مطلب زیر مقاله ایی منتشر نشده از آقای حمید رضا مرادی، مدیر سایت مجذوبان نور است، که در آستانه تشکیل دادگاه مدیران سایت، اقدام به انتشار آن شده است. دادگاهی که به جرم تذکر ظلم و امر به رعایت قانون برگذار می شود، شاید دفاعیات متهمینش جز این نباشد که :هرچه کردیم بی شک وظیفه بوده است در قبال جامعه، قانون و خداوند.
کاش می آمد آنروز که …
آن زمان که میل به قدرت چشم بصیرت و عقل دوراندیش را از حاکم می گیرد در تشخیص دوست و دشمن دچار اشتباه می شود، سنگها را می بندد و سگ ها را رها می کند، جهالت چابلوسان را فهم و درک محسوب می کند و انتقاد دلسوزان را غرض و مرض می بیند، آنان که در چابلوسی و به به گفتن حاکمان همچون کرکسان و کلاغان به دنبال ارتزاق خویش و بردن سهمی از لاشه و مردار عدالت هستند، موجبات نابینایی و ناشنوایی دولتمردان می شوند و نمی گذارند حاکم مشکلات جامعه را ببیند و صدای مظلومان را بشنود وگسترش موج بیداد و ظلم، گردابی را ایجاد می کند مانند دوایری با یک مرکز مشترک که حکومت را پله پله از دایره بزرگتر به کوچکترین دایره و تا نابودی کامل هدایت می کند و در حلقه عده ایی از دوستان به دشمن مبدل می شوند و زمانی پیش می آید که حتی همان مردار خواران خویش را از ورطه این گرداب بیرون می کشند و حاکمان را تنها می گذارند.
کاش پیش از رسیدن به کوچکترین دایره – با اجرای دقیق قانون- راه نجات مهیا می شد. شعاع دایره ها بزرگ و بزرگ تر شده تا آنجا که حربه تبلیغ بر اندازان هم از آنها گرفته می شد. مردم از حکومت ها چه می خواهند؟ فرموده اند : ” الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم”. مردم امنیت می خواهند، رفاه می خواهند، آزادی می خواهند، چه فرق می کند که نام حاکم یا ظالم چه باشد.
امروز که نام نظام به نام دین مبین اسلام رقم خورده است وحاکمان لباس روحانیت بر تن دارند کاش و کاش جامعه ما در تمام سطوح الگوی بشیریت بود، اگر کسی با دین اسلام هم مخالفت داشت، عمل کرد انسانی حاکمان اسلامی دلهای آنها را نرم می کرد.
کاش دین اسلام در زندان انحصار گری فهم و درک ضعیف هیچ گروه و دسته ایی محبوس نمی شد وکاش زندانبانان دین صاحب قدرت نبودند تا هر مسلمانی بتواند با زبان دل خویش خدای خود را بپرستد و از مخلوق خدا به خاطر حفظ ایمانش نترسد. کاش هیچ مکان عبادی به آتش کشیده نمی شد و کاش هیچ احدی به وکالت از عزرائیل جان انسانی را نمی گرفت.کاش تنها کاربرد دین رستگاری انسان ها و مکارم اخلاقی و حرکت معنوی آنها بود و برای اقتدار هیچ قدرتی و اثبات هیچ قداستی در سیاست مورد بهره برداری قرار نمی گرفت، کاش به جای آنکه تمرکز بر نفی دشمن می شد بر جذب دوست همت می گماشتند و اندیشه دشمن دیدن را به تفکر دوست یافتن مبدل می کردند. کاش محبت و عشق به جای کینه و حسد و نفرت انتخاب می شد تا مجبور نشوند برای اثبات خود متوسل به نفی دیگران بشوند.
کاش اقتدار حکومت ها ریشه در ر ضایت مردم دانست نه در مهر و غلبه، کاش آزادی قامت زیبای خویش را در رعایت قانون حقوق مخالفان و منتقدان به تماشا می گذاشت نه در رهایی چکمه پوشان و افسار گسیختگی قراره بندان.
کاش و کاش و کاش…
کاش زمانی بیاید که درویشان فارغ از گیرو بند ظلم مخالفین می توانستند با محبوب خویش مناجات کنند و در دعای آنها بیدادگران نشان تیر ناله و آه قرار نمی گرفتند.
۲۱/۷/۱۳۸۸
حمیدرضا مرادی
مدیر سایت مجذوبان نور