عملكرد شبكههاي امنيتي در اين كه «چه بايد باشند» و «چه هستند» متفاوت است. علي القاعده شبكههاي امنيتي از لحاظ نظري بايد عملكرد يا فونكسيوني نظير اعصاب در بدن داشته باشند. يعني وظيفة رساندن وضعيت حال كلية اعضا كشور تن به حاكم مغز. در اين حالت سازمان عصبي بدن هرگونه مشكل يا خطري كه بوسيلة حسهاي مختلف و مخفي براي بدن درمييابد و يا به احتمال وقوع آن پي ميبرد را به مغز كه به تمام بدن حكومت ميكند ميرساند. وظیفه عصب در بدن استخبار حال اعضاء و رساندن این اطلاع به مغز است وظیفه عصب مقابله با میکروبها یا تهاجمات وارده به اعضای تن نیست. عملکرد شبکههای امنیتی در جهان موافق این نظر نمیباشد بلکه شبکههای امنیتی عملاً شبه خودمختاری خاصی در تشکیلات حكومتي همانند غدد معیوب در بدن را بوجود آوردهاند. بدین ترتیب که از استخبارات خود نه به نفع حکومت قانون بلکه به نفع هیئتهای حاکمه و گروههای فشار و ذینفع و ذینفوذ استفاده مینمایند. به عبارت دیگر از این استخبارات سعی در حداکثر کردن منافع گروهی خود را دارند. البته این وضعیت عملکرد همه شاخهها و لایههای اطلاعاتی و امنیتی نیست ولی بسیاری از قسمتهای این شبکهها در سراسر جهان مشاهده میشوند که به نحوی از انحاء دچار این عملکرد نادرست هستند.
چرا عملکرد شبکههای امنیتی قابلیت به انحراف کشیده شدن دارند؟
در جامعه شناسی قدرت بشر چند هزار سال است که تحقیق و بررسی نموده. یکی از پیشرفتهای مهمی که در این مسئله حاصل شده نظریه تفکیک قوا توسط منتسکیو یعنی جدائي تصمیم از اجرا و جدائي هر دوي آنها از نظارت ميباشد. به عبارت دیگر اختیار با قوة دیگر و اجرا با نهادی دیگر و نظارت توسط نهاد ثالثی صورت پذیرد. در این حالت احتمال تبانی و نتیجتاً فساد ناشی از تمركز قدرت کمتر میشود. در شبکههای امنیتی این سه قوه عملاً به هم نزدیک هستند یعنی تصمیم گیران عليرغم تصميمسازي با صلاحديد خود، خود مجریان و خود بازرسان فعالیت خود نيز میباشند، زیرا همواره این بهانه در فعالیتهای امنیتی وجود دارد که طبیعت اختفاء مسائل ایجاب میکند تا کسی سر از کار گروههای امنيتی در نیاورد.
بنابر اين سیستمهای امنیتی در اثر این عدم تفکیک قوا چه آسیبهایی به جامعه یا افراد میتوانند برسانند؟
در این ارتباط باید گفت وقتی به گروهی اجازه دهیم که هر طور که میخواهد تصمیم بگیرد و هر طور که میخواهد عمل کند و بازرسی و نظارتی بر اعمال آنها نداشته باشیم باید متوقع باشیم که فساد قدرت و خودکامگی به آن گروه مستولی شود. برای مثال فرض کنیم مأموری در حصول اهداف شخصی خود که جدا از اهداف سازمانی وی است ناموفق میشود و از این بابت برای ایجاد موفقیت از حربه قدرت سازمانی خود که ناظری بر آن نیست استفاده نماید و اگر مورد عتاب و سؤال عامه قرار گرفت اظهار میدارد که مسائل امنیتی و «نگو» در پشت این قضیه است و من ناچار از این اقدامات هستم.
