Search
Close this search box.

شــــــرح روزه – قسمت دوم – حضرت آقای حاج دکتر نور علی تابنده «مجذوبعلیشاه»

شرح روزه – قسمت دوم – حضرت آقای حاج دکتر نور علی تابنده «مجذوبعلیشاه»و هر اندازه از تن بکاهند بر روان افزوده شود. تندرستی که وعده داده اند به روزه مشهود و کسالت به واسطه تغییر وضع خواب و بیداری و زیادخوری و تنبلی و ناپرهیزی و خواب بین الطلوعین و بیکاری می شود. انسان نباید چنان گرفتار شکم و عورت گردد که یکی دو ساعت مثلاً غذای او نتواند دیرتر شود و از آن هراس و ترس داشته باشد. فقط وسوسه نفس است و طپش او هنگام بندگی و فرمانبرداری که باید پشت پا به آن زد و باید کوشید که در شب و روز روزه به یاد خدا بود و تمام اعضا و قو ا را از مخالفت امر خدا و لذایذ دنیا نگاه داشت. [پند صالح صص ۸۰-۷۹]

روزه را به تندرستی وعده داد ه اند. در حدیث است که صُومُوا تَصِحُّوا روزه بگیرید تا سلامت یابید. حتّی در مواقع معمولی هم اگر انسان کم بخورد یا وعده ای را حذف بکند، مفید است و فایده اش را احساس می کند. این یک قاعده ی بهداشتی است. پس این صحت اگر صحت بدنی باشد، امری است که مشهود است و از لحاظ طبی هم می بینیم کسی که مریض می شود غذا کمتر می خورد.
در اینجا مرقوم فرموده اند که چون به هنگام روزه داشتن خیلی ها احساس می کنند که کمی کسل هستند این را به حساب روزه نباید بگذارند و یک عاملش مربوط به تغییر وضع خواب و بیداری است؛ چون در ماه رمضان ساعات خواب و بیداری تغییر می کند. ولی باید سعی کرد همان برنامه ای که انسان برای خواب و بیداری دارد داشته باشد. عامل دیگرش زیاد خوردن است؛ با این تصور که سحر یا موقع افطار زیادتر بخورند تا گرسنه نشوند، و این خودش کسالت می آورد. قهراً اگر یک مدت طولانی گرسنگی و تشنگی بر انسان غلبه داشته باشد ممکن است یک مرتبه بیشتر از حد معمول بخورد. یکی از عوامل هم تنبلی است که روزه گیر حالت رکودی به بهانه ی ماه رمضان پیدا کرده، کار کمتری می کند. به هرحال باید همیشه رعایت بهداشت بشود. اگر در موقع روزه هم انجام بشود آن تَصِحُّوا مشهود می شود.

اما این دستورات مربوط به بدن است ، در حالی که روزه باید روح ما را هم پاک کند، روح ما را هم صحت بدهد که این صُومُوا تَصِحُّوا را که فرمودند، نگفتند فقط به بدن مربوط می شود. درست است که از صحت، ابتدا صحت و سلامتی بدنی متبادر به ذهن می شود، ولی این دستور، به صحت روحی هم مربوط می شود. عرفا (به اصطلاح) به سه نوع روزه قائل اند: روزه ی عام، روزه ی خاص و روزه ی خاص الخاص. از همه پایین تر روزه ی عام است. البتّه مراد از روزه ی عام(چنانکه بعضی ها می گویند) روزه ی عوام نیست. عام هر کسی است که از مراحل عرفانی دور است، نه اینکه عوام به معنای عرفی آن باشد. روزه عام، روزه ای است که برای همه امکان دارد . روزه ی عام همین روزه ای است که ما می گیریم و مدت معینی از خوردن و نوشیدن و بعضی اعمال دیگر که مبطل تلقّی می شوند احتراز می کنیم. روزه ی خاص روزه ای است که یک درجه بالاتر است . به این معنی که روزه گیر از سایر مناهی و منکرات هم پرهیز کند؛ یعنی همانطوری که معده اش را از خوردن و لبش را از چشیدن نگه داشته ، از سایر منکرات هم نگه دارد، زبانش را از تهمت و افترا نگه دارد، قدمش را از اینکه رو به کار خطا برود، نگه دارد دستش را از خطا نگه دارد. از این خطاهایی که برای هر یک از اعضا گفته اند، خودش را نگه دارد؛ یعنی لااقل در آن ایام افترا نزند، تهمت نزند، بدگویی نکند، بدخُلقی نکند. اما روزه ی خاص الخاص روزه ی آن کسانی است که ما به گَردشان نمی رسیم. روزه ی آن کسانی است که علی (ع) در حقّشان فرمود : خدایا تو را عبادت نمی کنم از ترس جهنّم یا به امید بهشت، بلکه چون تو را شایسته عبادت می دانم. این اشخاص که عبادتشان چنان است روزه شان هم چنین است که از هر چه غیر از خداست اجتناب کنند . یعنی در ذهنشان هم جز خداخواهی و خداجویی نباشد. لااقل در این ایام روزه. این روزه است که کمال مطلوب و آخرین درجه آن است.

