گرچه بیش از ۱۶ ماه از بازداشت هفت تن از وکلا و مدافعان حقوق دراویش نعمتاللهی گنابادی و مدیران سایت «مجذوبان نور» میگذرد اما وضعیت آنان همچنان نامشخص است. این افراد توسط عوامل وزارت اطلاعات و به دستور شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی بازداشت شدند و در کیفرخواستشان پنج عنوان اتهامی به چشم میخورد: «اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی، اخلال در نظم عمومی و توهین به رهبری.»
بر اساس خبرهای منتشر شده، پیش از این قرار بود از روز ۲۷ دیماه تا نهم بهمن ماه، با برگزاری جلسات دادگاه، به اتهام این فعالان حقوق دراویش رسیدگی شود اما دو روز پیش از تاریخ اعلام شده، یعنی روز سهشنبه ۲۵ دیماه، بدون اعلام قبلی، دادگاهی برای رسیدگی به این پرونده تشکیل شد. زندانیان این پرونده اما در اعتراض به “روند غيرقانونی بازداشت و مقدمات محاکمه، از جمله سلب حق مطالعه پرونده از سوی خود و وکلایشان” از حضور در این دادگاه خودداری کردند.
پس از این اعتراض، بازداشتشدگان به سلولهای انفرادی منتقل شدند.
دراویش گنابادی یکی از شاخههای سلسله نعمتاللهی دراویش اند که در چند سال اخیر، از سوی ماموران اطلاعاتی ایران همواره زیر فشار بوده اند؛ به گونه ای که اخبار آن اغلب در میان خبرهای مربوط به نقض حقوق بشر در ایران به چشم میخورد.
اخراج بیدلیل دراویش از مشاغل دولتی، ممنوعیتهای تحصیلی و احضارهای غیرقانونی و مکرر آنان به اداره اطلاعات و بدتر از همه تخریب حسینیهها و ایجاد مشکل برای منازل مسکونی دراویش (در شهرهای قم، بروجرد، اصفهان، چرمهین و سمنان، بندرعباس، کیش، شهرکرد و …) که در آنها مراسم دعا و نماز برگزار میشد، از جمله موارد نقض حقوق دراویش است.
به نوشته سایت رادیو زمانه، «پيشينه دراويش گنابادی به شاه نعمتالله ولی، عارف قرن نهم هجری قمری که هماکنون آرامگاهش در شهر ماهان در نزديکی کرمان است، برمیگردد. نور علی تابنده، قطب دراويش نعمتاللهی گنابادی است که طرفدارانش از او به نام “مجذوبعلی شاه” ياد میکنند. وی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان حج و زيارت و دادگستری مشغول به کار بوده است. رسانههای ايران چندسالی است که بنا به دستور شورای عالی امنيت ملی اين کشور از پوشش دادن اخبار دراويش گنابادی منع شدهاند.»
“عرصهسوم” برای بررسی جزییات مسایل دراویش و وکلای زندانی آنها، با «فرهاد نوری» از مدیران سایت «مجذوبان نور» که در حال حاضر در خارج از ایران به سر میبرد و خود تحت تعقیب مقامات اطلاعاتی و قضایی ایران قرار دارد، گفتوگو کرده است. به گفته آقای نوری، در ایران حداقل بین سه تا پنج میلیون درویش داریم که شاید فقط از سلسله نعمتالله گنابادی نباشند.
– سابقه پرونده بازداشت شدگان مرتبط با سایت مجذوبان نور چیست؟ اتهاماتشان چیست و در حال حاضر پرونده آنها در چه مرحلهایست؟
– از آنجا که در سالهای اخیر نقض حقوق دراویش به شدت شتاب گرفته است، تعدادی از وکلا و فعالان حقوق دراویش، در سال 1384 اقدام به راهاندازی سایت حقوقی و خبری دراویش کردند. سالهاست دراویش در ایران بایکوت خبری هستند و حق انتشار نام آنها در جراید و رسانهها وجود ندارد. به همین دلیل راهاندازی چنین سایتی یک ضرورت بود.
