در روز قيامت منادىاى از ميان عرش ندا مىدهد:
اى اهل رستاخيز چشمهايتان را فرو بنديد كه حضرت فاطمه(س) در حال عبور از عرش الهى است؛ درحالى كه لباسى آغشته از خون
سيّدالشّهدا(ع) در دست دارد. در آن هنگام حضرت فاطمه(س) ساق عرش را در برگرفته و مىفرمايد: بار پروردگارا امروز، تو خود ميان من و قاتلان فرزند من داورى فرما. اى خداوند تو خود براى من دادخواهى كن.
آنگاه مىفرمايد: بار پروردگارا ! به من اجازه ده امروز از گريهكنندگان و عزاداران بر مصيبت فرزندم حسين شفاعت كنم. حقتعالى نيز در آن روز بر شفاعت او در حق آنان اجازه خواهد داد.
اين حديث به اين صورت و ديگر صورتهاى مشابه تقريبا در تمام منابع حديثى شيعه، يافت مىشود. البتّه بجز اين حديث، احاديث ديگرى نيز هست كه بهطور مفصّل به ورود با شكوه و جلال [حضرت] فاطمه(س) به بهشت اشاره مىكند: آن حضرت(س) درحالى كه آراسته به حلّههايى از نور است سوار بر مركبى از نور كه اطراف آن با درّ و طلا، زينت داده شده و همراه آن نيز هزاران فرشته الهى كه شامل حوريانى از بهشت هستند و آياتى از قرآن به همراه دارند، از عرش عبور خواهند نمود.
تمام اين مطالب نهتنها ما را به سرنخهايى از چگونگى ديدگاه شيعه نسبت به [حضرت] فاطمه(س) آشنا مىسازد، بلكه همچنين، ما را به خواندن متونى كه جوانب مختلف زندگى دنيوى آن حضرت را بررسى مىكند، ترغيب مىسازد. از جمله اينكه در اين متون وارد شده، [حضرت] فاطمه(س) در دنيا گرچه غريب و تنها و ناشناخته بود و با او رفتار بسيار بدى داشتند، بهنحوى كه در آن زمان حقوق مسلّم آن حضرت را از ايشان گرفتند؛ امّا در آخرت همه خلايق از جايگاه با عظمت آن حضرت، چشمانشان فروبسته خواهد شد و همراهيان حضرت فاطمه(س) ملائكه الهى خواهند بود. و اين پاداش عظيمى است كه از جانب حقتعالى به آن حضرت اعطا خواهد شد. وى در دنيا بعد از وفات پيامبراكرم(ص)، پدر گراميشان، همواره گريان و اندوهناك بودند و حتّى بعد از وفات نيز بىوقفه، اندوه آن حضرت در عزاى شهادت فرزندشان حسين(ع) و رفتار ناپسند مردم با اهل بيت پيامبر(ص) ادامه داشت.
امّا در قيامت قاتلان فرزندش با عذابى دردناك مواجه خواهند شد، و حضرت فاطمه(س) اشكهاى چشمانش را با لباسهاى خونين امامحسين(ع) پاك خواهد كرد. در آن روز، اين بانوى نحيف و فقير كه تحت فشار و رنج مضاعفى در طول زندگانى خود قرار داشت، قدرتى بىحساب از جانب خداوند دريافت مىكند؛ بهطورى كه قادر است در قيامت گناهكاران امّت پدر خويش را شفاعت نمايد. در اينجا بايد گفت: يافتن عناصرى مشترك در زندگانى آن حضرت(س) و حضرت مريم(س)، طبق نظرات كليساى كاتوليك، امر مشكلى نيست. اين عناصر كه شامل زندگانى حضرت فاطمه(س) و روايات وارده درباره ايشان است، وسوسه يافتن تطابقهايى را بين زندگانى اين دو بانوى جليلالقدر به دست ما مىدهد.
بايد دانست كه چنين مطابقتهايى بىآنكه ضرورتا به يك معنا لحاظ گردد، معتبر است و بىآنكه الزاما بىچون و چرا باشد، صحيحاند. البتّه تفاوت قابل ملاحظهاى بين كاتوليكها درباره حضرت مريم(س) و حضرت عيسى(ع) و بين دعاوى شيعه درباره حضرت فاطمه(س) و فرزندشان باقى خواهد ماند؛ و لذا بهخاطر همين تفاوت، همانندى مطلقى را در مقايسه زندگانى اين دو حضرت ارائه نخواهيم كرد؛ بلكه ما بهدنبال نشان دادن فضيلتهاى معيّنى از اين دو بزرگوار خواهيم بود.
در كتابهاى كلامى كاتوليك، دوران زندگانى و اعتقادات حضرت مريم(س) تحت عناوين زير دستهبندى مىگردد:
ــ باردارى مطهّر و عفيفانه مادرش (بهنحوى كه وى به عصمت و طهارت در بطن مادر خويش پرورش يافت).
ــ داستانهايى از معجزه باردارى خود آن حضرت(س) و ولادت حضرت عيسى(ع) و رنجهاى فراوان كه در اين دوران و بقيّه دوران زندگىاش متحمّل شد، و عمدتا مربوط به صليب كشيده شدن حضرت عيسى(ع) بود.
ــ و سرانجام حق ويژه و ممتاز وى در آخرت در شفاعت خلق اللّه.
به همين ترتيب سعى گرديده، تا طبق مقولات كلامى فوق زندگانى حضرت فاطمه(س) نيز به تصوير كشيده شود.