پس چگونه سیستمهای امنیتی و مامورین آنها باید عمل کنند؟
همانطور که قبلاً گفته شد نباید سیستمهای امنیتی مجهز به جواز و ابزار مداخلات تهاجمانه باشند، یعنی نباید بیش از استخبار اقدامی بنمایند. به عبارت دیگر نباید ابزارهای اجرایی بیش از استخبار در اختیار این شبکهها قرار داد. مثلاً میتوان مثال زد که شبکههای امینتی چگونه سد راه تعالی کشورها میشوند. کشورها به عنوان مجموعهای از عناصر موافق و مخالف همواره از برخورد تزها و آنتیتزها بصورت یک روند دیالكتیک سنتزهای توسعه را خلق مينمایند. شبکههای امنیتی در حاشیه این فرایند عملاً شاخههایی از آنتیتزها را قیچی و رشد آنها را مسدود مینمایند، نتیجتاً فرایند تعالی سنتز در کشورها اتفاق نمیافتد و حکومتها در دست تز قرار میگیرند. یعنی در اصل شبکههای امنیتی اقدام به اجرای سیاست استات اسکو (حفظ وضع موجود Status Que) میکنند به این معنی که جلوی هرگونه تحولی در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع را میگیرند که تکانی به ساختار هرم طبقاتی و نحوه حاکمیت و حکام وارد نیاید.
مشخصاً بفرمایید این آنتیتزهایی که نام می برید از چه نوع هستند که سد راه تعالی و توسعه کشور میشوند؟
این موارد بسیار عدیده است که شاید نتوان همه آنها را برشمرد. مسلماً بسیاری از آنتیتزها میتوانند به سیستمهای سیاسی آسیب برسانند و بحث ما بیشتر در مورد آن دسته از آنتیتزهايي است که مفید به حال جامعه میباشند. تشخیص این دو دسته خیلی آسان نیست ولی اعطای اجازه عمل به همة آنتيتزها و تزها براساس قاعدة ديالكتيك الزاماً به تعالي منجر ميشود. لذا بايد مانع از فعالیتهای آراء مخالف نشد. بعبارت دیگر اگر شبکههای امنیتی به صلاحدید خود نگرشهایی را مسدود و یا محدود کنند حاکميت را به حالت پولاریزاسیون (یک قطبی شدن) میکشانند و اگر حاکمیت یک قطبی شود همان مسئله عدم تفکیک قوا نهایتاً استبداد را مهیا مینماید. محدودیتهایی که شبکههای امنیتی میتوانند بر رفتار آراء و اندیشه ها اعمال نمایند بسیار متنوع است. مثلاً
1- جلوگیری از تشکیل اجتماعات، میتینگها، مجالس به انحاء مختلف
2- جلوگیری از ارتباطات پایین هرم با هیئت حاکمه در جهت ارائه عرض حال و تظلّم
3- جلوگیری از رشد فرهنگهای خاص از طریق ممنوعیت ارائه آنها در رسانههای گروهی، مطبوعات، کتاب، روزنامهها، اخبار، راديو، تلويزيون، اينترنت، ماهواره و….
4- ندادن اجازه به متخصصین با اندیشههای مختلف در ارائه نظرات خود به جامعه با حذف اجازه آنها در ارائه آراء خویش در سمینارها، کنفرانسها، مصاحبههای مختلف و….
5- عدم جواز به اشتغال و کار و اخراج دگراندیشان
6- حذف دگراندیشان از نقاط مختلف تصمیمگیری و اثرگذاری آنها در جهتدهی تمایلات فکري خویش
7- نصب مدیران طرفدار اندیشه حاکم در رأس امور و وابسته نمودن منافع مدیریت به شیوه خاصی از تفکر حاکم
8- ایجاد مانع در برقراری ارتباطات بینالمللی
9- وارد آوردن اتهام به دگراندیشان
10- تجسس و یافتن و بر ملا ساختن و تشییع ناهنجاریهای رفتاری دگراندیشان و در عوض ستر عيوب گروههاي حاكم و موافق
11- خوار نمودن تلقیها و طرز تفکرها
12- ترور شخصیت
به صراحت بفرمایید که مصادیق اینگونه مضایقهها در جامعه ایرانی چیست؟
