مصحح کتابهای حوزه عرفان در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، با گلایه از این که تعداد زیادی از كتابهاي مهم عرفاني مورد توجه مصححان و مفسران قرار نگرفتهاند گفت: كتابهاي زيادي در این حوزه وجود دارند كه هنوز تصحيح نشدهاند. حتي برخي از كتابهای عرفاني دستنخورده باقي ماندهاند و يك بار بازشان نكرديم بخوانيم يا بسيار كم به آنها رجوع شده است. براي مثال يكي از عرفاي شمال آفريقا به نام «ابو مدين مغربي» كه مرشد محيالدين عربي است، كتابي شامل قصايد عرفاني دارد كه هنوز ناشناخته مانده است.
وي افزود: برخي آثار ابن تركه يا بابا افضل كاشاني نيز تاكنون ناشناخته ماندهاند. يكي از دلايل مهجور ماندن بخشي از آثار مهم عرفا، قشريگرايي است. وقتي قشريگرايي حاكم ميشود، عرفا و علماي دين به حاشيه رانده ميشوند و به تبع آن كتابهاي عرفاني نيز چندان مورد حمايتهاي مادي و معنوي قرار نميگيرند. براي مثال شش سال و نيم براي گردآوري و تصحيح مجموعه رسائل شاه نعمتالله ولي كه تصحيح پيشين آن مربوط به بيش از سي سال پيش و مشحون از اغلاط بود وقت گذاشتم، اما اين اثر، چنان كه بايد مورد حمايت معنوي قرار نگرفت. همين امر سبب ايجاد بيانگيزگي در محققان حوزه عرفان ميشود كه ديگر سراغ تصحيح و تفسير كتابها و رسالههای بزرگ عرفاني نروند.
اين نويسنده و مترجم حوزه عرفان در ادامه به ديگر آثار مهم عرفاني اشاره كرد كه تاكنون تصحيح نشدهاند و گفت: كمالالدين ابوالوفا از مشايخ دوره حافظ بود كه حافظ به كمك او نزد شاه نعمتالله ولي رفت و در راه عرفان قرار گرفت. چند كتاب از ابوالوفا به جاي مانده كه تاكنون مورد توجه قرار نگرفتهاند. آثار عرفاي دوره صفوي نيز از اين بيتوجهي به دور نيستند. همچنين «تشويقالسالكين» و «مستندالسالكين» علامه محمدتقي مجلسي پدر علامه محمدباقر مجلسي نيز بازچاپ نشدهاند؛ در حالي كه شرح و تفسير خوبي از عرفان ارايه ميدهند. متاسفانه قشريون و كلاميون به اسم مكتب تفكيك با عرفان و فلسفه سر ناسازگاري دارند و ما بعضا شاهد آثار سوء این اختلافات هستيم.
وي افزود: مجموعه آثار احمد غزالي تاكنون تنها دو بار در ايران تصحيح شده است، اما از همين اثر تصحيحات زيادي در هندوستان وجود دارد. غير از اين آثار، كتابهاي زيادي در حوزه عرفان تاكنون اصلا تصحيح نشدهاند يا تنها يك تصحيح از آنها موجود است كه برخي نيز متعلق به قرون گذشتهاند.
صابري، به لزوم شرح آثار عرفاني علاوه بر تصحيح آنها اشاره كرد و گفت: مطالب كتابهای عرفاني «اشارت» هستند نه «عبارت». اين مطالب نياز به شرح و تفسير دارند و اين كار از دست استادان ادبيات نيز ساخته نيست، زيرا آنان مانند محققان حوزه عرفان آشنايي كاملي با عرفان ندارند. براي مثال شرح كريم زماني از مثنوي مولانا تفاوت زيادي با شرح يك استاد ادبيات دارد، زيرا يك كارشناس ادبيات تنها معاني ادبياتي شعر مولانا را شرح ميدهد و به بطن محتواي عرفاني آن وارد نميشود.
اين مدرس دانشگاه به برخي از كتابهاي قابل توجه در حوزه عرفان در سالهاي اخير اشاره كرد و گفت: البته از كتابهاي خوب و منقحي كه در سالهاي اخير در اين حوزه منتشر شدهاند ميتوان به «رهبران طريقت و عرفان» نوشته محمدباقر سلطاني اشاره كرد كه از سوي انتشارات حقيقت منتشر شده است. اين اثر به معرفي عرفا پس از امام دوازدهم(عج) تا حال حاضر و همچنين شرح احوال آنان ميپردازد. «رساله باب ولايت و هدايت» نوشته سلطان حسين تابنده و همچنين «پند صالح» شامل مرامنامه و دستورالعمل و دستورالفكر عرفا نيز از جمله كتابهاي خوب اين حوزهاند كه در سالهاي اخير منتشر شدهاند. كتاب پند صالح هم ابعاد نظري عرفان را دربر ميگيرد و هم ابعاد عملي آن را. همانطور كه ميدانيم جنبه عملي و نظري عرفان از هم جدا نيستند و نميتوانند از هم جدا باشند.
صابري درباره نوآوريهايي كه ميتوان در كنار تصحيح و شرح رسايل عرفاني داشت گفت: به نظر من استادان رشتههاي اديان و عرفان دچار يك خمودي فكري شدهاند. برخي استادان به محض دريافت حكم استادي، كمكار ميشوند و چندان براي نوشتن مقاله، ترجمه و نوشتن كتاب وقت نميگذارند. البته استاداني هم هستند كه پس از اشتغال نيز دست از پژوهش نميكشند. به همين دليل بهتر است تصحيح و شرح كتابهاي عرفاني به عنوان پاياننامههاي ارشد و دكترا در رشتههاي اديان و عرفان و الهيات در نظر گرفته شود.
وي افزود: دانشجويان در ارايه پاياننامههاي خود نوگرايي دارند و به همين دليل ميتوان امیدوار بود تصحيحات و تفسيرهاي خوبي از متون عرفاني داشته باشيم.
صابري، تشكيل مركز پژوهشي و تحصيلي براي عرفان را راه ديگري براي پربارتر شدن مكتوبات اين حوزه دانست و گفت: همانطور كه موسسه حكمت و فلسفه در حوزه فلسفه فعاليت ميكند، ميتوان يك مركز پژوهشي نيز براي عرفان داشت. بايد مركزي را فراهم آوريم كه در حوزههاي تدريس، تصحيح و تفسير و انتشار و كارگاههاي آموزشي فعاليت داشته باشد. همچنين به نظر من در چنين مركزي نبايد از استادان ادبيات دعوت شود.
وي با اشاره به لزوم معرفي عارفان معاصر در كتابهاي تاليفي عرفاني گفت: بسياري از عرفاي معاصر ما گمنامند و مردم ما فكر ميكنند كه در اين دوره عارفي نداريم، در حالي كه عرفان يك جريان زنده است.