Search
Close this search box.

مجلس صبح چهارشنبه ۱۶-۱۲-۹۰ (استجابت دعا-خانم‌ها)

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعضی سؤالات تکراری است و شاید یکبار جواب دادن به آن کافی نباشد. سوال هم، به طُرق مختلف گفته می شود و به طُرق مختلف باید جواب داد. مثلاً شخصی سؤال می کند که چه کار کنیم که دعاهایمان مستجاب بشود،هیچ کار، خدا هیچ کاری نشان نداده است ، اختیار به دستِ خودِ خداوند است ، اول از روش های روان شناسی و مواردی که مطالعه می کنید این است که شنونده فکر کند که از چه جهتی چنین سؤالی به خاطرِ طرف رسیده است،آن تمثیلی که می زدند بسیار جالب است، می گویند که این دَم ها، یک چیزهایی می دمند که آتش روشن بشود، مثل باد، مثلاً سفید گری، شاگردی داشت،شاگردِ خیلی تنبلی بود، به هر جهت، گفت که بِدَم، خُب شاگرد دمید و روشن کرد و بعد گفت استاد من اگر خسته شدم بنشینم درست است یا نه؟! گفت بله بنشین و بِدَم، چند لحظه که گذشت باز گفت، استاد من خسته شدم آیا عوض اینکه بنشینم و بدمم میتوانم بخوابم و بدمم؟! گفت بله، بعد از چندی، باز پرسید آیا با یک دست بِدَمم یا با دو دست؟! گفت با هر دو دست، مرتبه دیگر سؤالی پرسید استاد گفت بمیر و بدم یعنی سوال نکن ، هر زحمتی دارد اگر میخوای بدمی ، چون کارش دمیدن است ، بمیر و بدم. دعا خیلی خوب است ولی یک شخص چرا دعا می کند؟! خوب فکر کنید. دعا می کند که باران بیاید،چرا؟! چون باران آمدن به دست او نیست، چیزی که در اختیارش نیست ، درست است که باید دعا کرد ولی اینجا اگر فکر کند می گوید خدا که به خاطرِ من یک نفر باران نمی فرستد، برای اینکه هزاران نفر دیگر باز، کاری دارند که آفتاب می خواهند،

هر که نقش خویش میبیند در آب/ برزگر (یعنی زارع) برزگر باران و گازر (یعنی لباس شوی) گازر آفتاب