مسلماً مصادیق فوق را هر کسی در زندگی اجتماعي خود به نحوی درک کرده است. به طور کلی مصلحان اجتماع گوشه نشینانند زیرا رویه مصلحین بر صدق و پایههای فکری راستین استوار است و از ریب و ریا و تظاهر دور هستند. اینان گونههایی از معلمین جامعه هستند که در مرحله آموزش خود و خودسازی اول از همه منافع خودیت خود را پایمال کردهاند. این گروه مصلحین واقعی جامعه، انبیا، اولیا، اوصیا و علما و فقهای حقیقی- تأكيد ميكنم حقيقي- همه ادیان هستند. این گروه از خاصیت زهد و تقوایی برخوردارند که در سایر افراد جامعه مشاهده نمیشود. اگر این مصلحان اجتماع در مصادر امور قرار گیرند به حداکثر کردن منافع شخصی نمیپردازند بلکه هدف آنها خدمت به خلقی است که مخلوق رب آنهاست. یعنی وقتی در مصدری و یا مسندی قرار میگیرند تازه به مقام غلامي و خدمتگزاری خلق میرسند. همواره در طی تاریخ دیدهایم که شعیبها در تبعید بودهاند و یحییها بریده سر بودهاند و زکریاها اره شدهاند و علیها ضربت خوردهاند و حسنها مسموم شدهاند و حسینها تکه تکه گردیدهاند. به راستی آیا تشکیلات اطلاعاتی حكومت اسلامي یزید و مقامات حکومتی وی چون ابن سعدها نمیدانستند که حسین عليه السلام بزرگترین مصلح جامعه اسلامی زمان بوده است؟ مسلماً تشکیلات اطلاعاتی یزید میدانست که بهتر از حسین عليه السلام کسی نمیتواند تعالی و حقیقت را به انسانها عرضه کند ولی به او حتی اجازه مهاجرت به شام نیز داده نشد و تا او و خانواده و يارانش را نكشتند و بر سر جنازة آنان اسب ندواندند آرام ننشستند. در جای جای قرآن میخوانیم که رسم پیامبرکشی شیوه متداول اعصار و قرون مختلف بوده است و اين پديده در طول تاريخ بشر در گذشته و حال و آينده وجود داشته، دارد و خواهد داشت. آیا پیامبران جز مصلحان حقیقی اجتماع و پیامآور بهشت انسانی و مدينة فاضله بودهاند؟ همواره دیدهایم که مضایقهها از طریق شبکههای اطلاعاتی و امنیتی باعث شده که ارتباطات مصلحان اجتماعی که در بطن هرم طبقاتی قرار دارند با راس هرم برقرار نشود. هامانها از ارتباط موسی عليه السلام با فرعون جلوگیری میکردند. ابن سعدها از انتقال کلام الهی حسین عليه السلام به گوش یزید که حاکم وقت بود مانع میشدند. درحال حاضر شخصيتها و دانشمندان بسیاری در ایران میزیند که از لحاظ ویژگیهای لازم برای اصلاح جامعه از برترین شخصیتهای این سیارهاند ولی سلایق شبکههای اطلاعاتی عملاً حتی اجازه نمیدهند که پند و اندرز این مصلحان اجتماعی به سمع دیگران برسد. در نامه به گورباچف، آیت الله خمینی، تیزبینترین دانشمندان شوروی سابق را دعوت میکند تا به بررسی دقایق و ظرایف اندیشههای عارفی چون محیالدین عربی بپردازند. آیا گمان میکنید فقط در عرصه تاریخ یک محیالدین متولد شد؟ مسلماً اینطور نیست احیاء کنندگان تفکر، روش و دین همچنان متولد میشوند و زندگی میکنند و خواهند شد.
آیا شما کلیه فعالیتهای اطلاعاتی را مغایر با مصالح جامعه میبیند؟
مسلماً خیر بسیاری از فعالیتهای استخباری و تجسس برای حفظ بدنه کشور، همانند فعالیت شبکه اعصاب برای بدن واجب است ولی باید ملاحظاتی را مد نظر قرارداد. در کتاب تجسس اطلاعات و استخبارات نوشته آیتالله منتظری چاپ کمیته انقلاب اسلامی شرح مفصلی درباره موازین فقهی تجسس داده شده. بررسی مسائل مطرح در آن کتاب مبین این موضوع است که عمل تجسس از لحاظ شرعی به آن اندازه صعب است که فقط تنها کسانی که به اجتهاد عقلی دست یافتهاند از عهده شرایط آن بر میآیند. در غیر اینصورت انجام تجسس سبب فساد مأمورین خواهد شد.
