Search
Close this search box.

مجلس صبح پنجشنبه ۲-۶-۹۱ (وحدت مسلمین در اعلام عید فطر-رویت ماه طریقت دارد نه موضوعیت)

پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه 

بِسمِ‌اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ما هر سال یک گله‌گذاری و عرض حال به درگاه خداوند داریم، خداوندا ما چه کنیم؟ تو خودت فرمودی، ما هم دل‌مان می‌خواهد که همه‌ی ما با هم باشیم و با هم جشن بگیریم و با هم عید بگیریم و با هم نیز عزا داشته باشیم؛ ما دل‌مان می‌خواهد، اما این‌ها معکوس شده، ما گله‌مندیم. هنگامی‌‌که مسافری می‌خواهد از این‌جا به دبی برود یا حتی جاهای دورتر یک ساعت در هواپیما می‌نشیند و می‌آید، این‌جا که هست بهترین غذاها جلوی او قرار می گیرد، ولی لب تشنه و گرسنه می‌رود، چرا، چون ماه رمضان است، می‌رود آن‌جا، همان اول که وارد می‌شود یک آب‌نبات یا شیرینی به او می‌دهند و می‌گویند عید است، اگر نخورد می‌گویند کافر است و آن‌جایی که بود اگر بخورد می‌گویند کافر است.
حالا چه‌طور می‌شود یک آدم در این‌جا مسلمان باشد و در آن‌جا کافر. ما از این گله‌مندیم، خداوند زد پشت سرمان و گفت همه‌ی تقصیرها از خود شماست یعنی خدا گفت نه این‌که صدایی آمد و بلندگو و رادیو یا بی‌بی‌سی گفته باشد، نه، خودمان فکر می‌کنیم این فرمان خداست. شما در یک شهر مثل تهران روزه دارید، اما می‌روید قم باید عید کنید، در خود تهران روزه دارید می‌روید در یک محله‌ی دیگر باید عید کنید، چه طور است، آیا این تأیید حرف آن‌هایی است که انتقاد می‌کنند یا نه؟ ما جواب می‌دهیم، اگر بازم منصف باشیم می‌گوییم آنچه من می‌گویم تقلید کنید، تکان هم نخورید و حرف هم نزنید تا یکی گفت نخیر این درست نیست کافر است بیرونش کنید، این ما هستیم که این‌طور اسلامی عرضه می‌کنیم.
وقتی که فتوای آقایان علما و بزرگان اثر داشت، فتوای مرحوم میرزای شیرازی، حالا به بحث سیاسی آن کاری نداریم و بحث این‌که خود میرزای شیرازی می‌گویند که گفته من چنین فتوایی ندادم و از طرف من درست کرده‌اند، ولی به هر جهت کار جالبی بود یک فتوایی یک نفر که البته قطعاً در جامعه وارد بوده و می‌دانسته که جامعه چه می‌خواهد و این فرمایش را فرمود که استعمال تنباکو در این‌جا حرام است و سلطنت را منقرض کرد، آن همان به درد منقرض کردن سلطنت می‌خورد، اگر می‌گفتند مرحوم آخوند ملاکاظم خراسانی مرد بزرگی بود که فتوای دروغ هم به آن نسبت دادند راجع به درویشی؛ خودش در مصاحبه‌ای که با مرحوم نائینی کرده که بعضی‌ها اصرار می کنند که شماها آقایان علما خودتان حکومت را زمان مشروطه به دست بگیرید، یک جزو مفصلی است، بحث‌هایی که مصلحت اسلام نیست، به هر جهت این بزرگوار وقتی باب جعل فتوا باز شد، آن فتوای میرزای شیرازی را جعل می‌کنند، شایعه است و من هم نمی‌دانم، فتوای ایشان را هم جعل می‌کنند که این‌ها خون‌شان حلال است.