اما خداوند می توانست بگوید آقا دعایی هست که از من بخواهید؟! من تمام قواعد را گذاشتم برو دنبال این قواعد،آنها را دنبال کن. ولی نه! خداوند دعا را برای این گذاشته است که ما اگر مثل این بمیر و بدم خسته هم شدیم ، باز هم بدمیم، یعنی نسبت به خداوند ، عبادت و بندگیِ ما کوتاهی انجام نشود، حتی در خیلی موارد هم دعا را مؤثر دانسته است. اما مؤثرتر از همه‌ی اینها در دعا ، این است که ما فکر کنیم چه می خواهیم و از چه کسی می خواهیم. چه می خواهیم مهم نیست اگر از شخصی را که می خواهیم را بفهمیم و این را از خداوند بخواهیم دیگر هر چه باشد برای خدا فرقی نمی کند. ولی بشر البته این اشتباه را دارد که خیال کند خدا هم عجزی دارد در سوره مائده هست ، می نویسد که حواریون از عیسی خواستند، گفتند «… هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ …» (سوره مائده – آیه 112) آیا خداوندِ تو می تواند و در قدرت او هست که برای ما از آسمان مائده‌ای بیاورد؟! عیسی جواب نداد که می تواند یا نمی تواند. عیسی خودش به درگاه خداوند دعا کرد، گفت «رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا» (سوره مائده – آیه 114) خدایا یک مائده برای ما بفرست، که برای امروز ما و فرداهای ما عید باشد، یعنی خداوند جواب داد نه تنها می تواند بلکه خداوند قادر است همه کارها را انجام دهد. بنابراین از دعا،هدف دعا هر چه می خواهد باشد ما باید بفهمیم از چه کسی این دعا را می خواهیم. از خداوند میخواهیم. یعنی می گوییم خدایا چنین کاری را انجام بده، خُب آیا خداوند قبلاً هیچ دستوری نداده است در این کاری که ما می گوییم، می گوییم خدایا این مشکلات زندگی ما را حل کن، خُب هر خواسته ای می شود از خداوند کرد ولی آیا خداوند قبلاً به ما دستور نداده است؟! کارهایی راجع به همین کار دنیای ما که دچار گرفتاری نشویم، دستور داده است، اولاً فرموده است «…لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»(سوره اعراف-آیه 31) خداوند زیاده روی ها و اسراف ها را رد می کند و اسراف کاران را دوست ندارد ، خُب ما در زندگیمان نعمت هایی که خدا به ما داده استفاده کردیم آیا در آنها اسراف نکردیم؟! گاهی مثلاً نان بوده است که بیرون انداختیم، میوه ای مثلاً کمی له بوده دور انداختیم ، اینها همه دیگر اسراف است یا جای دیگر می فرماید «…إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ…»(سوره بقره – آیه 282) اگر قراردادی برای مدتی داشتید، حتماً بنویسید، آیا ما این کار را کردیم؟ نه! خیلی از اوقات انجام ندادیم، البته غیر از زندگی عادی که می رویم از بقال ماست می خریم، پول جلوی او بگذاریم. یعنی قراردادها هست،خیلی از اختلاف هایی هم که الان وجود دارد مربوط به همین است. پس دعا یکی از اثرات آن، یکی از جهاتی که باید رعایت کرد این است که ببینیم دستورِ آن کسی که از او میخواهیم را اجرا کردیم یا نه؟! مثلاً، مثل این که یک رفیقی از شما، می گوید من پایم درد میکند،نمی توانم راه بروم، خیلی تشنه ام است برو برای من آب بیاور، ما همینطور بنشینیم بعد از او بخواهیم آن کتابی که چند روز پیش داشتی کجاست به من می دهی؟! او حق دارد بگوید خفه شو، من از تو آب خواستم ندادی، حالا تو قبل از اینکه برای من آب بیاوری، از من کتاب می خواهی؟ ما،هم از خدا درخواستی داریم در صورتی که دستور خودش را انجام ندادیم،باید خجالت بکشیم. پس یکی از علت هایی که دعا مستجاب نمی شود، خدا نمی پذیرد همین است که دستوراتی ،حالا همه دستورات نه، همین دستوراتی که در همان موضوع داده است رعایت نمی کنیم، دل درد می گیریم داد و بیداد، با خودمان دعوا می کنیم ، خدایا این دل درد ما را خوب کُن ، خداوند برای همین دل دردِ شما دستور داده گفته است «…وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ…»(سوره اعراف-آیه 31) به اندازه بخورید و بیاشامید،اسراف نکنید ، ما غذای خوبی دیدیم خوشمان آمده همینطور خوردیم تا دل درد گرفتیم.یعنی حداقل دستورات الهی که در همان موضوع داده شده باید اجرا کرده باشیم. برای اینکه همین دل درد اگر خدا بگوید، خُب من که به تو دستور و نسخه ای دادم ، انجام دادی؟ ما می گوییم نه! می گوید پس دیگر از من چیزی نخواه ، البته یادمان باشد با وجود اینکه خدا می گوید دیگر از من چیزی نخواه ما نباید گوش کنیم، باز هم باید از خدا بخواهیم. ما واقعاً دعا کنیم یعنی یک چیزی بخواهیم، نه اینکه همینطور سَرسَری بخواهیم خدایا یک سفر دور دنیا نصیب ما کن ، خُب مانعی ندارد همچین دعایی کنیم ولی خداوند می گوید من بیکارم که فقط بنشینم هوسهای تو را مرتفع کنم؟! باید با دقت، عاقلانه و منطقی چیزی بخواهی من برای تو فراهم کنم، بعد هم خدا می گوید تو بنده‌ ی من هستی؟ ما اگر عقل و فهم داشته باشیم فوری می گوییم بله! ولی ما این را نمی گوییم، خُب خداوند می گوید تو بنده من هستی بنابراین تو باید به من خدمت کنی، نه من به حرف تو گوش بدهم، ما در زندگیمان خدا را به عنوان، ببخشید افرادی که بازی کردند، جوکر می شناسیم، که هر جا خودمان تنبل باشیم خدا این کار را برای ما انجام داده است ، هر جا هوس کردیم می گوییم خدایا این چیز را برای ما بفرست ، در واقع بصورت مسخره است ، حالا در مورد دعا، ما باید فکر کنیم از چه کسی می خواهیم ، دعا از کسی می خواهیم که تمام قوانین جهان به دست او هست ، اراده‌ی او اصل است نه اراده ی او استثناست ، اراده‌ی او اصل است ما از او می خواهیم. فرض کنید پیش یکی از حاکمان امروزِ روزگار هم، که همه اینطوری هستند،بخواهیم برویم، همه ی حاکمان طاقچه بالا می گذارند و اخم می کنند،ما اگر از حاکمان چیزی بخواهیم آیا وارد می شویم و به او توهین می کنیم، می گوییم این را بده؟! حداقل اینقدر بفهمیم که در مقام مقایسه وقتی که ما با حاکم ظاهری در رفتارمان رعایت هایی می کنیم با حاکم باطنی باید بیشتر رعایت کنیم. فرض کنید هر وقت می خواهید به اداره‌ای بروید کاری دارید، مستقیم از آشپزخانه می روید پیش او حرف می زنید؟نه! لباسی می پوشید اگر لکه‌ای بر لباس بود پاک می کنید بعد می روید، پیش خدا هم همینطور باید رفت خدا گفته است یک بار من اگر دعوتت کردم که اسم آنرا حج گذاشتم، اگر دعوتت کردم باید همچین لباسی بپوشی، اگر میخواهی نشان بدهی که بنده ی من هستی و بندگی‌ات را رفتار میکنی ، من خودم گفتم چطوری اینکار را انجام بدهی، به نماز بایست و امثال اینها. بنابراین اگر این توجهات و رعایت ها را ما انجام بدهیم آن وقت می توانیم امیدوار باشیم که از خدا درخواستی داشته باشیم و به ما بدهد. جواب مثبت، مساعدت کردن از طرف خداوند به بنده هیچ شرایطی ندارد ، شرایطش دست خود خدا هست هر وقت بخواد انجام می دهد ، منتها بعضی شرایط را خودش به ما گفته اینطوری باشید ، اینطوری باشید که من حرف شما را گوش بدهم، اول باید حرف را گوش بدهم بعد انجام بدهم ،مثلاً این وقت ها برای نماز آماده باشید، این وقت ها وضو و غسل بگیرید بنشینید تا من سمعکم را بگذارم حرفتان را گوش دهم، بعد هم که حرفتان را گوش دادم آنچه به مصلحت شما باشد، من شما را آفریده ام ، مصلحت شما را همیشه در نظر دارم آنچه مصلحت شما باشد آنکار را انجام می دهم ، در مثال اجتماعی خودمان خیلی تجربه کردیم از خداوند خیلی درخواست هایی داشتیم بعد از مدتی که اعتراض و اصرار کردیم خداوند توفیق داد به دست آوردیم، بعد از مدتی فهمیدیم عجب اشتباهی کردیم، به ما چه همچین مسئله ای؟!، حالا که خداوند خودش کار خودش را می کند مصلحت ما را در نظر می گیرد، آن وقت که چیزی می خواهیم و خداوند نمی دهد مصلحت ما را می بیند، به این طریق نمی شود گفت نیاز به دعا نداریم،یعنی همیشه نیاز داریم برای اینکه حتی نیاز معمولی ،گرسنه هستیم غذا می خواهیم، همین نیاز هم باید از خداوند بخواهیم برای اینکه فرض کنید اگر دست به هر چیز بزنید سنگ بشود ،بخواهید نان بخورید یک تکه سنگ بشود، زندگیمان از بین می رود ، همین که از خداوند نان می خواهیم که بخوریم این هم دعاست ولی غیر از این و غیر از آن به اصطلاح نیاز های دمِ دستمان که خود خداوند آفریده است، ما نیازی به خدا نداریم برای اینکه ما نه مائده می خواهیم ،مائده می خواهیم ولی خجالت می کشیم بگوییم ،از خدا مائده و مقام نمی خواهیم، ، ولی همان درخواستی که از خدا داریم اگر واقعاً بخواهیم، نه به زبان، برای اینکه شما به زبان می گویید خدایا فلان چیز را بفرست، شاید خدا در آن لحظه این گوشِ زبان فارسیِ او بسته باشد متوجه نشود،نه! زبان همه جا متفرق است، هر شخصی فرق دارد، ولی خواستنِ دل زبان ندارد، هر چه شما می خواهید مثل همان را یک شخص آفریقایی و مکزیکی می خواهد. زبان دل زبان همه است باید با دل بخواهید بنابراین دعا را باید اولاً در مصلحتی که خداوند آفریده بخواهید یعنی با خلوص نیت از خداوند درخواست کنیم، آیا می توانیم از خداوند بخواهیم که خدایا یک بشکه شراب نصیب ما کن؟! اصلاً تو دهانمان می زند، البته شیطان هم مخلوق خداوند است ، از شیطان می توانیم بخواهیم،می خواهیم و بعد هم خودِ شیطان می دهد ، خداوند خودش نمی خواهد این را بدهد، بنابراین در دعا خیلی باید رعایت کنیم، اولاً از دل باید بخواهیم نه با زبان، زبان اینجاست فایده ندارد، اینهایی هم که نوشتند البته فقط این فایده را دارد که جزء ادبیات هست، عبارت خیلی قشنگی است و بعد هم به ما مسیر سلوک شخصی که این دعا را گفته است،نشان می دهد،مثلاً حضرت امام حسین (ع) فرمودند، در عرفات ما می خوانیم ، مسیر زبانی آن حضرت را درک می کنیم ما در آن حد نیستیم که هر چه او فرموده است ما هم همان را بخواهیم، تیمناً می خوانیم، چرا ، به اصطلاح دلمان باید از آن دعا متأثر بشود ، خیلی خلاصه برای دعا هر چه بگوییم کم است، برای اینکه دو سَمت قضیه یک سَمتش خواسته های ماست که فراوان است و از خواستن هم خسته نمی شویم ، سَمت دیگرش که خداوند است دریایی است که همه چیز مال اوست. بنابراین راجع به دعا خیلی می شود فکر کرد و حرف زد ولی به شرط اینکه خدا نفَس بدهد.

Tags