Search
Close this search box.

نامه سرگشاده به آقايان خاتمی، هاشمی، کروبی!

کاش بتوان تصور کرد که در صورت آسيب ديدن انقلاب به واسطه عدم اهتمام جدی و زير بنايی شخصيت‌های تاثيرگذار، تاريخ و نسل‌های بعدی چه قضاوتی در باره آنها خواهند کرد؟ شما سه بزرگوار از فقهای درس خوانده همين حوزه های دينی هستيد که برخی به خود جرأت می دهند با استناد به شريعتش آبروی مومنی را بريزند و بی هيچ پشتوانه ای از عدم صلاحيت او سخن بگويند. آيا تعاليم رايج در حوزه های دينی ما چنين چيزی را برمی تابد؟
نويسنده : آيت‌الله اسدالله بيات زنجانی

بسم الله الرحمن الرحيم
برادران ارجمند حضرات آقايان علمای اعلام و حجج اسلام و المسلمين هاشمی رفسنجانی، کروبی و خاتمی- دامت برکاتهم
سلام عليکم
در سال‌های پس از ارتحال امام امت – رحمت الله عليه- مدت زمان زيادی است که اينجانب ديگر درگيری مستقيمی با کار سياسی و ديوانی به ويژه در اشکال معهود و شناخته شده آن ندارم، اما به عنوان کسی که سال‌ها از نزديک و در بخش‌های گوناگون با فعاليت سياسی و اجتماعی دست و پنجه نرم کرده و تا حدی مصالح و مضار آن و جهت گيری وقايع و حوادث درون آن را ديده است، همواره کوشيده ام تا هيچ گاه مصلحت مردم و انقلاب اسلامی را فرو نگذارم و از درميان گذاشتن آنچه در اين باب هم به ذهنم می رسد، دريغ نورزم. اکنون هم با توجه به همين دغدغه و از باب «النصيحةلائمة الامور» لازم دانستم تا چند موضوع را درباب انتخابات مجلس آتی و مسايل پيرامون آن با شما برادران درميان بگذارم .

انقلاب اسلامی ما که اکنون درايام سالگرد پيروزی آن هستيم، برآمده از دل وحدت مردم است و حفظ و حراست از آن هم جز به مدد لطف الهی و هوشياری همين مردم ميسر نبود. قصد ندارم که نقش رهبران، نخبگان و مديران سياسی و اجتماعی سی سال اخير را در حفظ و حراست آن دست کم بگيرم، بلکه معتقدم شرط لازم پايداری انقلاب، حضور و آگاهی مردم است و واضح است که هر چيز منتفی به انتفای شرط لازم خويش است. شما عزيزان بهتراز هر کسی واقفيد که اگر بنا بود تصفيه حساب‌های گروهی و جناحی پس از امام– رحمت الله عليه- که در مقاطع مختلف و به نام‌هايی چون احراز صلاحيت، نظارت و امثالهم صورت گرفت، عامل بقای انقلاب و حفاظت نظام در برابر نااهلان باشد، که سال‌ها پيش انقلاب و نظام اسلامی مدفون شده بود و ديگر سراغ آن را می بايست در کتاب‌های تاريخ گرفت. چرا که چنين تنگ نظری هايی نتوانسته هيچ نظام و حکومتی را نجات دهد و وجود آن را تضمين کند. بالنتيجه، راز استمرار انقلاب و اين نظام را بايد در اراده مردم و خواست آنان جست.

بنده به عنوان طلبه‌ای که در اين ايام بيش از شما عزيزان با مردم و بدنه حوزويان و دانشگاهيان سروکاردارم، متذکر می شوم که به شدت اين نگرانی هست که مردم به عنوان شرط حقيقی استمرار نظام اسلامی، به واسطه محدوديت و عدم تنوع سلايق وگرايشات نامزدهای انتخابات، عرصه را تنگ ببينند و نهايتا" از مشارکتشان در انتخابات کاسته شود؛ مسلما" همچنين چيزی فقط به نفع دشمنان انقلاب و مطابق خواست آنان است. در رای گيری های اخير هم اين موضوع ثابت شده که ميزان مشارکت مردم نسبت مستقيمی با تنوع سلايق و تعداد کانديداها دارد. به اين ترتيب و بدون آنکه مقدمه ام از ذی المقدمه فربه ترشود، يادآوری مختصر چند مطلب را به حضور شما بزرگواران ضروری می دانم:

روند تائيد صلاحيت ها و به اصطلاح مجعول و غير فقهی «احراز صلاحيت» نيروهای مومن، متدين و علاقه‌مند به اسلام و نظام که متاسفانه هربار به حذف و کنار گذاشتن بی دليل تعدادی از آنها منجرمی شود، همچون دمل چرکين و به ظاهر کوچکی است که هراز گاهی سربازمی کند و يقين بدانيد اگر جراحی اساسی نشود، عفونتش به سراسر پيکره انقلاب تسری خواهد يافت و شادابی اش را به خزانی بی مانند تبديل خواهد کرد، به گونه ای که همگان حتی از بخاطر آوردن ياد آن هم گريزان خواهند بود. کسانی هم که روزگاری می توانستند آن را درمان کنند، شرمسار اوقات و فرصت های از دست رفته خواهند بود. اکنون عرض بنده آن است که همگرايی و رايزنی اخير شما سه بزرگوار در باب مسايل انتخابات، نقطه عطفی است که می تواند بسياری از حقوق از دست رفته نامزدها را بازگرداند و مانع ازآن شود تانيروهای اساسی و اصيل انقلاب و نظام به بهانه های واهی ردصلاحيت شده و از صحنه کنار بروند.