در رؤیت هلال ماه شوال، رؤیت هلال ماه رمضان و ماه‌های دیگر برای مسلمین اشکالی ایجاد نکرده است برای این‌که خداوند می فرماید: يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ (بقره/ ۱۸۹) خداوند به پیغمبرش دستور می‌دهد که از تو می‌پرسند راجع به هلال ماه، اهله، هلال‌ها یعنی هلال می‌شود و بدر می‌شود و سلخ می‌شود و دو مرتبه هلال می‌شود، این‌ها چیست؟ خداوند نخواست بگوید که زمین و ماه می‌چرخد، برای این‌که به درد آن مردم نمی‌خورد، خداوند نمی‌خواست علم را به زور وارد فکر مردم کند، چون به درد مردم برای همان کارهای عبادی آن‌ها می‌خورد، گفتند و حضرت به ما فرمود: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» از تو سؤال می‌کنند راجع به هلال، بگو این مسأله‌ی هلال تعیین وقت است مثل ساعت است برای مردم: «قُلْ هِی مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ» حج را جداگانه اسم برده است برای این‌که «مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ» برای همه‌ی مردم است، حج فقط آن‌هایی که مستطیع‌اند، آن را حل کرده، ولی باز برای این‌که وقتی می‌گویند فلان روز بروید مکه و فلان روز طواف کنید این چه روزی باشد، روزی که خود مکه بداند، این است که تقریباً نظر همه بر این شده است که هلال ماه ذی‌حجه را در خود عربستان ببینند و آن‌جا همه قبول می‌کنند و الاّ پیش‌تر این بود که هر ولایتی و هر مملکتی و حتی هر مرجعی با مقلدینش یک روز می‌رفتند، صحرای عرفات. یکی امروز می‌رفت و یکی فردا می‌رفت، خیلی صدمات هم می‌خوردند بخصوص در ایران، چون در ایران غالباً هلال با عربستان فرق می‌کند و دولت عربستان که حفظ امنیت و سلامت حجاج را به عهده دارد آن‌روز مراقبت حجاج با آن‌هاست.
ما که مشرف شدیم روز عرفات، تمام مسلمین همه‌ی جهان بودند و اختلافی نبود، یکی نمی‌گفت فردا هشتم ذی‌حجه است یا امروز، خیلی هم تمیز و خوب بود و من شنیدم آن‌جا در سایر ایام غیر از ایام حج این صحرا مار و عقرب و حیوانات وحشی زیاد دارد، ولی خداوند آن حیوانات را تربیت کرده به طوری‌که در این روز هیچ کدام‌شان بیرون نمی‌آیند و مارگزیدگی دیده نمی‌شود، آن‌وقت‌ها در ایران می‌گفتند مار و عقرب گزیدگی حجاج خیلی زیاد بوده برای این‌که همیشه روزهایی می‌رفتند که آن‌جا بیابان است.
چرا در مورد عید فطر این طور نشده و حال این‌که اتحاد مسلمین و همه‌ی مسلمان‌ها خیلی در نظر خداوند مهم است غیر از اتحاد معنوی جلوه‌ی اتحاد یعنی اتحاد ظاهری هم مهم است؛ حتی در موارد کوچک. همه می‌دانیم نماز راز و نیاز با خداست، راز و نیاز هم انفرادی می‌شود ولی مع‌ذلک خداوند برای همین می‌گوید به جماعت بخوانید ثوابش بیش‌تر است. این مسأله اهمیت جماعت را می‌رساند یعنی خداوند به جمع شدن مسلمان‌ها با هم خیلی ارزش می‌دهد، حالا برای حج یکی دیروز عید می‌گیرد و یکی امروز عید می‌گیرد؛ این بهترین جلوه برای نبودن اتحاد است، از یک مسلمان می‌پرسند که آقا تو امروز عید گرفتی؟ می‌گوید بله! می‌گویند چرا؟ می‌گوید آقام گفته است! از آن یکی فردا می‌پرسند چرا؟ می‌گوید آقام گفته است. این تیشه به ریشه‌ی اجتماع در ذهن مردم است.