* * *
حضرت مريم(س)، اين بانونى بزرگ و باكره دوران خود، از اوّلين لحظاتباردارى مشمول توفيق منحصر به فردى از سوى حقتعالى، قرار گرفت. و نيز بهواسطه فضايل حضرت مسيح(ع)، فرزندش بهعنوان نجات دهنده بشر؛ از
آلودگىهاى گناه اوّليه انسان محفوظ بود. بدينترتيب تعاليم كاتوليك از تقدّسىمنحصر به فرد و كامل سخن مىگويد؛ كه اين تقدّس برآمده از حضرت عيسى(ع) فضايلش و حضرت مريم(س) است، كه در همان زمان مادرش مشمول آن گرديد. چنين عصمتى از گناه براى وى نهتنها شامل گناه اوّليه بود؛ بلكه مصونيت از هر گناهى را در برمىگرفت، چنانكه مريم(س) هرگز به گناه آلوده نشد، چه گناه اوّليه كه بالقوّه بود و چه گناهان بالفعل زمان خود.
به همين نحو دوران زندگانى حضرت زهرا(س) نيز در شكم مادر خود حضرت خديجه(س) همسر پيامبر(ص) سپرى شد (البتّه در ميان احاديث اسلامـى چيـزى را نمىتـوان يافـت كه دالّ بر عصمت مادر آن حضرت باشد). بهطور مثال، علاّمه مجلسى(ره) احاديثى را در اين زمينه آورده است. يكى از اين احاديث كه در كتاب بحارالانوار آمده است، عبارت است از اينكه:
پيامبر(ص) در شب معراج وقتى به آسمان ششم رسيد، جبرئيل(ع) دست ايشان را گرفت و به سوى بهشت برد. در آنجا پيامبر(ص) درختى از نور ديد كه در برابر آن دو فرشته ايستاده بودند و بر روى درخت خرماهاى بهشتى بسيار لذيذى بود، آن حضرت(ع) يكى از خرماها را ميل فرمودند كه اين نور نطفهاى در صلب آن حضرت شد. زمانى كه پيامبر(ص) به زمين بازگشتند، با خديجه(ع) نزديكى نمودند و ايشان نيز حضرت فاطمه(س) را باردار شد.
براساس اين حديث وجود حضرت فاطمه(س) يك وجود نوريه بهشتى است كه در قالب انسان ظهور نمود؛ چرا كه ايشان داراى خصوصيات اخلاقى مشتمل بر عفّت و پاكدامنى بهشتى، توأم با ظاهرى زنانه و انسانى داشتند. پيامبر(ص) مىفرمودند: «هرگاه به حضرت فاطمه(س) مىرسيدم، رايحه بهشت را از او استشمام مىكردم». مداخله حقتعالى در ولادت آن حضرت زمانى برجستهتر مىشود كه در حديث ديگرى آن حضرت مىفرمايد: «خلقت فاطمه(س) برگرفته از نور الهى بود».
درحقيقت، تعدادى از احاديث حاكى از اين مسأله است كه حقتعالى، پيامبر(ص) و على(ع) و خاندان آنها را پيش از خلقت آسمان و زمين خلق نموده است. چنانچه بهطور مثال در تفسير آيه 72 سوره صاد قرآن، امام جعفر صادق(ع) در حديثى به مفضّل مىفرمايند:
حقتعالى جلّ و اعلى ارواح انسانها را 2 هزار سال پيش از ابدان آنها خلق نمود و ارواح پيامبر(ص) و على(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسين(ع) و امامان(ع) بعدشان را بالاتر و مقرّبتر از همه خلايق خلق نمود و خداوند در آن هنگام نور پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) آن حضرت را بر آسمان و زمين و كوهها عرضه نمود، بهنحوى كه تمام مخلوقات از نور آنها مبهوت گرديدند. آنگاه حقتعالى به اهل آسمان و زمين و كوهها فرمود: اينها افراد محبوب من و از دوستان و گواهان من بر خلقت و امامان تمام مخلوقات بشر هستند. تا آنجا كه فرمود: براى كسانى كه دوستدار اينها باشند بهشت را خلق كردم و براى كسانى كه با آنها دشمنى بورزند، آتش دوزخ را مهيّا نمودم.
امرى كه در مورد مقايسه حضرت فاطمه(س) با مريم(س) مهمّ است، مسأله بحثهاى اعتقادى در مورد عصمت حضرت فاطمه(س) است. چنانكه همانند حضرت مريم(س)، حضرت فاطمه(س) نيز داراى عصمت است. و وسعت اين عصمت در علم كلام به حدّى است كه فرزندش را نيز در برمىگيرد. حضرت زهرا(س)، طاهر و مطهّر به طهارتى است كه توسّط حقتعالى به آن حضرت اعطا گرديده؛ درست همان طهارتى كه به حضرت مريم(س) نيز داده شده بود و در قرآن كريم نيز در سوره آل عمران، آيه 42 آمده است: و اذ قالت الملائكة يا مريم اِنّ اللّه اصطفيك و طَهّركِ و اصطفيك على نساء العالمين (و هنگامى كه ملائكه گفتند: اى مريم، همانا خداوند تو را برگزيد و مطهّر ساخت و تو را بر زنان عالم برگزيد.)
همينطور فضيلتى كه به ايشان از خاندانش رسيده، چنانكه ايشان از اهل كساء مىباشد. و اينها همان اهل بيت رسول اكرم(ص) هستند. البتّه اين فيض الهى و آسمانى همراه با خلوص و تقدّس از همان زمانى كه وى در شكم مادر خود بود، شامل حالش گرديد.
* * *
نظر كليسا همواره بر اين بوده كه حضرت عيسى(ع) در شكم مادرش حضرت مريم(س) با قدرت روحالقدس، پرورش يافته است، بدون كوچكترين دخالت و وساطت بشر. اين تعليم دقيقا پيش از اين به واسطه فرشتگان به حضرت يوسف(ع) القاء گرديد، به اين مضمون: «اى يوسف پسر داود از گرفتن زن خويش مريم مترس كه آنچه در وى قرار گرفته از روحالقدس است.»
