ابتدا ناچارم برای بررسی دقیق تر این واقعه، به ارتباط زمان و تهاجم به دراویش گذری داشته باشم ،چرا که در برخی ایام سال فشار به دراویش افزایش می یابد . این ایام خاص مذهبی ، زمانی است که ظهور احساسات بیشتر است. این ایام عبارتند از: محرم وصفر ، رمضان ، دهه های فاطمیه،….که در ین زمان ها احساسات مذهبی بیش از گذشته قلیان پیدا می کند. این احساسات صادقانه گاه ، مورد سوء استفاده نیز قرار میگیرد، عده ای در سایه ی این احساسات و شور جمعی مذهبی ،فقط به اهداف شومشان می اندیشند. بهره گیری از این احساسات را شاید به قدمت مذهب و به موازات آن دانست . کشته شدن امام سوم شیعیان بارز ترین نوع سوء استفاده احساسات مذهبی است. حسین ( ع) هنگامیکه از سؤقصد به خود آگاه میشود، به حرمت خانه ،و جهت جلوگیری از خون ریزی در آن مکان مقدس ، حج را نیمه رها میکند. عده ای سعی کردند تا با بوق و کرنا کردن ماجرا در ایام حج به موج سواری بر احساسات مردم ، حکم (شرعی) به کشتن حسین بگیرند!!!
اکنون با این سوال مطلبم را دنبال میکنم، که چرا در شهر کوار ، شاهد حوادثی بودیم که حاصل آن منجر به کشته شدن یکی از شهروندان مسلمان شیعه ۱۲ امامی درویش شد؟ و بیش از صدها نفر زخمی و همچنین حدود یکصد نفر بازداشت شوند ، که هم اکنون نیز با گذشت یکسال ، هنوز همچنان تعدادی از آنان در زندان اوین و عادل آباد شیراز همچنان محبوس بمانند.
پاسخ به سوالات مطروحه ی فوق ، نیاز به کنکاش در رسانه ها یی است که به این واقعه پرداختند، که با توجه به بایکوت شدید خبری دراویش و فیلترینگ تنها سایت نزدیک به آنها طبق دستور شورای امنیت ملی ، درج اخبار دراویش را در رسانه ها را ممنوع کرده و تنها سایتها و خبر گذاری های حکومتی اند که هم صدا با مهاجمین به جان و مال شهروندان درویش مسلک به انعکاس وارونه ، وقایع می پرداختند بنابراین نوشته زیر از گفته های دو شاهد واقعه برگرفته شده است.
آغاز این اتفاق به یکسال قبل از این حادثه ، سال ۱۳۸۹ باز میگردد ، سالی که در آن، عده ای با فضا سازی سعی به تخریب شخصیت بزرگان دراویش و دراویش کردند. این افراد در همان سال با پخش اعلامیه و تبلیغات سوء علیه بزرگان دراویش ، سعی در مخدوش کردن چهره ی درویشی کرده، سابقه ی این چنین برخوردی به دروان عهده داری سعید امامی در وزارت اطلاعات می رسد، که دراویش به عنوان دشمنان ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه معرفی شدند.
در آن دوران (عهده داری سعید امامی در وزارت اطلاعات) با این دیدگاه نسبت به دراویش، جریان تخریب عرفان و درویشی کلید خورد و تهیه و تولید فیلم و کتب مجانی، بصورت جدی آغاز شد. که آثار تولید شده رایگان در ادارات دولتی تکثیر و پخش شد. این پروژه ی هنوز هم از طرف هم فکران سعید امامی بجد دنبال می شود. تهیه و پخش برنامه تلوزیونی ، راه انداختن کارنوال مبارزه با عرفان کاذب ،حتی در مترو های تهران (با حضور افراد ملبس به روحانیت…) ،چاپ کتب ضد درویش بصورت رایگان ، درج اخبار کذب در خبرگذاری های معلوم الحال ، تاکید مداحان درمنابر و مساجد بر فشار بر دراویش، اخراج دراویش از مشاغل دولتی، … تنها بخشی ازبرنامه های ، اطاق نفاق محافل امنیتی است.
اما در شهر کوار ، پخش این چنین سی دی ها و اطلاعیه ها ، دراویش را مصمم به دفاع از مکتب شان کرد به طوری که و با تجمع و اعتراض به پخش اعلامیه و تبلیغات سوء در مقابل بخشداری این شهرستان مراتب را به اطلاع مسئولان شهر می رسانند، تجمع دراویش آنها را عقب راند و شاید عبارت صحیح تر به آتش اینان را به زیر خاکستر راند.
یکسال بعد…
یکسال بعد ۱۱ شهریور ماه ۱۳۹۰ باز هم با فاصله ی کمی از رمضان، هنگامیکه ، بیست و دو هزار مبلغ مذهبی باز میگشتنند ، یکی از روستاهای شهرکوار با چهره ی آخوند ” شهبازی “آشنا شده بود، که این چهره نقش مهمی در حوادث کوار از خود بجای گذاشت .
آخوند ” شهبازی” در ادامه ی تحرکات دوستان قبلی خود ، باسخنرانی علنی بر علیه دراویش سناریوی نوشته شده ای را به جد دنبال میکرد.این سخنرانی ها با تائید و همراهی نیروهای بسیجی همراه شد. آخوند شهبازی ، مصمم می شودکار ناتمامی که سال قبل پایه ریزی شده بود را به خط پایان برساند.
وی برای این هدف، علاوه بر اهانت و هتاکی در سخنرانی هایش، و باهمراهی جمعی از نیروهای بسیجی و خودسر سیدی هایی را که در واحدهایی از نهادهای امنیتی ویرایش ، تهیه و برنامه ریزی شده بود را در سطح شهر پخش میکند تا پس از تهیج مردم کوار و روستاهای اطراف ، شهروندان بی اطلاع را به برخورد با پیروان طریقت گنابادی ترغیب کند.
