بِسمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
در انفاقات شرعی چه واجب و چه مستحب به فطریه توجه خاصی شده است و حتی برخی از فقها و یا عرفای به عنوان فقیه، مثلاً حضرت نور علیشاه تأکید فرمودند که فطریه به دست صاحب وقت برسد. اگر امام زمان در دسترس بود به شخص امام زمان داده بشود و حتی به عنوان تأکید در احکام شرعی گفته اند که، بر بچه ای که تازه به دنیا می آید این وظیفه است. و حتی خیلی موارد دیده شده است که تاکید زیاد بر این مسئله دارند. مثلاً در یک خانواده که پدر باید صد هزار تومان فطریه بدهد، خودش و همسرش و بچه های تحت کفالتش هستند و نمی تواند آن اندازه (همه اش را) بدهد،اگر فطزیه آن قدری است که دارد بدهد، بگوید ما بقی اش بر ذِمِّه ی من باشد، می گویند ذمه ات مثل خودت باید مشغول بشود. بنابراین این پول را (یک سکه ای) به عنوان قسمتی از فطریه به پسرت میدهی، پسرت هم، آن را به تو بر می گرداند، (قرض دادن)، دیدید که آقایان دست به دست میکنند بعد که آن را به تو دادند دو مرتبه این را می بخشی برای اینکه آن دفعه ی اول از مال تو بیرون رفته است، دومرتبه از مالِ تو شده است و چون دوباره مالْ پیدا کرده ای باید فطریه بدهی،حالا بعضی از اینها (نه همه اش) صحنه سازی هایی است که در اسلام از آن خبری نیست، ولی حالا هست.
فطر یعنی فطرت، خودِ همین مالیات دارد می گویند که خداوند این وجود، بدن و هویت دنیایی ات را به این شخص داده است. هر کسی، هر جانداری، هر انسانی، خودش یک بدن است که خداوند روح را به آن داده است. در این تاریخ این کار شده است بالاترین نعمتی که خداوند می دهد همین نعمتِ وجود است یعنی هر انسانی فکر میکند اگر وجود نداشت هیج نعمت دیگری برای او فایده نداشت و هیچ تکلیفی هم بر او نبود برای اینکه وجود ندارد. پس این نعمتِ وجود چون تازه خداوند داده است شکر این نعمت، واجب است. البته خیلی ها از این کارهای سمبلیکی که در اسلام هست و به پول جلوه می کند، انتقاد بر اسلام می گیرند و بعضی ها ، استفاده می کنند و بهره می برند، آن بحث دیگری است. اما مبلغ آن، چون بستگی به احکام فقهی دارد که هم، مفصل است و هم جایش نیست که اینجا صحبت بشود. من هم آنجوری که یک مجتهدِ درجه یک بلد است بلد نیستم. بنابراین به همین اکتفا می کنیم. همین اعلامی که شده همان را رعایت می کنیم. منتهی اینجا من برای اینکه تبدیل به ریا کاری و عَرضه ی بیجا نشود آن قسمت که ببخشد به پسرش. انشاءالله با اجازه خداوند و با اجازه شما که اجازهٔ خداوند است، فعلا کنار می گذاریم و صرفِ نظر می کنیم یعنی به هر اندازه که می توانند فطریه بدهند، بدهند. و آنچه نمی توانند بدهند بر ذِمِّه شان باشد و بعدا به موقع خودش انشاءالله بدهند.
در واقع این یک حسنی هم دارد، در خودِ ماه رمضان و احکامی که به مناسبت آن وجود دارد خداوند خواسته است عادات داخلی ما را عوض کند اگرچه همیشگی نباشد،برای یک مدت عوض کند. آیات قرآن را توجه کنید، مشرکین و کفار وقتی به آنها می گویند چرا این کار را می کنید، خدا را بپرستید، می گویند ما همان کاری را می کنیم که پدرانِ ما کردند، یعنی عادت دارند. به نظرم به حضرت نوح بود که عرض کردند که آیا تو آمدی که ما دست از خدایانی که پدرانمان و اجدادمان به آنها احترام می گذاشتند برداریم و تو بخواهی آنها را عوض کنی و به یک نفر دیگر عادت کنیم. در بسیاری از موارد مثل زدند که عادت، فطرتِ ثانوی است. یعنی زیاد که بماند مثل فطرت می شود اما نه اینکه بیشتر از عمر انسان باشد، نه! کمتر از عمر انسان اشکال ندارد و یک فایده ای که در این قضایا هست و شاید هم منظورِ شرع این قسمت هم بوده است و چون نمی دانیم منظور چی بوده است، ولی شاید چون آن اثر، در آن هست که نگذارند که به یک عادت، عادت کنیم. یکی از فلاسفه که حقوقدان هم هست، می خواهد فرزندی به طور فرضی به نام اِمیل تربیت کند، این امیل را می خواهد طبق نظریه خودش تربیت کند، می گوید به این اِمیل هیچ عادتی نباید داد الا اینکه عادت کند که به عادتی معتاد نشود. حالا در اینجا آن اندازه نه! ولی به اندازه ای که عادتِ گذشته و کار اجداد و پدرانمان افسار برای ما نباشد، که ما را به هر طرف بکشاند. به این جهت در این یک ماه خواسته است افسار عادت های گذشته را پاره کنند و به ما بگوید که خودت فکر کن چه کار انجام بدهی.
امیدوارم چه برای آنهایی که قدرت و امکانات روزه گرفتن بود و چه آنهایی که نبود در این ماه مجال داشته باشند که در این زمینه ها فکر کنند و خودشان را عادت بدهند. انشاءالله