در ادامه می فرمایند نباید از اینکه غذا خوردن دیر شود هراس داشته باشیم و این هراس وسوسه ی نفس است. روزه تمرینی است برای اینکه ما بتوانیم بر خواهش های نفسمان مسلّط بشویم. چند چیز است که در غریزه ی انسان هست و بطور معمول و مشروع برآوردن آن هیچ ایرادی ندارد و باید برآورده شود. یکی غذا خوردن است که باید غذا را به موقع بخورد که از بین نرود، یکی هم آب آشامیدن، و تا حدی نزدیکی کردن مشروع که آن نیز همینطور است . اینها قوی ترین محرّک های جسمانی هستند که انسان را به حرکت وامی دارند و خداوند آنها را در طبیعت انسان ها قرار داده است. اما اگر بتوانیم بطور تمرین، ساعاتی جلوی نیازهای اولیه مان را که قوی ترین نیازهایمان هم هست، بگیریم، این قدرت را به ما م یدهد که تا حدی بتوانیم جلوی بسیاری از هویٰ و هوس های دیگرمان را که ضرورت ندارد و غریزی هم نیست نیز بگیریم. این بهترین تمرین است. باید فکر کنیم انسانی که نتواند چند ساعتی جلوی این ضروریات را بگیرد، چطور می تواند جلوی شیطان به آن قدرت را بگیرد؟ اگر بتوانیم جلوی امیال حلال را در بعضی مواقع بگیریم و قدرت به خرج بدهیم که مسلط شویم ، شاید بتوانیم در سایر مواقع هم مسلّط باشیم.

سایر جانداران نیز تابع غریزه ی فوق هستند ؛ یعنی آنچه که ضرورت حیاتشان اقتضا می کند به همان اندازه از مظاهر مادی طبیعت بهره می برند. ولی خداوند این غریزه را در انسان به آن قوت قرار نداده که بتواند تمام وجودش را دربر بگیرد. غریزه آزاد است ؛ مثل یک سگی که آزاد است، ولی عقل هم آزاد است، عقل غریزه را هدایت می کند. به هرجهت در انسان آنچه که مربوط به غریزه است به قول قدما «جذب ملایم» می کند و آنچه مربوط به قوه ی غضبیه است «دفع منافر» می کند. پس شهوت جذب ملایم می کند ، منتها ممکن است انسان زیاده از ضرورت جذب کند که در آن صورت برایش مضر است؛ هم برای جسمش هم برای جانش مضر است. این است که خداوند روزه را مقرّر کرده و یکی از حکمت های اصلیش تمرین همین امر است. به این جهت روزه، اراده را قوی می کند. در انسان، اراده نقش عمده ای دارد. در حیوانات اراده به اصطلاح مقطعی است. حیوان همیشه اراده ای ندارد. نمی داند چه بکند . همانوقت علف که جلویش است تصمیم می گیرد که برود علف بخورد. ولی انسان از پیش برنامه می چیند. گو اینکه بعضی حیوانات هم تا یک مدت، فاصله ی کوتاهی از زمان، می توانند تصمیم بگیرند و اراده= ای به کار ببندند. ولی اصل این است که بطور معمول حیوان اراده ی خاصی ندارد. در میان حیوانات ، اراده مخصوص انسان است. چون خداوند در مورد خلقت انسان فرمود : فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ وقتی که درستش کردم؛ یعنی آن اتوماسیون بدنش، اتوماتیک بودنش ، را منظم کردم، و آنوقتی که از روح خودم در او دمیدم، آنوقت باید ملائکه بر انسان سجده کنند. خداوند وقتی از روح خودش در او دمید بعضی از صفات و اختیارات خودش را بطور نسبی نه بطور مطلق، به انسان هم داد. این است که این اراده ی انسانی وابسته به روح انسانی است. اگر ما این اراده را در راه شیطان به کار ببریم دو ضرر دارد: یکی اراده مان را فاسد می کند، دیگری به شیطان کمک کرده ایم. این اراده باید تقویت شود.