اين اصل ولادت مطهّر و مقدّس تا جايى ادامه يافت كه حضرت مريم(س) براى هميشه باكره باقى ماند، يعنى او قبل، بعد و در طول دوران باردارى حضرت عيسى(ع) داراى عصمت بود؛ و كليسا نيز، آن حضرت را بهعنوان معصوم ابدى (Aeiparthenos) لقب داده است. البتّه اين عنوان در كتب عهد جديد ذيل آيه منسوب به برادران حضرت عيسى(ع) بهدست مىآيد. و در عهد قديم هم مثل همين آمده است. درحالى كه هيچ سندى در ولادت از باكره در مورد باردارى حضرت فاطمه(س) از امام حسين(ع) در دست نيست. [حداقل در فهم مرسوم از چنين واژهاى]، ولى دو مشخّصه مهمّ و قابل توجّه در مورد امام حسين(ع) در دست است: اوّلى، معجزات مربوط به پرورش و ولادت امام حسين(ع)؛ دومى، عصمت مادر او بهعنوان بتول. و اينكه ولادت و شهادت امام(ع) پيش از ولادت آن حضرت به پيامبر(ص) توسّط جبرئيل(ع) خبر داده شده بود.
جبرئيل(ع) به پيامبر(ص) امّى فرمود: اى محمّد(ص)، حقتعالى بر تو سلام مىفرستد؛ و تو را به ولادت فرزندى خبر مىدهد كه در آينده به دنيا مىآيد. او از نسل دختر تو حضرت فاطمه(س) است و توسّط امّت بعد تو، كشته خواهد شد. بر طبق عقايد شيعه، حضرت فاطمه(س) دائما بهخاطر فرزندش، در اندوه به سر مىبرد؛ چرا كه در طول حيات كوتاه خويش از شهادت فرزندش مطّلع بود و اين مسأله براى او تلخىهاى شديدى را بههمراه داشت.
اين پيشگويى شبيه همان پيشگويى شومى است كه شمعون در معبد به حضرت مريم(س) گفته بود:
شما اين فرزند را خواهيد ديد، براى افتادن و برخاستن بسيارى از آل اسرائيل و براى آيتى كه به خلاف آن خواهند گفت و در قلب تو نيز شمشيرى فرو خواهد رفت تا افكار قلوب بسيارى مكشوف شود.
همينطور، بشارت ولادت امام حسين(ع)، نيز پيش از آن توسّط نويسندگان و راويان متقدّم اعلام گرديده بود؛ كه اين نكته، خصوصيت فوقالعاده آن امام(ع) را نشان مىدهد.
احاديث شيعى بر اين عقيدهاند كه امام حسين(ع) شبيه حضرت عيسى(ع) است. وى نيز تنها شش ماه در شكم مادر خود بود و حضرت فاطمه(س) نيز در طول اين دوران از برخورد با مردم كناره گرفت. در اين مدّت، وى احتياج به هيچ نورى حتّى در تاريكترين شبها نداشت؛ چرا كه با فرشتگان خداوند دائما ملاقات مىكرد و فرزند در شكم مادرش با صداى بلند حقتعالى را عبادت مىنمود. هنگام ولادتش نيز، حورىاى به عنوان قابله از بهشت آمد. و فرشتهاى نيز اين تولّد را به پيامبر بشارت داد و گفت: «فاطمه مطهّر است شبيه به حضرت مريم(س)، دختر عمران».
بيش از يك محدّث نقل نموده كه وقتى امام(ع) متولّد گرديد؛ مادرش پاك و مطهّر بود و هيچ آلودگى از ولادت فرزندش نديد. البتّه اين تنها جزئى از معناى عصمت و طهارت آن حضرت(ع) بود. علىرغم آنكه ايشان همسر حضرت على(ع) بود و باردارى نيز داشت، باز هم باكره بود.
البتّه باكِرگى (virginity) خاصّ مسيحيّت با آنچه در متون اسلامى آمده متفاوت است؛ چنانچه عصمت و طهارت حضرت زهرا(س) در پاكى او از مسائل زنانه بود. برخى احاديث شيعى هم اذعان دارند كه اين مسأله از القاب حضرت فاطمه(س) بهخوبى مشهود است، القابى نظير “فاطمه” و “بتول”. و بههمين نحو بقيّه صفاتش نيز حاكى از عصمت و پاكى اوست. بعضى از احاديث نيز حاكى از اين است كه وى توسّط حقتعالى از اين مسائل برّى و پاك بوده، چرا كه چنين امورى شايسته دختر پيامبر(ص) نبوده است و حتّى در زايمانهايش نيز نجاستى نديده است.
* * *
حضرت مريم(س) نيز خسته و غمگين شاهد بود كه برّه خدا، فرزندش به سوى مقتل برده مىشود و او نيز همراه بقيّه زنان، به دنبال فرزندش مىرفت و مىگريست. و مىگفت: فرزند مرا كجا؟ مىبريد؟ چرا چنين شتابان؟ و از غم و اندوه فراوان خويش مىگريست و ناله و نوحه سر مىداد و بر اين مصيبت عظيم شيون مىكرد. حضرت عيسى(ع) نيز به سوى مادرش برگشت و گفت: چرا مادر، اين چنين مىگريى؟
شايد در هيچ جاى ديگرى، بيش از اين، غم و اندوه و مصيبت اين دو بانوى بزرگوار، به هم نزديك نباشد. اين تصوير از حضرت مريم(س) بهعنوان بانوى غمها و رنجها همراه با اشكهاى تسلّىناپذير او در ميان عرفاى قرون وسطى توسّط افرادى از جمله جان تالر (1368 م) و هنرى سوزو (1366 م) بهخوبىترسيم شده است؛ كه درحقيقت اين تصاوير برگرفته از كتاب مقدّس است.