چه نوع فسادی بر مأمورین امنيتي عارض خواهد شد؟
تجسس نهایتاً منجر به کشف عيوب میگردد. در سيستمهاي امنيتي اگر مأموری موفق شد عیب شخصی را به اثبات برساند مستحق پاداش میشود. پس وظیفه مأمورین اطلاعاتي کشف عیوب است و کسی که همّ و غمش کشف عیوب دیگران باشد همواره مرتکب خوردن گوشت مرده برادر خود است که در قرآن کریم میفرماید:
يٰا اَيُّهَا ٱلَّذينَ ٰامَنوُا ٱجْتَنِبوُا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعْضَ ٱلظَّنِّ اِثْمٌ وَ لاتَجَسَّسوُا وَ لايَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً اَيُحِبُّ اَحَدُكُمْ اَنْ يَأكُلَ لَحْمَ اَخيهِ مَيْتاً فَكِرَهْتُمُوُهُ وَ اتَّقوُا ٱللّهَ يعني: اي كساني كه ايمان آورديد از بسي از گمانها اجتناب كنيد. به درستي كه پارهاي از گمانها گناه است و كاوش در كار مردم نكنيد و برخي زشت نستايند پشت سر برخي از شما. آيا دوست دارد يكي از شما كه گوشت مردة برادر خويش را بخورد. همانا ناخوش بداريدش و از خدا بترسيد. از طرف دیگر ابزارآلات تجسس خود سبب تهییج مامور به فساد میگردد. برای مثال در حال حاضر بسیاری از موارد دستگاههای فیلمبرداری در اطاقهای خصوصی مقامهای حکومتی وسایر مکانهای خصوصی حتی دستشویی آنها نیز وجود دارد و مامورین کنترل همواره با مشاهدات بسياري موارد که با کشف عورت همراه است برخورد دارند. همین زمینه میتواند سبب انحراف فکری ماموران گردد. کشف عیوب دیگران خود نوعی تشییع فحشا است که در بین مامورین امنیتی شایع میشود. وقتی مامورین امنیتی ارتکاب به خطا را در امور مدیران جامعه و حاکمیت میبینند، ارتکاب به خطا را سهل میانگارند و نتیجتاً راحتتر به انحراف کشیده میشوند، از طرف دیگر دیدن عیوب دیگران میتواند عاملی برای گروکشی مامور و انتفاع شخصی وی از رانت اطلاعاتی بدست آمده باشد. بسیاري از این مصادیق در جامعه دیده شده است. یکی از مواردی که باز مامورین امنیتی دچار آن میشوند، سوء ظن و بدگمانی نسبت به دیگران است. این پدیده از لحاظ روانشناسی آسیب زیادی به ماموران میرساند زیرا بعضی ظنّها گناه هستند و ارتکاب گناه خود به خود باعث بیماری روح میگردد.
به این ترتیب تجسس در چه مواردی مجاز است؟
در موارد زیر تجسس واجب است:
1- تجسّس در اعمال و فعاليّت مأموران و شاغلين بخش دولتي جهت جلوگيري از تخلّف آنها.
2- تجسّس مرزي در ورود كالاي مضر به حال جامعه يا ورود دشمن.
3- تجسّس در فعاليتها و نقل و انتقالات و تحركات بيگانگان اعمّ از دشمنان يا غيره براي ايجاد شرايط امن و حفظ جان تابعين از تعرّض ديگران.
4- تجسّس براي كشف جرم و تنبيه مجرم و بازگرداندن حق به صاحبان آنها.
5- تجسّس در اعمال و فعاليّت متجسّسين (كه امروز حفاظت اطلاعات ناميده ميشود).
چه انحرافاتی در تجسسها پیدا میشود؟
شیوه تجسس باید به گونهای باشد که فقط برای اعضاء کشور یعنی مردم مفید به فایده باشد و نه برای استفاده و استعمال نتایج آن جهت افزایش اتوریته حاکمیت بر مردم. برای مثال بسیاری از فعالیتهای تجسسی برای این صورت میگیرد که افراد یا مدیران یا شخصیتهای اجتماعی را تحت انقياد قرار دهند. برای این کار مدتها فرد را تحت نظر میگیرند تا از او نقطه ضعف مالی يا روابط نامشروع یا هرگونه نقطه ضعفی بیابند. پس از اینکه دلایل کافی برای این نقطه ضعفها بدست آمد وی را احضار و تهدید میکنند که در صورتی که تحت انقياد آنان عمل نکند اسرار او را فاش خواهند کرد. مسلم است این شیوه در مورد اکثر افراد کارگر است و انسانها به دلیل اهمیت زيادی که برای آبرو و حیثیت خود قائل هستند غالباً نسبت به این رویهها واکنش انقیادی نشان میدهند و تحت سلطه عوامل اطلاعاتی و امنيتي قرار میگیرند. در این روش حتی اگر نقطه ضعفی از فرد مورد نظر نیابند متعلقین وی را تحت نظر قرار میدهند تا نقطه ضعفی بیابند و با رانت اطلاعاتی که بدست آوردهاند با شخصیت مورد نظر برای انقیاد وی وارد مذاکره شوند. حتي ديده شده كه شرايط لازم براي ارتكاب جرم نيز براي طعمه فراهم نمودهاند تا مدارك كافي عليه وي در اين ارتباط فراهم سازند و بتوانند از موضع قدرت با وي برخورد و او را تسليم اوامر خود كنند.