کاش بتوان تصور کرد که در صورت آسيب ديدن انقلاب به واسطه عدم اهتمام جدی و زير بنايی شخصيت‌های تاثيرگذار، تاريخ و نسل‌های بعدی چه قضاوتی در باره آنها خواهند کرد؟ شما سه بزرگوار از فقهای درس خوانده همين حوزه های دينی هستيد که برخی به خود جرأت می دهند با استناد به شريعتش آبروی مومنی را بريزند و بی هيچ پشتوانه ای از عدم صلاحيت او سخن بگويند. آيا تعاليم رايج در حوزه های دينی ما چنين چيزی را برمی تابد؟

خدا می داند چقدر تلخ است که بگويم و تذکر دهم که اگر روند حذف نيروهای آبديده و صلاحيت دار و سپردن امور به افراد کم تجربه و گاه نا اهل به همين منوال ادامه پيدا کند و بخش‌هايی گسترده از جامعه نتوانند، به سهم خود، کرسی امور را تصاحب کنند، عاقبتی جز فروپاشی از درون و يا افتادن به ورطه ديکتاتوری درانتظار نظام اسلامی نخواهد بود. طبيعی است که در آن صورت برای آحاد مردمی که در نظامی ديکتاتور منش زندگی کنند، ميان حکومتی مسمی به اسلام و يا حکومتی امريکايی چندان فرقی نخواهد بود و اين خطری است که به واسطه مشکلات کنونی در روابط خارجی و ديپلماتيک کشور و نيز مشکلات اقتصادی و معيشتی مردم، دور از انتظار نيست.

اگر چهره های تاثيرگذار انقلاب و نظام، پيشتاز مراقبت و صيانت از ثقلين نظام اسلامی يعنی جمهوريت و اسلاميت نباشند به زودی خواهند ديد که روند حذفی در پيش گرفته شده دامان خودشان را هم خواهد گرفت، همانطورکه نشانه هايی از آن را هم ديده ايم و ديده ايد. آنهايی که در روندی از پيش حساب شده و بابرداشت هايی من عندانفسهم، تلاش دارند تا جمهوريت و اسلاميت نظام را در تقابل با يکديگر نشان دهند، همانها هستند که در پی حذف مدافعان توأمان جمهوريت و اسلاميت هستند؛ هر روز به رنگی و بهانه ای از گوشه ای ندای خلع لباس خاتمی بلند می شود تا در عرصه اجتماعی و سياسی او را برچرخ بنشانند؛ يکی سلسله جنبان حرکتی می شود که به نام مصالح نظام، نهايتا" پيری را از کنج مدرسه فقاهت و ديرمناعت، راهی خبرگان کنند که فقط وفقط با هاشمی بستيزند؛ اين چنين است در مورد حق تضييع شده کروبی و هکذا در مورد نيروی های مومن و متدين کشور.

بدون آنکه در پی ترويج و توصيه فرقه گرايی باشم، ضمن اعلام حمايت از رايزنی و همفکری شما سه بزرگوار ، حاصل سخن بنده اين است که امروز و درآستانه انتخابات مجلس و تائيد صلاحيت ها، روز مباهله دو جانبه عقيدتی و سياسی با کسانی است که درون مايه انقلاب اسلامی مردم ايران و انديشه امام خمينی را درنيافته اند و اگر همين طور به پيش بروند، انديشه قيم مآبانه ومنحرف «خلافت اسلامی» را به جای «جمهوری اسلامی» خواهند نشاند. تجلی اين مواجهه و مباهله شما در مقاطع حساس کنونی هم تلاش برای درصدر نشاندن حاکميت مردم و نمايندگان طيف‌ها و سلايق گوناگون آنهاست، حتی اگر به مذاق عده ای خوش نيايد.

قطعا" هم مستحضريد که ممکن است کسانی از همگرايی هاشمی، خاتمی و کروبی ناخرسند باشند وتلاش کنند تا به انحای مختلف آن را متوقف ساخته يا تحت الشعاع قرار دهند. برخی انعکاس های خبری جهت دار از رايزنی های شما حاکی از چنين عصبانيتی است. اما تلاش کنيد تا به دوستداران انقلاب و امام و مجموعه‌های فکری و سياسی اطراف خود تفهيم کنيد که همفکری افرادی چون هاشمی، کروبی و خاتمی، همفکری برای تشکيل و ايجاد يک حزب، فرقه يا ائتلاف حزبی و جناحی نيست، بلکه حمايت از انديشه اساسی «جمهوری اسلامی» در برابر انديشه انحرافی «خلافت اسلامی» و صيانت از رای مردم در برابر خلافت مسلکان است؛ همگرايی برای احيای فقره‌های ناديده گرفته شده و صريح انديشه امام راحل است که بارها و بارها با دخالت نظاميان در انتخابات مخالفت کرد، مجلس را به معنای تام آن در راس امور می دانست و از همان ابتدا تاکيد کرد که «جمهوری اسلامی، نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد». برحجم اين تلاش ها، رايزنی ها و تبادل نظرها بيافزاييد تا خدای ناکرده شرايطی پيش نيايد که نيروهای توانمند و متعهد ناچار به کناره گيری جبری از فعاليت‌های انتخاباتی شوند که در آن صورت نتيجه آن به سود هيچ کس نخواهد بود.

والسلام علی عبادالله الصالحين
قم، ۱۲ بهمن ۱۳۸۶،۲۳ محرم الحرام ۱۴۲۹
اسدالله بيات زنجانی