بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قسمت هایی از قرآن که محتاج به یک مقدار دقت هست،بیشتر توجه کنیم، یک مقدار که می گویم برای اینکه قرآن برای همه،برای عوام و برای دانشمندان بزرگ است چون همه در انسان بودن یکسان هستند و همه در اینکه باید انسانیت را رعایت کنند یکسانند. که به این طریق قرآن حتی دستورالعمل همه ی افراد است،درویش و غیر درویش. یک قسمت های قرآن فهمیده نمی شود یا یک مقدار سخت است. مِن جمله آیات اول سوره فاطر که خداوند فرشتگانی چند باله آفریده است خودِ همین فرشتگان و اینکه ما تصور کنیم که اینها چه موجوداتی هستند مشکل است. ما می گوییم فرشتگان، البته اینکه می گوییم فرشتگان نمی گوییم که خدا نه! فرشته،نه! فرشتگان نوکران خدا هستند. مثل اینکه فرض کنید شما می گویید فلان شخص یک هدیه ای به من داد، بعد می گویید به دست فلان شخص این هدیه را به من داد، نه اینکه دست از خودش مأمور بوده است، این دست همان است،برای اینکه مسیر درست فهمیده می شود گاهی می گویند که به دست خودش این را به من داد. در اینجا هم خداوند برای اینکه مسیر لطفش معلوم بشود می گوید توسط فرشتگان. تمام کسانی که از طرف خدا مأموراند فرشته هستند یعنی این موقعیت را دارند که خدا مستقیم به آنها دستور میدهد.
ما منظور همین بشر همچین موقعیتی ندارد. پیغمبران،بعد از آنها ائمه بعد بزرگان می آیند، خداوند توسط آنها به ما دستور میدهد ولی به فرشتگان مستقیم دستور داده می شود این خدا که هست که به اینها دستور میدهد؟! این خدا جامعِ تمام جهان است یک چنین مجموعه ای در نظر بگیرید، شما فرض کنید که مثلاً در یک روستا که به خودتان تعلق دارد و مِلک خودتان است برای هر کارش یک نفر تعیین کرده اید. یکی مواظب باشد که آب هدر نرود یکی مواظب باشد که بذر به موقع پاشیده شود یکی مواظب باشد که محصول آفت نزند به همین شکل هرکسی کاری انجام می دهد، اینها کارگر و کارمند شما هستند. تمام جهان به همین شکل است،تمام جهان یک لقمه است، یک روستایی در دست خداوند است که خداوند در این روستا هر کسی را به یک کاری مأمور کرده است؛ البته غیر از بشر! به بشر یک مقدار اختیار داده که تو در عوض من بعضی کارها را انجام بده وکیل من هستی. ولی غیر از این فرشتگانی آفریده است که خودشان می دانند خداوند چه می خواهد و جز امر خداوند کاری انجام نمی دهند. مثلاً می داند در این زارعت ها و محصولاتی که کاشته اند الان فصل آب دادنش است یا فصل درو است باید محصولات را درو کند ،به موقع کارها را انجام میدهد،این کار را، هم خودشان انجام می دهند هم دستور خداوند است. یعنی خودشان مثل دست که می آید جداگانه فرمان ندارد ولی می داند که باید چه کار کند. مثلاً این دست می داند که باید این لیوان را بردارد، فرشتگان اینطوری هستند البته حالا همان ایده ی مختصر کوتاهی از فرشتگان داشته باشیم کافی است که مسائلی را بفهمیم. بعضی فرشتگان چند کار دارند،به طور مثال یک مهندس وقتی ساختمانی می سازد اگر ساختمان ها محکم نباشد کارگر می آورد و آن قسمت را درست میکند،اگر موتور برق خراب باشد پیچیش را می پیچاند محکم میکند و امثال این موارد، هر یک از این دست ها و تخصص هایی که فرشتگان دارند به منزله بال تلقی شده است. این است که می گویند دو بال دارند،فرشتگان دوباله؛ یا سه بال دارند یا چهار بال، اگر خداوند بخواهد پانصد بال به آنها میدهد اگر هم نخواهد هر چهار پنج تا بال را می گیرد. این است که خداوند می خواهد این قدرت ها را برای اینکه ما بفهمیم چه هست تشبیه به بال کرده است.