در مقابل باز هم دارویش با مراجعه به مراجع قانونی و ارسال نامه به مسئولان مراتب نگرانی خویش را اعلام می کنند و موضوع را به فرمانداری و دادگستری انعکاس میدهند ،تا به گمان خود مثل سال قبل شعله ی آتش کینه ی مخافان عرفان فرونشاند. اما اینبار کینه ی دیرینه ی دشمنان عرفان با هر نفسشان شعله ورتر می شود و بر موج احساسات عوامی که سالهای پیشتر نیز اینچنین سر از تن اولیا الهی جدا می کردند، سوار می شوند.
این بار شکایت دراویش( به مسئولان) موجب توقف اهانت ها نشد، افاقه نکرد که هیچ پشتیبانی نیروهای دولتی را برخلاف قانون همراه کرد.
نیروهای موسوم به “خودسر” با استفاده از مهره های خود ودر پناه سایه ی امن در حال اجرای سناریویی وحشیانه ی خویش بودند!!!!
شهبازی ،آخوند اعزامی، با تمام تلاشهایش برای تخریب چهره ی دراویش نیاز به شمار بیشتری از بازیگران دیگر داشت تا با نمایش ازدحام جمعیت، پاسخ مشروعی را برای به افکار عمومی شهروندان تهیه کند و به تجاوز به حریم شهروندان ردای شرعیش را ملون به مدنیت کند.
در روز پنجشنبه خوابی که برای دراویش، دیده بودند تعبیر شد، پس از بستر سازی در اذهان عمومی ، و پس ازاهانتها و افترات علیه پیروان طریقت نعمت اللهی گنابادی ، غیر قابل پیش بینی نبود که در پایان حمله ی لباس شخصی ها را به این برنامه اضافه کنند.
راهپیمائی روز پنجشنبه با پشتیبانی و همراهی مسولان و نیروهای خودسر همراه شد واین البته آرایشی تازه جهت برگزاری تظاهرات علیه دراویش گنابادی در سطح شهرستان کوار قلمداد میشد.
بنابراین از تمام پتانسیل خود در پوست مردمی بودن بهره بردند.برای نیل مقصود ، و همچنین جمعی از کارمندان و کارکنان ادارات دولتی شهر و جمعی از اهالی کوار، نیروی اعزامی از بسیج شیراز در کنار نیروهای بسیج روستا های اطراف که آنها نیز که برای ایجاد درگیری با دراویش گنابادی آماده و به کوار اعزام شده بودند را به این واقعه همراه کردند!!!!
آتش جهل و تعصب که درویشان کوار را هدف گرفته بود در حال شعله ور تر شدن بود. در و دیوار شهرستان کوار را با شعارها و اعلامیه های موهن بر علیه دراویش پر شد و شعار “مرگ بر درویش آمریکایی” بر زبان افراد معلوم الحال.اما سکوت و آرامش پر معنای مسئولان در قبال این رفتار مخالفین درویشی، مهر تائیدی و البته هدیه ای که به متعصبین ومتحجرین داده شد. بنابراین روز بعد- جمعه یازدهم شهریور- قبل از نماز جمعه مکان راهپیمایی بین چهار راه شهدا تا مصلی کوار تعیین میشود، شعارها نیز از دیروز که با “مرگ بر درویش آمریکایی” آغاز شده بود رنگ تندتری به خود می گیرد، اینبار “حسین حسین شعار ما شهادت افتخار ما” و ” درویش آمریکایی نمی خوایم نمی خوایم، مرگ بر آمریکا” خبراز خشونت بهمراه داشت.
راهپیمایان ،راهپیمائی خود را بسمت مغازه ها و منازل دراویش ادامه دادند!!؟؟ نیرو های بسیج شده با سنگ پرانی حریم خصوصی شهروندان را شکستند !!
شعارهاشان با تهاجمات و پرتاب گاز اشک آور همراه شد !! ادامه ی این نقض حریم شخصی به تفتیش از اماکن خصوصی شهروندان درویشمان شد و در ادامه با شکستن شیشه های منازل و چند باب مغازه ، آتش عصبیت و جهل مهاجمین منجر به آتش کشیدن اماکن هموطنان درویشمان شد. که در این واقعه عده ای زیادی از دراویش دچار سوختگی و جراحت و مورد ضرب وشتم شدید قرار گرفتند.
سایر دراویش شهر، با خبر شدن از این تهاجم مهاجمین ، خود را به محل رسانده و سعی در متواری کردن نیروهای خودسر کردنند ، تا اولا ، ضمن خاموش کردن آتش منازل و مغازه ها ،مصدومین را نیز به بیمارستان برسانند . ثانیا، مانعی بر ادامه ی تهاجمات شوند و از تسری به سایر حریم های شخصی و فردیشان نیزجلوگیری نمایند، بنابراین به دفاع جانانه روی آوردند. دفاع از جان و مال ناموس در شرع مطهر به شهادت تشبیه شده و در قانون مدنی نیز به آن پرداخته شده.
پاسخ محکم مدافعان به حریم شکنان موجب خسارات سنگینی میشوند. اقتدارگرایان ، برآشفته از دفاع محکم، متوسل به سلاح شده ،شروع به تیراندازی بسوی دراویش می کنند. که موجب زخمی شدن تعداد بسیاری از دراویشی که مدافع از حریم شخصی شان بودند میشود. این ماجرا قریب به یک ساعت تمام ادامه و با انتقال نیروهای یگان ویژه از شیراز به پایان می رسد.
ادامه دارد…