در تعدادى از عبارات انجيل؛ فقر، اندوه و رنج زندگانى حضرت مريم(س) بيان شده است. از جمله دوران سخت پيشگويى شمعون، فرار به سوى مصر و واقعه رنج و اندوه كامل حضرت عيسى(ع) بر تپّه جُلجُلتا يا گلگتا در اورشليم فلسطين . حضرت مريم(س) در تمام اين رنجها همراه فرزندش بود و در همه زندگيش ادامه يافت و آن هنگام به اوج خود رسيد كه در زير صليب فرزندش قرار گرفت و او (مريم) با مصائب خويش در فداشدن عيسى براى نجات بشر سهيم شد. البتّه، حضرت مريم(س) مشكلات ديگرى هم داشت؛ از جمله مشكلات جسمانى در ولادت حضرت عيسى(ع)، كشته شدن افراد بىگناه، مفقود شدن حضرت عيسى(ع) بهمدّت سه روز، و تهديدات وارد شده بر ضدّ زندگانى او.
ساير متكلّمان نيز رنج و اندوه آن حضرت را سالها قبل از عارفان قرون وسطا كه بر رنج و زهد تكّيه داشتند، درج كرده بودند. اين مسائل مشتمل بر كلمات قصارى است كه افرادى مثل آبوت پومان (قرن پنجم ميلادى) در بيانات خودآورده است: «اى كاش كه من نيز همراه او همواره گريه كنم».
در قرن چهارم ميلادى هم افرم سريانى، و در قرن ششم ميلادى،رومانوس، اين را نقل كردند. در قرون بعدى هم نويسندگان و متكلّمين، اينتصوير را ترسيم كردهاند؛ از جمله قديس بوناونتورا (1274. م) و قديس آلبرتكبير (1280. م)، جاكو پون دا تودى (1306. م) قديس آلفونسوس (1787. م).
اين موضوع، همچنين در كليساهاى معاصر نيز بهخوبى مشهود است. بهطور مثال مناظر و رؤياهاى خيالات مربوط به مريم(س) در لا سالته (1846. م) و يافاطيما (1914) و يا سيسيلى (1953) و ژاپن (1973)؛ كه طبق اين رؤياهاگزارش شده كه حضرت مريم(س) همواره در حال گريستن بوده است.
پاپ ژان پل دوم به سال 1984 طى سخنانى اعلام نمود:
«اشكهاى بانوان ما نشان دهنده علائم خاصّى است، از جمله گواهى بر حضور مادر، در كليسا و در جهان. مادرى كه اشك مىريزد زمانى كه مىبيند فرزندانش توسّط شياطين مادّى و غيرمادّى تهديد شدهاند. مريم(س) با گريههاى حضرت مسيح(ع) در بالاى كوه اورشليم، گريه
مىكند او در مرگ انسانهاى بيمار با حضرت مسيح(ع) مىگريد و نهايتا با اشكهاى فرزندش بر روى صليب اشك مىريزد».
اخيرا نيز در نوشتهاى، تفسير جديدى از غم و اندوه حضرت مريم(س) شده است، مطالبى كه قبلاً در نوشتههاى پاپ پل ششم نيز يافت مىشود.
«حضرت مريم(س) همان بانويى است كه در رُواندا كشته شد، او همان بانوى مسلمانى است كه هتك ناموس شد و رفتار وحشيانهاى با او شد و توسّط سربازان باردار شد. مادرى كه تنها براى رفاه خود و خانواده با حداقل دستمزد كار مىكرد تا بچّههاى خود را بزرگ كند. بدون اينكه كمترين كمكى از كليسا يا مردم و يا شوهر سابق خود دريافت دارد.
همچنين يكى از اصول اساسى ديندارى تشيّع نيز، دادخواهى و عزادارى بر حضرت زهرا(س) است. بانويى كه در ناتوانى و رنج و غم خود، يكى از شاخصهاى اصلى و مهمّ براى اسلام شيعى است و در تمام تاريخ همواره مورد غصب و تجاوز و محروميّت واقع است. وى در دو عالم بهعنوان بانوى بيت الاحزان شناخته مىشود. همان جايى كه هنوز هم بر قتل فرزندش محزون است و مىگريد؛ و نهتنها فرشتگان الهى كه تمام خلايق عالم همواره با او در حال گريه كردن هستند. و اين نكته در روايتى نيز كه منسوب به امام ششم، امام جعفر صادق(ع) است، آمده است:
حقيقتا حضرت زهرا(س) به گريههاى خود بر امام حسين(ع) ادامه مىدهد. گريههايى چنان بلند كه آتش دوزخ نيز بر آن مىگريد، درحالى كه خزنه جهنّم تاب اين گريهها را ندارند. دود و آتشى كه اگر رها شود و به سطح زمين برسد، تمام زمين را از بين خواهد برد. لذا آنان دوزخ را در برمىگيرند، مادام كه حضرت فاطمه(س) مىگريد. و جهنّم آرام نخواهد شد مگر اينكه گريههاى بلند او تمام شود و فرشتگان الهى با گريه بر وى كرامت و مدد و لطف الهى را دريافت مىدارند.
مهمّترين منابع شيعى نشاندهنده آن است كه حضرت فاطمه(س) در واپسين روزهاى حيات كوتاهش، همواره در حال گريه بود و اين تضرّع نهتنها بهخاطر مرگ پدرش، بلكه بهخاطر بىعدالتى و رفتار گستاخانهاى بود كه بر او و اهل بيت، بعد از مرگ پيامبر(ص) وارد شد.