علی الاصول کلیه این روشها خلاف عقل و وجدان و آئين دادرسي و از نوع ظلم محسوب میشود. زیرا اولاً بشر همواره کثیر الخطا است و خالقش او را اینگونه آفریده که یک روی به پستی داشته باشد ولی اجازه نداده که فحشای وی را کسی تشییع کند و در كافي از حضرت صادق ع روايت شده كه فرمود: مَنْ قَالَ فِي مُؤْمِنٍ مَا رَأَتْهُ عَيْنَاهُ وَ سَمِعَتْهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعالي: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. يعني هركس درباره مؤمني آنچه را به چشم ديده و به گوش شنيده به ديگران بگويد او مصداق آية إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ است يعني كساني كه دوست دارند كارهاي زشت را نقل كنند و رواج دهند براي آنها عذاب دردناكي است. و خداوند در سورة حجرات خبرآورنده را فاسق مينامد و فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ. يعني اي مؤمنين اگر زشتكرداري (فاسقي) خبري براي شما آورد در آنباره تحقيق كنيد كه مبادا كسي را بدون جهت آسيب رسانيد و بعداً پشيمان شويد.
آیا شبکههای امنیتی در عملکرد اقتصادی مؤثرند؟
علی القاعده تا آنجا که شبکههای اطلاعاتی در حد کسب خبر در اقتصاد فعالند آسیب حادی از فعالیت آنان به اقتصاد وارد نمیشود ولی وقتی که خود به فعالیتهای اقتصادی میپردازند آسیبهای بسیاری هم به اموال عمومی و هم به منافع خصوصی وارد میآورند. زیرا همواره به دلیل ماهیت اختفای مسائل در فعالیتهای امنیتی تصویر روشنی از هزینه و درآمدهاي اين گروهها گزارش نمیشود لذا باید انتظار انواع سؤاستفادهها از اموال دولتی را داشت. از طرفی دیگر بسیاری از فعالان اقتصادی این شبکهها به بهانههای مختلف سبب برکنار کردن رقبای خود در بخش خصوصی میشوند و چون منافع در این گروه به عنوان هدف قرار میگیرد فعالیتهای امنیتی در حاشیه میماند و به عنوان روپوش از آنها استفاده میشود. فقط در سال 1379 رقمی حدود 4750 هزار میلیارد ريال به وزرات اطلاعات و اطلاعات نیروی انتظامی داده شد که دست از فعالیتهای اقتصادی بردارند. رقم اخیر الذکر در سال مزبور بسيار كلان و بزرگ است. این رقم نشان می دهد که حجم فعالیتهای اقتصادی وزارت اطلاعات تا چه حد زیاد بوده است.
مشكل اساسي شبکههای امنیتی در چه چيزي است؟
علی القاعده شبکههای اطلاعاتی و امنيتي براي اين تأسيس ميشوند كه با ناامني مقابله نمايند. به عبارت ديگر ناامني براي همه مضر است ولي براي اين شبكهها منبع درآمد و اهميت است. يعني اگر ناامني در كشوري بوجود آيد تازه فعاليت شبكههاي امنيتي مهم ميشود و كار و بار آنها به رونق ميافتد. لذا ميتوان گفت كه اين شبكهها از ناامني ارتزاق ميكنند و بيمعني نيست اگر بگوئيم خيلي از اين شبكهها ناامني توليد ميكنند. زيرا بقاي آنها به وجود ناامني وابسته است. اين پديده منحصر به كشور خاصي نيست و در عرصة بينالمللي نيز مشاهده ميشود. حتي عمليات تروريستي در صحنة بينالمللي سبب شده تا بسياري از فعاليتهاي دولتها به تقويت سيستمهاي امنيتي براي مقابله با تروريسم بيانجامد. اگر سيستمهاي امنيتي در عملكرد خود صادق نباشند ميتوانند براي رونق كار خود ناامني را رايج كنند و بعد از آن بهره ببرند.