Search
Close this search box.

مجلس صبح شنبه ۲۵-۶-۹۱ (خیر وشر- راه حل اختلافات خانوادگی- خانم‌ها)

 پیام دوست - بیانات مکتوب حضرت مجذوبعلیشاه

بِسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

آیه‌ای در قرآن می‌گوید: «وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ» و در دنباله‌ی آن می‌گوید: «وَ عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ» بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است. «وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»خدا می‌داند و شما نمی‌دانید. (بقره/۲۱۶) این دیگر محتاج به اثبات نیست برای همه اتفاق افتاده است. وقتی فرانسه بودم، امکان این را ‌ نداشتم که به مکه (حج) بروم،. برای این‌که فقط شغل اداری داشتم و خرج خانواده هم بود. دلم می‌خواست و نذر کردم که اگر در خردادماه کارم تمام شد، از همان پاریس به حج بروم و بعد به ایران برگردم، یقین هم داشتم چون خیلی زحمت کشیده بودم و کارم خوب بود. هم خیلی دوست داشتم به مکه بروم و هم این‌که همیشه در هر آزمایش و امتحانی آدم رد شدن را دوست ندارد. متأسفانه رد شدم. در طول عمرم اولین بار بود که رد شده بودم. خیلی ناراحت بودم و از ناراحتی کاغذی خدمت حضرت صالح‌علیشاه نوشتم که متأسفانه به هم خورد و نشد، جوابی که آمد فرمودند: همان که شده است، خیر است. برای این‌که من در نظر دارم سال آینده مادرت را به مکه بفرستم و تصمیم گرفته بودم که تو در خدمت‌شان باشی، این شری بود: «وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا» که خیلی من ناراحت بودم، ولی الحمدالله که قبول نشدم و رد شدم. سال آینده قبول شدم، آمدم ایران و از ایران به مکه رفتم.
در این‌جا در دنباله‌ی این نوع آیات، جای دیگر خدا می‌فرماید که بعضی از این مردم برای کاری که برای آن ضرر دارد: «وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ» برای کاری که ضرر دارد دوستش دارید و به خدا اسرار می‌کنید که بشود.و آدم نمی‌داند که بعد چه پیش می‌آید، شاید خیلی بد باشد. به علاوه این از لحاظ روانی برای ما بخصوص برای درویش این ضرر را دارد که وقتی دعا می‌کند که خدایا فلان کار بشود و فلان جور شود به خدا می‌گوید، العیاض بالله تو متوجه نمی‌شوی و من می‌فهمم، من می‌گویم این‌طور بشود و دلم می‌خواهد این‌طور شود. ممکن هم است خداوند بزند تو دهنش! بگوید که بیخود می‌گویی من کار خودم را می‌کنم تو هر چه می‌خواهی بکن.