آن حضرت(س) چنان محزون و اندوهناك بود كه اهل مدينه از گريههاى وى به همسرش حضرت على(ع) اعتراض نمودند و گفتند: عزادارىهاى وى، مردم مدينه را ناراحت مىكند و آن حضرت نيز پس از اين، براى گريهكردن به قبرستان مىرفت و شبها در آنجا گريه مىكرد. در بعضى احاديث هم آمده است كه فرشتگان خدا او را مشايعت مىنمودند. آن حضرت هنوز هم در بهشت عزادار است و پيوسته بر عزاى فرزندش و شهادت او مىگريد و از رنجهايى كه از امّت خويش ديد، غمگين است. و دقيقا همين اشكهاى اوست كه غضب الهى را بر ضدّ قاتلان فرزندش برمىانگيزد و لطف الهى و مغفرت حقتعالى را براى شيعيان وى بههمراه مىآورد. او ارتباطى حزنآميز ميان اهل بيت خويش و عزاداران برقرار مىكند، چنانكه نويسندهاى مىگويد:
همه چيز با گريههاى او همراه خواهد شد و گرچه اين اشكها از روى ايمان بر روى زمين ريخته شد، امّا طريقى بر مشاركت مؤمنين در غمهاى
اوست و وسيلهاى است براى تسلاّى قلب شكستهاش.
قلب او از قاتل فرزندش در كربلا شكست. واقعهاى قطعى، كه در زمانى حسّاس از تاريخ اسلام توسّط، شيعيان ثبت گرديد تا بهعنوان بزرگترين سند تاريخى و آزادىبخشترين عمل در طول تاريخ بشر، درنظر گرفته شود. و اين واقعه با دادخواهى و عزادارى شيعيان آن امام بزرگ در جامعه مؤمنين تأييد شد و ادامه يافت. نهتنها جامعه بشرى كه كلّ عالم خلقت در اين مصيبت، شريك هستند و لذا در شفاعت روز جزا نيز سهيم خواهند بود. حقّ شفاعت حضرت زهرا(س) شامل كسانى مىشود كه با او گريستهاند و بر قتل فرزند او اقامه عزا كردهاند. همانطور كه در جمله قبل، تفسير تازهاى از رنجهاى حضرت مريم(س) ارائه شد، براى حضرت زهرا(س) نيز تفسير تازهاى در دوران معاصر ارائه گرديده، بدينمضمون:
اعمال حضرت زهرا(س) همچون پرتو نورى است بر صورتهاى فرونشاندگان حق كه بعدها از آنان بهعنوان ملل اسلامى ياد شد، پرتو تمام گروههايى كه حق آنها به اجبار غصب گرديد و يا به آنها تعدّى شد و رنجهايى نيز بر آنها تحميل شد و حقوقى از افراد و انسانها ضايع گرديد، درحالى كه اينان قربانى فشار و قدرت شده و فريب خوردهاند. تمام اين افراد كسانى هستند كه نام آن حضرت را شعار خود كردهاند. ياد و نام آن حضرت(س) با عشق و احساسات و ايمان قوى در ميان زنان و مردانى كه در طول تاريخ براى آزادى و حقخواهى مبارزه كردهاند، رشد يافته؛ او
الهامبخش عدالتجويان و مقاومتكنندگان در برابر ظلم و جنايت و تبعيض است. حضرت زهرا(س) همان بانويى است كه اسلام مىخواهد زن همانگونه باشد.
در نظر شيعه گرچه سختى و ناراحتى، زندگانى كوتاه آن حضرت(س) را در برگرفته بود، امّا وى در بهشت بهطور كامل مأجور خواهد بود. او در آنجا علاوهبر مقام عظيمى كه دارد، قدرت شفاعت و حق ويژهاى نيز حقتعالى بهعنوان پاداش صبر و تحمّل رنجهاى وارده بر وى، به او اعطا خواهد نمود. حضرت فاطمه(س) با اميرالمؤمنين پيش از همه وارد بهشت خواهد شد و طبق احاديث شيعى و سنّى، ايشان سرور تمام زنان بهشت خواهد شد و شخصيّت عظيم او در قيامت پديدار خواهد شد و از دعاى او، شيعيانش نيز از آتش دوزخ نجات خواهند يافت.
* * *
او به آسمان برده خواهد شد و با شفاعت چندگانهاش حضرت مريم(س) الطاف نجات ابدى را به ما مىرساند. لذا در كليسا حضرت مريم(س) با نامهايى از قبيل حامى، كمككننده، بانوى نيكوكار و شفيعه روز محشر از ايشان ياد مىشود. و شفاعت وى از مردم و گناهكاران نه از شأن و مقام مسيح مىكاهد و نه چيزى به شأن مسيح بهعنوان يگانه واسطه (شفيع) مىافزايد.
نقش شفاعت حضرت مريم(س) كاملاً مشهود و آشكار است و در انجيل نيز ذيل مراسم عروسى واقع در قانا مطرح گرديده است. اين مطلب در انجيل يوحنّا ثبت گرديده است و همينطور نقش او در نمازى كه به همراه حواريّون در
اوّلين كليسا بجاى آورد؛ و اين نماز پيش از عيد نزول تورات و يا عيد نزول روحالقدس برپا شد.
حضرت مريم(س) در بهشت مأوى گزيده و لباسى باشكوه و با فاخر بر تن نموده و مانند يك ملكه جليلالقدر قدم برمىدارد. درحالى كه پيام شفاعتش را نيز براى رهايى تمام مردم ارسال مىكند. گرچه تنها يك شفيع ميان حقتعالى و نوع بشر قرار دارد و آن هم حضرت عيسى(ع) است، كليسا بر اين نكته پافشارى مىكند كه: موقعيّت و مقام حضرت مريم(س) بهعنوان مادر بشريّت، به هيچ وجه نقش يگانه ناجى بودن حضرت عيسى(ع) را محو نمىكند و يا تقليل نمىدهد…. چرا كه اين مسأله ناشى از كثرت فضايل عيسى(ع) است و تمام قدرت عيسى(ع) هم از همين وساطت او ناشى مىشود، و مبتنى بر وساطت او مىباشد. ايمان در قدرت شفاعت حضرت مريم(س) در زمان مسيحيّت متقدّم شرح داده شده و بهطور شفاهى هم آمده است، بهطور مثال، در اوّلين دعاى موجود راجع به مريم، به نام “در حضور تو” در متن يونانى مربوط به قرن سوم آمده است.
