهاي مكرر بين روزنامهنگاران (حوادثنويسان و دبيران سرويس حوادث) از يكسو و جرمشناسان و حقوقدانان از ديگر سو و تعاطي افكار آنان زمينه مناسبي براي درج، تحليل و تفسير اخبار جنايي در مطبوعات را فراهم ساخته و نهايتا همانگونه كه گفته شد ميتوان از اين ابزار قدرتمند در جهت كاهش جرائم و انزار و راهنمايي افراد جامعه به نحو مطلوب استفاده كرد.
* وكيل پايه يك دادگستري
منبع : روزنا – وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي