بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
در هر جامعه ای و در هر قدمی هزاران مسئله پیش می آید، که ما بدون اینکه بخواهیم، اراده کنیم بالاخره آن را حل می کنیم. مسئله این که هر چه پیش می آید خیر است. البته ما دعایمان این است که خدایا هرچه خیر است پیش بیاور. خدا خودش گفته است که هر چه پیش می آید خیر است و ما میگوییم هر چه خیر است پیش بیاید. خیر و شر هم از نظر خودِ ماست و الّا واقعیتش نه خیر است و نه شر، واقعیتش چیز دیگریست. وجودی دارد و صفات و ماهیتی ، چون خیر و شر مطلق نیست. خیر و شر یعنی چه؟! اصطلاحی نسبی است و چیزی که خیر است ممکن است در وقتی شر باشد و شری در موقعیتی خیر باشد.اما چطور پیش می آید؟! آیا ما خودمان فعالیت میکنیم و به وجود می آوریم؟! یا خودش پیش می آید و ما هم مجبوریم! البته ما از لحاظ اعتماد و اعتقادی که به گفتار ائمه داریم چون حضرت جعفر صادق فرموده است :«لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن»( التوحید للصدوق،ص ۲۰۶) نه اختیار کامل و نه جبر کامل بلکه حالتی بین این دو حالت است که آن هم بحث مفصلی دارد. به هر جهت، باز نسبی است و چیزی نیست که در هر واقعه ای بگوییم کاملاً تصادفی پیش آمده است.نه! ممکن است تصادفی باشد. یا بگوییم که من خودم زحمت کشیدم و این را به وجود آوردم. نه! اگر زحمت من به تنهایی بود، نمیشد،نسبی است.
اگر ما در قلمرو خودمان، قلمروی که قدرت داریم و میتوانیم، اختیار داریم. وقتی خداوند میگوید که من خلیفه در زمین معین میکنم، آخر خلیفه را که بدون اختیار نمی گذارد، اختیاراتی به او میدهد. پس مقداری اختیارات داریم. از طرفی از بندگی خدا که خارج نشده ایم. ما هم جزئی از خلقت جهان هستیم. «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِین»(انعام/۵۵) هیچ خشک و تری نیست مگر آنکه در کتاب الهی وجود دارد.
البته در اینگونه موارد همیشه عده ای از این طرف و عده ای از طرف دیگر می روند و اغراق میکنند. بعضی ها کاملاً همه چیز را اختیاری میدانند. آیه قرآن هم می گوید« …لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»(نجم/۳۹) انسان چیزی ندارد مگر آنکه برایش زحمت کشیده است. بعضی دیگر می گویند نه! اختیار ماست و هر چه خداوند بخواهد می شود.
البته اگر بگوییم هر دو درست است به این معنی که همان اختیاری که ما به خیال خودمان داریم، خودمان کار میکنیم و نتیجه میگیریم ، آن کار هم کار خداست و اطلاع دارد. یعنی خداوند این قدرت و امکان را به ما داده که به سمت یک هدفی برویم. حال دیگر چه مقدار موفق می شویم مشخص نیست.
ولی خداوند تضمین نکرده است که از هر راهی که تو رفتی من به نتیجه برسانم.نه! این اصطلاح “ارید و ترید” یعنی تو اراده کرده ای و من هم اراده ای کرده ام،در همین مورد است. یعنی همیشه زندگی مخلوط است از فعالیت و اتفاقات(وقایعی که اتفاق می افتد). به هیچ کدام نمیشود تکیه ی کلی کرد. در هر کجا بحث میکنیم به این می رسیم که زندگی ساده و آرامِ اعتدال بهتر از هر یکی از نظریات است. این است که ما در زندگی باید فعالیت داشته باشیم ولی توقع اینکه فعالیت ما به نتیجه برسد را نداشته باشیم.
حالا از مسائل طبیعی مثال می زنیم، خداوند گفته است که آب را به صد درجه برسانیم می جوشد و به صفر درجه برسانیم یخ میزند. این کار را انجام میدهیم و گاهی (خیلی کم) ممکن است نشود، و در اثر این مسئله ی دیگری کشف می شود. یعنی بشر مؤظف است به آن مقداری که در اختیارش است، و آن قدرتی که دارد، کار کند اما نتیجه را باید خداوند به او بدهد.
اینکه بعضی ها میگویند دعا اثر نمیکند، دعا هم همین است. ما کارمان را انجام می دهیم و بعد میگوییم خدایا ما کارمان را کردیم به این کار تو اثر بده. ما گندم کاشتیم، تو به آن اثر بده و نگذار آن گندم بپوسد، باران هم مرتب بفرست. دعای ما برای این است. نه! دعا جانشین فعالیت ما نمیشود و ما باید کار خود را انجام بدهیم. زندگی عادی ما ، زندگی مادی که بشر فراهم کرده را انجام بدهیم و دعای ما این باشد که این را اثر بدهد. تو خودت گفتی که آب در صد درجه به جوش می آید ، خیلی خوب ما آب را گذاشتیم، تو خودت این را اثر بده و آب را بجوش بیاور. در اینجا بعضی ها اشتباه می کنند و به جای اینکه خودشان فعالیت کنند، دعا را میگذارند. نه! دعا بعد از فعالیت است و به قولی سُس فعالیت است.
انشالله خدا توفیق بدهد و این معنی همیشه در ذهن ما باشد.