چنين گزارش گرديده كه وقتى حضرت زهرا(س) شنيد كه پدرش در عقد ازدواج او، پول و درهم بهعنوان كابين او منظور نموده، به پدر خود عرض كرد. اى رسول خدا، دختران امّت هنگام ازدواج با درهم و دينار روانه خانه بخت مىشوند، پس تفاوت من با آنها چيست؟ و من تقاضا مىكنم كه اين اموال را برگردانيد و از حقتعالى مىخواهم كه مقام بلندى را براى كابين من درنظر گيرد كه همان شفاعت گناهكاران امّت پدرم است. جبرئيل(ع) نيز از آسمان فرود آمد و رقعهاى به او داد از ابريشم كه بر روى آن نوشته شده بود: حقتعالى جهيزيه او را تعيين نموده و او بهعنوان شفيعه گناهكاران امّت پدرش مىباشد، زمانى كه او به فرمان الهى
از دنيا رفت، اين رقعه را در زير كفن او قرار داده و با او دفن نماييد. پس از آن حضرت زهرا(س) نيز خوشحال گرديد و آن رقعه را گرفت و گفت: آنگاه كه به رستاخيز وارد شوم، اين رقعه را در دست گرفته و از گناهكاران امّت پدرم شفاعت مىكنم.
گرچه اين حديث به روايتهاى مختلفى بيان شده ولى، در منابع اصلى شيعه از آن ذكرى نشده است؛ معهذا نشان مىدهد كه ايمان امّت پيامبر(ص) به مسأله شفاعت حضرت زهرا(س)، حق ويژهاى را براى دختر پيامبر(ص) بهعنوان سيّده نساء العالمين در برمىگيرد. و اين حق، پاداشى براى غم و رنج فراوان و نشانى از رتبه و شأن اوست.
دقيقا برخلاف زندگانى ضعيف و رنجور او در روى زمين؛ در قيامت، او بانويى است كه اشكهايش سلاح اوست. اين اشكها گرچه، در زمين باعث رنجش مردم مدينه گرديد؛ امّا در بهشت، اين اشكها شفيع امّت خواهند شد و هيزمى براى آتش غم و تظلّم و خشم فرشتگان و غضب الهى بر ضدّ دشمنانش و اهل بيت پيامبر(ص).
در مجموعه متون روايى چنان قدرتى در شفاعت آن بانوى بزرگوار نقل گرديده كه مىتواند حكم و فرمان الهى را تغيير دهد. البتّه شفاعت او اين نيست كه گناه گناهكاران را تقليل دهد، بلكه شفاعت او، گناهكاران را براى هميشه از آتش دوزخ نجات خواهد داد. وى با ائمّه شيعه در رنج و سختى و شهادت و مقام بلندشان نزد پروردگار، شريك است. فقر و محروميّت در زندگى آن حضرت، بهطور وصفناپذيرى باشكوه و جلال همراه است.
شفاعت آن حضرت نيز شامل دو وجهه مىباشد: يك وجه منفى و يك وجه مثبت. وجه مثبت وى در حقّ كسانى است كه به او و اهل بيتش عشق ورزيدهاند. وجه منفى آن در حق دشمنانش و دشمنان فرزندش است. در آن روز كه دروازههاى جهنّم، گشوده خواهد شد، درحالى كه، پيراهن آغشته به خون سيّدالشّهدا(ع) در دستان حضرت زهرا(س) است، ايشان پيشاپيش صف عبوركنندگان قرار مىگيرد و نام مؤمنين و كافران را مىخواند و شفاعت او، شامل افراد صالح و افراد گناهكارى كه اعمال خير هم داشتهاند، مىشود. نهتنها اين افراد نجات مىيابند، بلكه كسانى هم كه در قلب خود محبّتى از اهل بيت داشته باشند و حتّى كسانى كه شيعيان را دوست داشتهاند و به آنها، خوراك، پوشاك و نوشيدنى دادهاند و يا مانع بدگويى و آزار محبّين آنها شدهاند، نيز مىشود.
امّا كسانى كه شامل قهر و غضب آن حضرت مىشوند، عبارتند از: قاتلين امام(ع) و فرزندان آنها و نوادگانشان كه به غضب الهى در بدترين جاى جهنّم قرار خواهند گرفت. و اين امر بهخاطر اشكها و رنجهاى بىحدّ دختر پيامبر(ص) است. و در حديث مشهورى از پيامبر(ص) هم آمده است كه «انَّ اللّه يغضبُ بغضب فاطمة و يرضى برضاها».
تقارن و تشابه اين دو بانوى مقدّس، درحالى كه از لحاظ دينى كاملاً از هم متمايز هستند، جاذبه وافرى را به همراه مىآورد، كه يقينا وراى اين نظر است كه “اقتباسهاى كلامى” صورت گرفته باشد. اين نظر، مخلّ استقلال بينشهاى دينى است. هر دو از زنان بزرگى بودند كه برحسب امور دنيوى فقير و ضعيف بودند. هر دو باكره بودند ــ البتّه در دو تلقّى مختلف از اين مفهوم چرا كه در مذهب كاتوليك باكره بودن مقام والايى دارد درحالى كه در اسلام بر ازدواج تأكيد شده است. هر دو در اين دنيا مورد تحقير و آزار قرار گرفتند و هر دو تجربه مداخله قدرت الهى را قبل از ولادت و در دوران باردارى خويش داشتند. هر دو غم و رنج فراوانى را متحمّل شدند و از رنجهاى آينده خود، جزا و پاداش نبوى دريافت كردند. حضرت مريم(س)، شاهد كشته شدن فرزند خويش بود و حضرت زهرا(س) نيز قبل از وقوع حادثه، شاهد ماجرا بود و لذا سوگوار امامحسين(ع).
