بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الحمد الله شکر خدا توانستم خدمتتان بیایم و می توانم ملاقات ها را داشته باشم،انشالله. ولی یکی این راه مسافت است و حرکت و تکانی که هر وسیله نقلیه ای دارد به خستگی و ناراحتی من اضافه می کند و دیدید که یکی دوبار خیلی اذیت شدم. ولی الحمدلله خُب حالا توانستم بیایم انشالله جلسات دیگری هم خواهم آمد ولی مدت کوتاهی درخدمتتان هستم. البته مدت کوتاه در این مجالس،واِلا مدت دیگر را نمی دانیم آیه قرآن است که هیچکس نمی داند که فردا چه به دست خواهد آورد و در کجا عمرش تمام میشود. مجلس های اصلی که خُب من در آن مجالس بزرگ شدم تقریبا از یک ربع،بیست دقیقه به مغرب مانده شروع می شد تا آخر مجلس. حُسن این مجالس، به اصطلاح این است که ما هم سلوک را ادامه می دهم که این خودش مرحله ای از سلوک است و هم امتحان می دهیم از آنچه کرده ایم و آنچه که می شنویم و خودمان را با آنها مقایسه کنیم.
البته در مورد مقایسه کردن که می گویند «اول من قاسٍ» شیطانِ لعین است خودش را با آدم مقایسه کرد. به نظر من گناه او این قیاس نبود،گناه او این بود که در مقابلِ نص و امر الهی قرار گرفت دیگر چیزی جلو او را نمی گیرد .اگر در مورد نص و فرمان الهی تردیدی در ذهن ما حاصل شود آن تردید غلط است. آیات قرآن بیشتر این عبارات را به ما می دهد، خطاب به آنها که منکر آن هستند،می گوید: کدام یک از شما می توانید آسمان و زمین را بچرخانید؟! آنچه خداوند می فرماید به عقل ما نباید جور در بیاید، عقل ما باید منطبق با آن باشد. و تازه خُب این بر می گردد به این موضوع که عقل چیست؟! عقلی که مصطلح هست و ما می گوییم و به دنباله ی آن علمِ منطق ایجاد شده این عقل بر پایه ی یک جهات و مقررات و قواعدی است که خدواند آفریده است. کما اینکه مثلاً در سیارات که می روند مقرراتی که در آنجا اجرا می شود،با قواعد طبیعی که نزد ما هست فرق می کند. البته هنوز نرسیده اند که این را ثابت کنند. ولی برای اثبات آن، امر خدا برای ما کافی است .در زمین اینجا ما می گوییم و در کتابها می خوانیم که می نویسند چون قائده علمی و فیزیکی است که همه می دانند ، آب در ۱۰۰ درجه به جوش می آید و در صفر درجه یخ می بندد . ولی نرسیدند که این مورد را در کره ی ماه امتحان کنند در خودِ کره ی ماه که آب نیست. قطعاً در این زمینه در حال تحقیق هستند ولی خُب نشده است .یا می گویند که از حرارت و گرما فلزات منبسط می شود و از برودت بالعکس می شود خُب این قائده ای است که در اینجا امتحان کرده اند ولی مجال و امکانات اینکه سایر جاها هم امتحان کنند نیست. ما به قرینه، اینکه در کره زمینِ ما به چه شکل است،به همان قرینه می گوییم که در سیارات دیگر هم به همین شکل هست ولی هیچ معلوم نیست.
البته مثنوی هم در مورد قیاس داستانی دارد چنین اختلاف فقهی بین شیعه و علمای اهل سنت وجود دارد بخصوص ابوحنیفه که عالم و مجتهد مکتب حنفی است. که او قیاس را درست میداند که البته بحث جالبی هم در این زمینه در تذکره اولیا از سؤالاتی که ابوحنیفه از حضرت صادق پرسیده،وجود دارد. بنابراین اگر امر الهی به ما رسید،دیگر هیچ دستور و توضیح دیگری در مورد آن دیگر لازم نداریم،برای کسانی که به اسلام و قرآن معتقدند. خُب یک قدری فکر کنیم با عقل خودمان هم جور در می آید مثل اینکه یک چیزهایی را دیده باشیم، در اینکه مثلاً نهایت و عاقبت ظلم به خود آن شخص بر می گردد، صحت این موضوع را خوشبختانه خداوند بر ما ثابت کرده است. لطف آنکه خداوند در خلقتِ ما و در ارتباطش، با دستوراتی که می دهد که ما به چه شکل رفتار می کنیم لطفی هم که کرده است ما نیازی به استدلال در مقابل قرآن نداریم. ولی خداوند خودش موجباتی فراهم کرده تا آیات قرآن را بفهمیم و از روی فهم به قرآن معتقد باشیم،یعنی خداوند هر چه می گوید درست است.
آیات قرآن را بخوانیم همه اش به همین شکل است همه اش یک برگشتی به خداوند دارد. انشاءالله خداوند به ما توفیقِ درک حکمت الهی را بدهد،انشاالله. دل ما را صاف کند که هر وقت امری کرده است با خلوص نیت و با بندگیِ در برابر خداوند آن کار را انجام دهیم. چون و چرا در آن نداشته باشیم. به این دلیل که بشر را خداوند با چون و چرا آفریده است، ولی یک چیزهایی در فطرتش گذشته است که ما را مجبور به اطاعت از آن فطرت کرده است. به طور طبیعی هر انسانی و هر جانداری محتاج به غذا است. خداوند هم موجباتِ پیدایش غذاها (چه غذای روحی و چه غذای جسمی) فراهم کرده است. در آنجا نه ما استدلال میکنیم،نه خداوند امر تازه ای می کند همان اوامری که کرده است کافی است. انشالله خداوند توفیق بندگی اش را به ما بدهد.
یاد مرحوم آقای حایری، چهلمشان دیروز بوده و اولین مجلسی است که من آمده ام و ایشان را ندیدم. گر چه همه شان نورٌ واحد هستند، آقای جذبی «ثابتعلی» و آقای محجوبی «رشید علی» تشریف دارند. ولی هر کسی جای خودش را دارد ، اگر شما چند تا فرزند داشته باشید، هر کدامشان را جداگانه دوست دارید. انشاالله که خداوند ایشان را رحمت کند،فاتحه ای برای ایشان بخوانید.
بگو به خضر که جز مرگ دوستان دیدن
تو را چه حاصـل از این عـمر جاودانی؟! [۱]
_____________________________________________________________
[۱] و سپس حضرت آقای مجذوبعلیشاه از باب تألمِ خاطر این شعر را خواندند.