برد کشتی آن‌جا که خواهد خدای/ اگــر جـامــه بــر تـن درد نــاخـدا

این است که باید تمام فعالیت‌ها را کرد، ولی اگر همه‌ی فعالیت به نتیجه نرسید، نتیجه‌ای که خودش می‌خواهد، همان نتیجه‌ی آن است. خیلی اوقات درس زیادی می‌خوانید و می‌خواهید قبول بشوید، حقش هم این است که قبول شوید، ولی نمی‌شوید. خدا می‌خواهد بیش‌تر نمک روی زخمی بپاشد که خودتان برای خودتان درست کرده‌اید. از طرف حضرت صالح علیشاه توصیه‌هایی در ایام تحصیل به من می‌شد. البته من تا چهل سالگی در خدمت حضرت صالح علیشاه بودم یعنی زمان حیات ایشان بود. بیشتر حالات من از زمان ایشان بود، البته هیچ وقت آن سلوکم ترک نشد و همیشه در راه بودم، منتها در زمان ایشان همه‌ی خطرات راه و همه چیزها را فهمیدم. این است که به من فرمودند: زحمت بکش و مطابق آنچه خودت عقلت رسیده است و فکر کرده‌ای که فلان کار بشود و برای آن هم زحمت بکش. اگر هم نشد، هیچ غصه ندارد خداوند نمی‌خواهد که این کار بشود. این کار و زحمت تو نیست که نتیجه می‌دهد. خداوند است که برای آن نتیجه بار می‌کند. نمی‌خواهد این‌جا نتیجه بار کند، حتماً خیر است. منتها من دعایی که همیشه می‌کنم این بود که خدایا می‌دانم که جز خیر از تو نمی‌آید، هر چه بکنی خیر است. منتها من خیرش را نمی‌فهمم، یک کاری کن که من بفهمم که دیگه ناراحت نشوم و اعتراضی نکنم. والحمدالله تا یک حدی شده است. تا حدی که قدرت دارم که دیگه از این همه ناراحتی‌ها ساکت نمی‌شوم به اصطلاح که تسلیم هر حرف نا بجایی، ولی ناراحت هم نمی‌شوم. می‌گویم خدا این‌طور خواسته است. البته در مسیر این‌که چون هر چه می‌پسندی باید در راهش کار و زحمت بکشی دعا هم است. باید از خدا بخواهیم و بگوییم که خدایا خیر من را در این قرار بده، تو که خیر برای بندگانت می‌خواهی یک کاری کن که همین برای ما خیر باشد. به من این آگاهی را بده که اراده‌ی خودم را بر اراده‌یس تو برتری ندهم. ان‌شاءالله خداوند این دعا را اجابت کند و به همه‌ی ما ان‌شاءالله این حالت را لطف کند.
اختلافات خانوادگی با استدلال حل نمی‌شود، خداوند در فطرت هر کسی یک خصلت‌هایی آفریده است. مرد و زن جداگانه! اگر مرد و زن نیت‌شان را خداخواهی کنند و اطاعت از اوامر خدا خودش یک زرنگی می‌رود که به اصطلاح شما خودتان هم می‌گویید که فلان کس خیلی زرنگ است. چنان شوهرش را مهار کرده است. آن فرد هیچ زرنگ نیست، این فطرت است، البته این‌که مهار کرده این اصطلاحی است که شماها به کار می‌برید و من هم از قول شماها می‌گویم. و الا این طور نیست باید همین طور باشد و این خصلت زن و قدرت زن در خانواده است و اگر روال طبیعی باشد و بدون هیچ‌گونه اضافه در این صورت همین طریق انجام می‌شود. یک مقداری با تحمل و صبر حل می‌شود. مثلاً شما حتی اگر یک اشتباهی هم کرده باشید بگویند که حالا این‌جا اشتباه کرده‌ای کوتاه بیا و برو معذرت بخواه. می‌گویید نه! من اگر کوتاه بیایم و معذرت بخواهم اون بر من مسلط می‌شود و نمی‌توانم حرف بزنم. شما به دیگران چکار دارید؟ خودتان اگر خطایی کردید، خطایتان را اقرار کنید، و بگویید که دیگر این خطا را نخواهم کرد. لازم هم نیست بگویید دیگر هیچ خطایی نخواهم کرد. نه! از این‌که اقرار می‌کنید کوچک نمی‌شوید. بسیاری از نامه‌ها از این قبیل است. یا آن‌ها چیز خاصی می‌خواهند اسرار می‌کنند. مثلاً خیلی دل‌شان می‌خواند که ما آن زمین را بفروشیم، منزلی در کجاها بخریم، معلوم نیست مصلحت باشد، زمین و زمان همه برای خداست، به هرکس بخواهد می‌دهد. دل‌تان بخواهد ولی این‌که داد و بیداد کنید، خدا که این‌جا نیست، نه! با آرامش بخواهید و همیشه هم احتمال بدهید که درخواست شما رد خواهد شد. آماده می‌شوید که اگر هم رد شد، تسلیم امر خدا باشید.

Tags