هر دو بعد از يك زندگانى سخت توأم با فقر و غم در بهشت، داراى شأن و مقام بسيار والايى هستند، همراه با حق ويژهاى از شفاعت. هر دو در قيامت در مكانى باشكوه حاضر شده درحالى كه هر كدام متعلّق به مبناى دينى خاص خود مىباشند. اين دو بانوى بزرگ از طرف حاكمان جامعه خود و عالمان دينى زمان خود مورد انتقادات شديدى قرار گرفتند. نويسندگانى شبيه فريتيوف شوان بهاين نكته اشاره مىكنند، كه حضرت مريم(س) و حضرت زهرا(س)، هر دو گرچه از بانوان مقدّسى بودند، امّا در طول حياتشان مورد طعن و منع قرار گرفته و با آنها بدرفتارى مىشد. در مورد حضرت زهرا(س)، رفتار خشن خليفه اوّل با ايشان مشاهده مىشود؛ بهطورى كه وى آن حضرت را از حق قانونى و مسلّم خود منع كرد و فدك را كه ارثيه و ماترك پدرش بود از او بازگرفت. در مورد حضرت مريم(س) نيز تقريبا بهطور كامل، نقش ايشان در كتاب عهد جديد، ناديده گرفته شده و نقشى در حاشيه انجيل به او داده شده است. امّا هر دو در زمانهاى بعد از خود، حضور بيشترى يافته و در احاديث زمانهاى بعد از خود، باشكوه و جلال زايدالوصفى، معرّفى گرديدهاند.
در كلماتى كه از پاپ ژان پل دوم در مورد حضرت مريم(س) آمده، مواردى را مشاهده مىكنيم كه كمابيش در مورد حضرت زهرا(س) نيز صادق است:
بانوان عصر جديد به حيرت درخواهند يافت كه مريم ناصرى زنى است كه در عين اينكه تسليم اراده الهى بود زنى نبود كه سرخورده ديگران باشد، برعكس او بانويى بود كه شك نداشت كه بايد اعلام كند كه خداوند نهايتا مظلومان را سربلند خواهد كرد. او قادر است كه مردم قدرتمند جهان را از مقام و موقعيّتهاى خود سرنگون سازد؛ زنان امروز در حضرت مريم(س) كسى را مىشناسند كه در ميان مردم فقير و افتاده بپاخاسته. او بانويى قدرتمند است كه تجربه تقوا و رنج و عزيمت و غربت را با هم داشت. البتّه تصوير عصمت و تقدّس او وجهه تخريبكننده براى توقّعات مردان و زنان همراه ندارد، بلكه نمونهاى كامل از شاگرد ربّ خويش عرضه مىكند. شاگردى كه شهرهاى غيرمعنوى و زمينى را بنا كرد ولى بهسبب مجاهدت خويش به شهرهاى ابدى و بهشتى راه يافت. اين شاگرد بهدنبال عدالت و آزادى مظلومان و دستگيرى نيازمندان تلاش وافر مىكرد.
كريس كلوسى
ترجمه: فرشته سخايى
منبع: عرفان ایران – شماره 22
. اصل مقاله به زبان انگليسى در كتاب ذيل مندرج است:
Catholics and Shi’a in Dialogue, “Mary and Fätima in The Catholic and Shi’a
Treaditions”.
درج اين مقاله در عرفان ايران مقارن است با ايّام فوت پاپ ژان پل دوم. وى از پاپهايى بود كه در مسير گفتگوى اديان تلاش بسيار كرد. اين همان مسيرى است كه دستور قرآن مجيد است و عارفان مسلمان در نظر و عمل به آن اهتمام ورزيدند.
1. Chris Clohessy
. بحارالانوار، مجالس للمفيد الصدوق، باب 8 ، ص 234. عن ابىعبداللّهع: اذا كان يوم القيامة جمع اللّه
الاوّلين والآخرين فى صعيدٍ واحدٍ فينادى منادٍ غُضّوا ابصاركم و نُكِسّوا رؤسكم حتى تجوزَ فاطمه(س) بنت محمّد(ص) الصراطَ قال فتغضّ الخلائق اَبْصارهم فتأتى فاطمه(س) على نجيب مِنْ نجب الجنّة يُشَيّعُها سبعون الفَ ملكٍ فتقّف موقفا شريعا مِن مواقف القيامةِ ثُمَّ تَنزل عَنْ نجيبها فَتَاْخُذُ قميصَ الحسين(ع) بن على(ع) بيدها مضمّحا بِدَمِهِ و تقول يا ربّ هذا قميصُ وَلدى و قد علمتُ ما ضُيّعِ بِهِ فيَأتِها النداء من قِبَلِ اللّه عزّ و جلّ يا فاطمة لكِ عندى الرضا، يا رَبِّ اِنْتَصِر لى من قاتِلِه فَيَاْمُرُ اللّه تعالى غُنُقا مِنَ النّار فتخرجُ مِنْ جهنّم فتلتقط قتلة الحسين بن على(ع) كما يلتقطُ الطيّرُ الحبّ ثمّ يعودا العنق بهم الى النّار فيعذّبون فيها بانواع العذاب ثم تركب فاطمه(س) نجيبها حتى تَدْخُلَ الجنّة و معها الملائكة المشيّعون لها و ذريَّتها بين يديها و اوليائهم من الناس عن يمينها و شمالها.
1. Virgin
2. Pope pius 1x, New York, 1996, 260.
1. The Catechisn of the Catholic Church, 1994. “The splendour of an en-
tirely-unique holiness”.
. بحارالانوار، همان، ج 4، ص 3، باب 1. عن الهمدانى، عن الهروى… قال: قال النبىُّ لمّا عُرج بى الى السّماء اخذ
بيدى جبرئيل فادخلنى الجنّة، فناولنى مِنْ رطبها فاكلته، فتحوّل ذلك نطفةً فى صُلبى فلمّا هبطتُ اِلى الارضِ واقَعْتُ خديجة فَحُمِلَتْ بفاطمة….