همان‌طور که اجتماع آن‌قدر ارزش دارد که یک عبادت است، یعنی ارتباط دل من با خداوند را خدا می‌گوید به جماعت باشد، اصلاً معنی ندارد به جماعت، نماز جماعت اگر خودتان فکر کنید نماز نیست، به همین دلیل هم خداوند در سوره‌ی حمد می‌فرماید: ما تو را فقط می‌پرستیم، ما کی هست یعنی من تنها که نیستم همه هستند؛ این‌قدر جماعت ارزش دارد که آیه‌ی قرآن بر حسب آن تفسیر شده است.
خداوند در همه‌ی نعماتی که به ما داده، گاهی صحبتش پیش آمده، ولی منت بر ما نگذاشته است، اما جماعت یکی نعمت ایمان خیلی مهم است و یکی نعمت جماعت یعنی خداوند منت گذاشته است، یادتان بیاید: «وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَ‌ةٍ مِّنَ النَّارِ‌ فَأَنقَذَكُم» (آل‌عمران: ۱۰۳) شما در لبه‌ی پرتگاه آتش بودید، خداوند می‌فرماید ما نجات‌تان دادیم، آیا همان آتش همین آتش نیست، آتش که انواع ندارد مثل هم است منتها قوی و ضعیف دارد، همان آتش الآن هم هست. خدا در چنین شرایطی ما را نجات داده است. دل‌های شما را به هم نزدیک کرده و الفت داده و نمی‌گوید ظواهر شما را که نمی‌دانم با آن برادر بنشینید صحبت کنید و جشنواره بگیرید و فحش به هم بدهید: «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ» بین قلب‌های شما، شما را به هم نزدیک کردیم: «فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» فردا برادر شدید، ما فکر کنیم راه حلش چیست؟ ما خودمان هم نمی‌توانیم دخالت کنیم و مؤثر نیستیم، ولی قربانی این: «شَفَا حُفْرَ‌ةٍ مِّنَ النَّارِ»‌ شدیم. ما که می‌گوییم هلال ماه، ماه که یکی بیش‌تر نیست، این ماه هم وقتی از آن‌جا بیاید به من بستگی ندارد، ماه اگر این دور را گشته باشد این دور بیاید می‌شود ماه شوال، پس به ما بستگی ندارد، گردش خودش را می‌کند، به ما چه، گفته است: «هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ» (بقره: ۱۸۹) این ماه که بزرگ و کوچک می‌شود و از بین می‌رود، نگفته خود هر ماه برای ما هدف است.
در فقه اصول و منطق یک اصطلاحی است و آن این است که یک امری طریقیت برای فهم مطلبی دارد و یک امری موضوعیت دارد مثلاً می‌گویند وضو وقتی می‌خواهید نماز بخوانید باید با وضو باشید و الاّ درست نیست؛ می‌گویند وضو در این مورد برای نماز طریقیت دارد، اما ما که مقید هستیم و ان‌شاءالله بتوانیم انجام بدهیم که باید همیشه با طهارت باشیم وضو موضوعیت دارد یعنی وضو می‌گیریم و دیگر به نماز کاری نداریم. آیا دیدن ماه هدف ماست؟ خدا گفته روزه را وقتی بگیرید که ماه را ببینید، این همان حرف است.
گفت شما مردم برای دیدن یک ماه که یک برگ کاه است در آسمان هی نگاه می‌کنید، در ولایت ما، ماه به اندازه‌ی یک نان تافتون می‌شود و هیچ‌کس نگاهش نمی‌کند؛ اگر به خود ماه نظر نگاه می‌کنید اول ماه معنی ندارد، ماه طریقیت دارد برای این‌که آیا یک کسی ماه را می‌بیند و یک کسی نمی‌بیند یا عینک می‌زند یا این‌که با دوربین نگاه می‌کند؟ یک‌جور باشد حرفی نیست، ولی این‌که بگویی چون تو با چشم مسلح گفته‌ای این معتبر نیست، نه، چرا؟ چشم مسلح هم که ماه نمی‌بیند، معلوم می‌شود ماه هست که فردی آن را دیده است. اگر ماه است که اول ماه است بعد به این دو آقا یکی می‌گوید چرا امروز را روزه گرفته‌ای؟ می‌گوید آقا فرموده است! چشم مسلح درست نیست، به آن یکی می‌گویند، می‌گوید دوربین فرستادیم. بنابراین ماه در مواردی که دیده نمی‌شود نباید منتظر باشید که نمی‌توانید ببینید، رؤیت ماه طریقیت دارد و خودش هدف نیست، برای شناختن اول ماه شوال است و این شناخت اول شوال از هر طریقی به قطعیت پیدا شد قابل توجیه است. مهم‌ترین طریقش چشم انسان است که ببینیم و طریق دیگر این است که با محاسبات نجومی بگوییم حتماً ماه در این‌جاست، دیگر ماه که نمی‌ایستد، همان‌جا بوده و باز هم ادامه می‌دهد، پس به هر جهت شروع شده است.
چه‌طور است که در این مسأله مثلاً عده‌ای مطابق با آن فتوا روزه می‌گیرند و روزه نداشتن برایشان کار حرام است و یکی دیگر از دوستان ما آن روز را روزه نگیرد و روزه بخورد و به آن بگویند چرا روزه می‌خوری؟ می‌گوید عید است. یکی از این دو کار حرامی کرده است و حال آن‌که هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌خواستند حرام بگیرند.
آیا اتحاد مسلمین این‌قدر ارزش ندارد که کاری کنیم این اختلاف و این‌که فردی آن را گناهکار می‌داند و دیگری آن را گناهکار نمی‌داند، رفع شود؟ ما اگر این‌ وضع ادامه پیدا کند، یکی می‌گوید آن گناهکار است و دیگری می‌گوید این گناهکار است و خارجی هم می‌گوید همه‌ی شما گناهکار هستید و این هم مجازاتی است که دارید در دنیا می‌کشید که همه‌ی غیرمسلمان‌ها بر شما برتری دارند. حالا این اختلاف نه این‌که از خود رؤیت هلال است.
این اختلاف در چند مسأله تجلی می‌کند یکی از تجلی‌هایش همین مسأله است، خوب فکر کنید، در زمان ائمه هرگز چینن اختلافی دیده نشده است، نماز جمعه می‌خواندند و خود حضرات تشریف می‌بردند، آن‌که به اسم خلیفه بود و در واقع قاتل مسلمین بود، حضرت برای حفظ این وحدت به آن اقتدا می‌کردند، یک‌جا هم نگفتند، بعد که حضرت به منزل آمدند نمازشان را می‌خواندند. وقتی که مسلمین یک جمعی داشتند و حکومتی داشتند این کارها به عهده‌ی حکومت است، بنابراین ما درویش‌ها گفتیم صرف‌نظر از هر گونه چیزی که می‌شود ما در این موارد عمومی نظرمان، نظر رسمی دولت است، ولی امروز همه چیز سیاسی است، اگر آبگوشت‌تان نمک نداشته باشد کار سیاست است، آن‌وقت‌ها عادت کرده بودیم بگوییم کار انگلیس‌هاست، اگر شیر برنج‌تان نمک داشت کار دشمن‌تان است، نه! ما به همین دلیل هیچ دخالتی در سیاست عمومی نداریم، ولی تابع حکومت هستیم. اعتقادمان به جای خود، ما نماز عید بخواهیم بخوانیم همان روزی که گفته‌اند، نماز می‌خوانیم. فطریه همان قدری می‌دهیم که خود دولت تعیین می‌کند، چون نگفته‌اند فطریه در شرع پول است، در شرع گفته‌اند از خوراکی بگذارید که خودتان می‌خورید، ما قیمت آن‌ها را نمی‌دانیم، نه برنج داریم و نه گندم که قیمت بدهیم، تعیین قیمت با دولت است، به هر جهت من روزهای اول خبری نشنیدم و خیلی خوشحال شدم و گفتم الحمدالله که امسال دیگر این اختلاف نیست، بعد چند روز خیلی قوی‌تر از قبل هم بود. خدا ان‌شاءلله به ما رحم کند، این شمشیری که در بین خود ما دارد قتل‌عام می‌کند، جلوی این شمشیر را بگیرد و تحویل امام زمان بدهد و خیلی چیزها که خدایا تو خودت بهتر از ما می‌دانی و ما نمی‌دانیم.

 

Tags