مثلاً در تابستان شخصی ییلاق می رود، استخر می رود و شنا می کند شنا کردن یاد دارد بعد زمستان که می شود می آید در شهر گرمسیر می ماند برف می آید اسکی بازی می کند همه اینها بال هایی است که خداوند آفریده و به اسم بال نام برده است، اینجا منظور نشان دهنده ی قدرت خداست. بخواهد قدرت خدا را نشان بدهد و بخواهد نشان بدهد خداوند خودش مثل اینکه یک نفری هست به همه اینها رسیدگی می کند،می گوید نه! فرشتگانی و مأمورینی دارد، نه اینکه خودش خبر ندارد، فرشتگانش هم غیر از امر خدا کاری انجام نمی دهند. حالا در اینجا ذکر شد که یک آیاتی در قرآن هست می گوید خداوند کسانی را که میخواهد به هر واسطه ای مجازات کند،وقتی آنها را عذاب می دهند هر چه هم آن شخصی که آنها را عذاب می دهد التماس کنند که دیگر بس است، آن شخص گوش نمی دهد نه اینکه بی رحم است امر خدا را اطاعت می کند. هیچ درخواستی را اجابت نمی کند می گوید از من چرا می خواهی؟! از خدا بخواه! خدا هر کار بخواهد انجام می دهد، من مأمور هستم. بعد برای اینکه مبادا مؤمنین به آنها هم خیلی بد بین شوند ، خداوند تصریح میکند که اینها فرشتگان من هستند. یعنی همان کسی که شما را عذاب میکند اگر عذابش به واسطه گناهانی باشد که کردید مجازات آن اعمال باشد، آنها فرشتگان هستند. اما عذاب از ناحیه دیگری هم ممکن است به انسان(به انسان هایی پاک و بدون گناه) برسد، و آن از ناحیه شیطان و شیطان زاده ها است.آخر، شیطان خیلی بچه دارد.
اما موضوع دیگری که باز سؤال شده است این است که جنید توصیه میکند که از مردم کناره بگیر. اولاً ممکن است که جنید در یک حالتی بوده که این حرف را گفته است. شما یک وقت عصبانی یا گرفته هستید از زمین و زمان بد می گویید یه وقت خوب و سر حال هستید ،هوای آزاد تنفس کردید همه جهان را خوب می بینید،می گوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوسـت
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
این وقتی است که حالتان خوب است، یک وقت دیگر می گویید که:
دلم از وحشت زندان سکندر(یعنی این بدن) بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
از همه چیز وحشت دارید،زندانی هستید. این یک مورد که در حالات عرفا باید دید و اینکه اولیا خدا دستور میدهند همینطور است، برای اینکه اگر همان کتاب کافی بود خدا چرا تورات و انجیل و قرآن فرستاد؟! ولی دستورات عمومی که خدا بخواهد بدهد در همان کتابهاست یعنی هر کتابی برای دوران خودش است اما این موارد را باید با تفسیرش فهمید که هر چیز چه جایگاه و زمانی دارد. منظور از مردم کناره گرفتن نه اینکه تنهایی بودن است ، در حدیثی است که : «لا رهبانیة فی الاسلام» در مسلمانی رُهبانیت(یعنی جدایی از مردم) نیست، در بین همین مردم باید بود و حالا که دنیا را اینطوری کردند خط کشی کردند و اسمش را مرز گذاشتند، این طرف گمرک آن طرف گمرک گذاشتند. باید تابعِ امر الهی و حتی تابعِ قوانین دست نویس خودمان (ما انسان ها) باشیم ولی با همین نظم با همین رعایت قوانین از مردم کناره بگیریم. کناره گرفتن از مردم یکی اینکه ضرر مردم به شما نرسد و یکی اینکه ضرر شما به مردم نرسد، هر دو را باید رعایت کنیم. اگر این کار را رعایت کردید و در جامعه بودید امروز کارهایتان را انجام دادید و بعد شب که به منزل برگشتید،حساب کنید، هیچ کسی را آزار ندادید و هیچ کس هم شما را آزار نداده است.
بهشت آنجاست که آزاری نباشد کسـی را با کسـی کـاری نباشد
ولی شما ناچارید که در جامعه زندگی کنید برای اینکه دارید حاصل و نتیجه کار همین مردم را می خورید،در آماده شدن این چایی چندین نفر زحمت کشیدند،زارعی که آب میدهد و درو کرده آن شخصی که تا کارخانه برده است تا آخر این شخصی که در آبدارخانه چایی درست کرده است. صبح صبحانه خوردید در آماده شدن آن نان چند نفر دست دارند. در حال حرف زدن هستید خُب بزرگ شدید یک وقتی هم بچه کوچک بودید چه افرادی از شما مراقبت و پرستاری کردند؟! پدر،مادر،دایه،اقوام و … ، از همه اینها شما اخذِ نعمت کردید خدا نعمت به شما داده مدیون این افراد هستید این همه کسانی که شما مدیون آنها هستید و خودتان نمی شناسید، دِینتان را ادا کنید ولی توقع بیشتری نداشته باشید،کناره گرفتن یعنی این! کناره بگیرید و چیزی نخواهید. از این قبیل اشعار و دستورات زیاد است می گوید:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
صمت یعنی سکوت،جوع یعنی کم خوردن، سهر یعنی بیداری، عزلت یعنی کناره گیری، ذکر به دوام، ناتمامان جهان را این موارد کامل می کند.اگر نقصی در شما وجود دارد یکی از اینها یا همه اش آن نقص شما را مرتفع می کند اما در آنجا هایی که متوجه می شوید باید رفع کنید، این کناره گیری از مردم، که از جنید آمده است، جنید اتفاقاً جامعیت داشته است و بیشتر مواردی که ذکر شد را،گفته است.