با عرض سلام
… در حالی که هنوز دو ماه به زمان رقابت انتخاباتی باقی است، شاهد موج گسترده و سازمان يافتهای از تخريب و افترا و اهانت عليه اصلاح طلبان هستيم. تأسفبارتر اين که در رأس اين حرکت، روزنامه کيهان به مديريت نماينده حضرتعالی و تريبون نماز جمعه تهران قرار دارند. در اين حملات تخريبی تلاش میشود اصلاح طلبان وابسته و مزدور و عامل آمريکا معرفی شوند. بیپردگی و پردهدری تا بدان حد است که برخلاف تبليغات گذشته که سعی میشد با دوگانهسازیهای کاذبی چون تندرو و کندرو يا افراطی و معتدل ميان اصلاحطلبان تفکيک قائل شوند، در موج جديد و به عنوان يک نمونه در سرمقاله روزنامه کيهان مورخ (23دی 86) اصلاحطلبان همگی مزدور و توطئهگر و برانداز و خائن و اصلاحطلبی ماهيتاًً تفکری دشمن ساخته معرفی میشود، به ترتيبیکه حتی اعلام برائت ايشان از بيگانگان کفايت نمیکند و بايد از هويت و گذشته خود توبه کنند. تأسفبارتر اين كه پرچمداران اين حرکت، محورهای تبليغاتی خود را به سخنان اخير حضرتعالی مستند میکنند.
ماهيت اين حرکت بر ما و آشنايان به عرصه سياست و قدرت در ايران پوشيده نيست. ما نيک میدانيم کارنامه نامطلوب و دستان خالی حاکمان کنونی در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سياسی و نيز ديپلماسی کشور و همچنين مديريت ناکارآمد و بحران زده که خسارات مالی و انسانی فراوان و تعطيلی و بلاتکليفی کشور در بارندگیهای اخير تنها يکی از نمونههای آن است، علت اصلی اين حرکت جديد به شمارمیآيد. ما میدانيم در آستانه برگزاری انتخابات که علی القاعده جامعه برای تصميمگيری و اعلام رأی و اراده خود به عملکرد دولتمردان توجه ويژهای مبذول میدارد، کسانی را که از اقناع مردم نااميد و از چگونگی انتخاب مردم نگران هستند، ناگزير میسازد با طرح سوژههای کاذب و بیپايه اما جنجالی، در انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی کشور بکوشند وگرنه کيست كه نداند خط مشی تبليغاتی سياسی ايجاد نظامهای دموکراتيک درکشورهای منطقه، پس از ۱۱سپتامبر در دستور کار دولت آمريکا قرار گرفت، حال آن که حرکت اصلاحی در ايران، سالها پيش ازآن از متن جامعه سربرآورده و بيانگر خواست و اراده ملت ايران مبنی بر حاکميت قانون، نظارت و مشارکت نهادينه و واقعی جامعه در اداره امور و نفی ماجراجويیها و خودسریهايی بوده است که کشور را همواره با بحران مواجه کرده و میکند. کيست که نداند همان گونه که حضرتعالی چندی پيش اشاره فرموديـد، پيروزی اصلاحطلبـان کشور را از خطر حتمی و وارد آمدن خسارات سنگين به ملت نجات داد و کيست که نداند در آن زمان اگر به جای اصلاح طلبان، تفکر حاکم کنونی به پيروزی میرسيد و به جای خط مشی تنش زدايی و صلح طلبی، شعارهای ستيزهجويانه و تحريکآميز در دستور قرار میگرفت، اشغال عراق به بعد از پروژه ايران موکول میشد و امروز کشور وضعی ديگر داشت. به گمان ما استفاده کنندگان از اين حربه، منطقی دوگانه دارند. آنجا که اقدام يا عمل بيگانگان به تثبيت موقعيت ايشان بينجامد حتی اگر گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمريکا باشد، آن را بزرگترين پيروزی تاريخ معاصر و موفقيتی به بزرگی خدا تعبير میکنند و آنجا که يک اظهار نظر ولو غير مستقيم به نفع رقبای ايشان باشد، آن را دليلی بر وابستگی و مزدوری رقبا تبليغ میکنند.
حضرتعالی مستحضر هستيد که حربه استناد به اظهارات بيگانگان برای بدنام کردن رقيب، حربهای دو دم است. اگر اظهارنظر اخير بوش را که دستمايه حمله به اصلاحطلبان شده، اين گونه تحليل کنيم که جنگ طلبان آمريکايی برای توجيه سياستهای خود به وجود يک رقيب افراطی و تند رو نياز دارند، از اين رو در آستانه انتخابات با چنين اظهار نظرهايی، شرايط مناسبی برای افراطيون به منظور تحت فشار قرار دادن و از ميدان به درکردن اصلاح طلبان فراهم میآورند، آنگاه تصوير کاملاً وارونه خواهد شد. نيازی به تمسک به تئوری توطئه نيست، افراطيون در هرکجا و از هرمليتی که باشند به يکديگر احتياج دارند و وجود هريک توجيهگر وجود ديگری است. فراموش نکردهايم که بن لادن درست در آستانه برگزاری انتخابات رياست جمهوری گذشته آمريکا طی بيانيهای مردم آن كشور را تهديد به حملاتی جديد کرد. همين بيانيه کافی بود تا سياستهای جنگ طلبانه بوش و جمهوری خواهان در افغانستان و عراق در نظر جامعة آمريکا موجه جلوه کرده و بوش برای دور دوم به رياست جمهوری انتخاب شود.
با توجه به اين شرايط نابرابر و ناعادلانه، احتمالاً به ما حق خواهيد داد که نتوانيم انتخابات آينده را عادلانه و به دور از شبهات بدانيم.
در پايان صادقانه عرض میکنيم که فعاليت و پرچمداری منابر جمعه و رسانة ملی و به ويژه بدون شک اين روش و منش جز وهن رهبری و دامن زدن به شائبهها و بدبينیها در جامعه نتيجه ديگری ندارد