خداوند وسایل مختلفی برای تقویت اراده آفریده است که مهمترین آنها روزه است. برای اینکه اگر کسی بطور طبیعی غذا ببیند ، به خصوص اگر گرسنه باشد، به هر اندازه گرسنه باشد به همان اندازه با اشتیاق غذا می خورد. این طبیعی است، محتاج به توجیه نیست ، ولی خداوند دستور داده است برای اینکه در اینجا آن میل تابع اراده شود ؛ یعنی میل به غذا تابع اراده شود برای تمرین، روزه گرفته شود. اراده هم در انسان مسبوق به یک استدلال و یک منطقی است؛ به این معنی که انسان فکر می کند (چه به صورت ظاهر ، چه به صورت ناخودآگاه) و عملی را تشخیص می دهد که درست است . آنوقت آن عمل را اراده می کند، تشخیص می دهد که آن عمل را انجام دهد یا عمل را انجام ندهد. روزه تمرینی است برای تحقّق اراده ی الهی؛ چون عملی را که بطور معمول در اختیار انسان است و همیشه می تواند اجرا کند، حالا اجرا نمی کند، چرا؟ چون آن کسی که اراده را داده، فرموده است در اینجا اینطور اراده بکن. این بهترین تمرین است برای تمام عبادات .روزه این حالت را می دهد. آنوقت با آن اراده ی الهی به نماز می ایستیم. این هم که گفته اند در این ایام باید به یاد خدا بود، نه اینکه سایر مواقع به یاد خدا نباشد، بلکه چون توجه انسان را جذب می کند به اینکه چرا من غذا می بینم گرسنه ام هم هستم اما نمی خورم؟ خود این توجه (بدون اینکه به اصطلاح اراده کند یا آگاه باشد) باعث این تمرین می شود که به خود می گوید که بله، تو این کار را می کنی چون خدا فرموده است. به این جهت روزه هم از عباداتی است که انسان را برای بندگی، برای خلوص در بندگی، آماده می کند.

در آخر این بخش، بدون ذکر تقسیم بندی روزه، تقریباً مطالب این تقسیم بندی را که روزه، عام و خاص و خاص الخاص دارد، بیان فرموده اند. ایشان اشاره می کنند به روزه ی خواص که در شب و روز(لااقل در ایام ماه رمضان) باید به یاد خدا بود و تمام قوا را از مخالفت خداوند باز داشت. در مورد نماز گفته اند که الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ولی نماز واقعی که ذکر است مقید به ساعت نیست همانطور که شرح دادم باید در ایام روزه تمام قوای خودمان را از مخالفت با خدا باز بداریم و همینطور زبان را از گفتار بیجا، دست را از خیانت و از ضربه زدن به دیگران و…. این یک تمرینی است برای تقوا و پرهیزکاری. در قرآن درباره ی روزه می فرماید کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ بر شما نوشته شد(یعنی واجب شد)روزه، همانطوری که بر مذاهب قبلی هم واجب شده بود؛ به این امید لَعَلَّکمْ یعنی شاید که تقوا پیشه کنید. در آیات قرآن از این قبیل ها«شاید» ها بسیار آمده، چنانکه می فرماید: لَّعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ لَعَلَّکمْ تَتَفَکرُونَ ولی در اینجا می فرماید : لَّعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ یعنی به امید اینکه با این خودداری و این تمرین بتوانید در زندگی تقوا پیشه کنید. امیدوارم خداوند این توفیق را به ما عنایت کند.

 

(شــــــرح روزه – قسمت اول – حضرت آقای حاج دکتر نور علی تابنده «مجذوبعلیشاه»)

* از مجموعه جزوات شرح رساله پند صالح – قسمت دهم

** جلسات فقري شب های جمعه، تلفيق دوره ی اول تاريخ ها ۹/۷/۱۳۷۷ و ۱۶/۷/۱۳۷۷ هـ. ش. و دوره ی دوم تاريخ های ۱۳/۱/۱۳۸۸ و ۲۰/۱/۱۳۸۸ هـ.ش.