. بحارالانوار، همان، ص 3، باب 1، قال النبىص: ففاطمةُ حوراءٌ انسيّه، فكلّما اشتققتُ الى رائحة الجنّة شممت رائحة ابنتى فاطمة.
. معانى الاخبار، ص 108، باب معنى الامانة الّتى عرضت على السّموات بحارالانوار قال ابوعبداللّهع: اِنّ اللّه
تبارك و تعالى خلق الارواح قبل الاجساد بالَفَىْ عامٍ فجعل اَعْلاها و اشرفها ارواح محمّد(ص) و على(ع) و فاطمة(س) والحسن والحسين(ع) والائمه(ع) بعدهم، فعرضها على السموات والارض والجبال، هولآءِ احبّائى و اوليائى و حججى عَلى خلقى و ائمّة بريّتى. ما خلقت خلقا هو احبّ اِلىَّ منهم و لِمَن تَوليـّهم خلقتُ جنّتى و لِمَن خالفهم و عاداهم، خلقتُ نارى.
. انجيل متّى، باب 1، آيه 20.
. انجيل مرقس، باب 3، آيات 31 و 35 : و چون برادران و مادر او آمدند و بيرون ايستاده بودند فرستادند تا او را طلب كنند، آنگاه جماعت گرد او نشسته بودند و به وى گفتند؛ اينك مادرت و
برادرانت بيرون تو را مىطلبند در جواب گفت كيست مادر و برادرانم پس بر آنان كه بر گرد وى نشسته بودند نظر افكنده و گفت اينان هستند مادر و برادرانم زيرا هر كه اراده خدا را بجاى آورد همان برادر و خواهر و مادر من مىباشد.
. كامل الزيارات، محمّد قمى، نجف 1937، باب 7، ص 57: محمّد بن جعفر… قال ابوعبداللّه(ع): اِنَّ جبرئيل(ع) نزل على محمّد(ص) فقال يا محمّد اِنّ اللّه يقرأ عليك السّلام و يبشّرك بمولودٍ يُولَدُ من فاطمه(س) تقتله امّتك من بعدك يا….
. انجيل لوقا، باب 2، آيات 34 و 35.
. مقتل الحسينع، احمد المكّى الخوارزمى، نجف (1948) ص 163. فقال: السّلام عليك يا حبيب اللّه انّى
استأذنت ربّى فى النّزول اليك…. فرخك الطّاهر، ابن فرختك الطاهرة، نظيرة البتول مريم ابنة عمران.
. الامالى، شيخ صدوق، مجلس 73، ص 486. الامالى شيخ صدوق: يا فاطمة اِنَّ اللّهَ اصطفيكِ و طهّركِ و
اصطفاكِ على نساءِ العالمين ثم التفت الى علىع فقال يا على(ع)….
1. Romanos the Melodist, “Mary at the Cross”, 1971.
2. John Tauler
3. Henry Soso
. انجيل لوقا، باب 2، آيات 25 تا 35.
. انجيل متى، باب 2، آيات 13 تا 21.
. انجيل يوحنّا، باب 19، آيات 17 تا 42.
1. Abbot Poeman
2. Ephram the Syrian
3. Romanos the Melodist
4. St. Bonaventure
5. St. Albert the Great
6. Jaco Pone da Todi
7. St. Alphonsus
1. La Salette
2. Fatima
3. Sicily
4. Japan
5. Pope John Paul
6. Pope Paul V1, 2 February, 1974.
. كامل الزيارات، القمى، باب 3، ص 82 . زيارت قبر رسول اللّهص كامل الزيارات. ابىبصير قال: كنتُ
عند ابى عبداللّه(ع) احدثه. يا ابا بصير اِنّ فاطمة لتبكيه و تشهق فتزفر جهنّم زفرة لو لا اَنّ الخزنة يسمعون بكاؤها و قد استّعدها لذلك فحاقه ان يخرج منها عنق او شيرد دخانها فيحرق اهل الارض فيحفظونها مادامت باكية و يزجرونها و يوثقون مِنْ ابوابها مخافة على اهل الارض فلا تسكن حتى يسكن صوت فاطمهالزهرا و اِنَّ البحار تكاء ان تنفتق فيدخل بعضها على بعض و ما منها قطرة اِلاّ بها ملك موكّل فاذا سَمِعَ الملك صوتها اطفاء نارها باجنحته و حبس بعضها على بعض مخالفة على الدنيا….
. رنج نجاتبخش در اسلام، محمّد ايّوب، 1978، ص 144.
. تشيّع سرخ، دكتر على شريعتى، تهران، 1979، ص 4.
1. Dogmatic Constitution on the Church, NewYork, 1996, 62.
. انجيل يوحنّا، باب 2، آيات 1 تا 10 : در روز سوم در قاناى جليل عروسى بود و مادر عيسى هم آنجا بود و عيسىع و شاگردانش را نيز به عروسى دعوت كردند. چون شراب تمام شد، مادر عيسى(ع) به او گفت: شراب ندارند… مادرش نيز به نوكران گفت هرچه به شما مىگويد، گوش كنيد.
1. Sub tuum praesidium.
. منقول از احمد بن يوسف دمشقى، مثلاً در كتاب محمّد القزوينى، فاطمة الزهرا من المهد الى اللحد،
2002، ص 113.
. بحارالانوار، همان، ج 43، باب 8 ، ص 235 :… و يلتقط قتلة الحسينع و انباءهم و انباء ابناءهم و يقولون يا ربّ إنّا لم نحضر الحسين(ع) فيقول اللّه لزبانية جهنم خذوهم بسيماهم بِزُرقة الاعين و سواء الوجوه خذوا بنواصيهم فالقوهم فى الدّرك الاسفل من النار فانهم كانوا اشدُّ على اولياء الحسين(ع) مِن آبائهم الّذين حاربوا الحسين(ع) فقتلوه.
1. Frithjof Schuon
1. Pope Paul V1, Marialis Cultus, 1974, 37.