در شهریور ماه سال 90 اما ماموران امنیتی با هجوم به دفتر سایت، تعدادی از همکاران ما را بازداشت کردند. هفت نفر از آن بازداشت شدگان به نامهای «حمیدرضا مرادی» (وبلاگنویس و فعال حقوق دراویش)، «مصطفی دانشجو» (وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر که پروانه وکالتش در دفاع از دراویش باطل شد)، «فرشید یداللهی فارسی» (وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر)، «امیر اسلامی» (وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر)، «امید بهروزی» (وکیل دادگستری که پروانه وکالتش در دفاع از دراویش باطل شد)، «افشین کرمپور» (حقوقدان و فعال حقوق دراویش)، «رضا انتصاری» (عکاس خبری و مستندساز فعال حقوق دراویش) بیش از 16 ماه است که بدون هیچ حکم و دادگاهی در زندان اوین به سر میبرند. دو نفر دیگر از فعالان سایت مجذوبان نور به نامهای «صالح مرادی» و «کسری نوری» هم ماههاست در زندان عادلآباد شیراز زندانی هستند.
تا به حال سه بار برای این افراد وقت دادگاه تعیین شده اما چون بیشترشان وکیل دادگستری هستند، روند دادرسی را مطابق قانون ندانستهاند و حاضر به شرکت در دادگاه نشدهاند. به عنوان مثال آنان تاکنون با وکلای خود ملاقات نداشتهاند و وکلایشان هم حق حضور در جلسه دادگاه را پیدا نکردهاند. این موارد بارها در نامههایی که برای توضیح علت عدم حضور در دادگاه و شرح موارد تخلف نوشته شدهاند، به اطلاع قاضی پرونده رسیده است. همچنین در مورد تخلفات انجام شده شکایتی نیز علیه قاضی صلواتی به دیوان عالی قضات ارسال شده که هنوز پاسخی به آن داده نشده است. اما در پاسخ به این اعتراضها این افراد به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین فرستاده شدند، ممنوعالملاقات هستند و وضع بد جسمی بعضی از آنها خانوادههایشان را نگران کرده است.
– برای حمایت از دراویش دربند و وکلایشان چه کارهایی انجام شده است؟
– دراویش روحیه حمایت و همبستگی دارند. مثلا دراویش زندانی در زندان عادلآباد شیراز، وقتی متوجه شدند که دوستانشان را در زندان اوین به سلول انفرادی منتقل کردهاند، اعتصاب غذا کردند و بیش از دو هفته است که در اعتصاب غذا به سر میبرند. این مسئله البته خانوادهها و وکلای آنان را نگران کرده است و بارها از آنها خواسته شده که به این اعتصاب پایان دهند. یا در موردی دیگر، در تاریخ ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۱ که جلسه قبلی دادگاه رسیدگی به پرونده دراویش در بند بود، بسیاری از دراویش بر اساس اصل ۱۶۵ قانون اساسی که به علنی بودن محاکم دلالت دارد، قصد حضور گسترده در جلسه دادگاه را داشتند که به همین دلیل این جلسه لغو شد.
خانوادهها هم در نامههایی جداگانه به رئیس مجلس ایران، کمیسیون امنیت ملی مجلس، رئیس قوه قضاییه، رئیس سازمان زندانها و دادیار ناظر پرونده، خواستار پیگیری وضعیت این زندانیان شدهاند. و ضمن اعلام علت امتناع آنها از شرکت در دادگاه، نسبت به خطر بیماری و شرایط جسمانی سه تن از آنان هشدار دادهاند. مصطفی دانشجو، بیماری تنفسی دارد، ۴۰ درصد از ریههایش از کار افتاده و پزشک ماندن او در مکان در بسته را منع کرده است. حمیدرضا مرادی دچار بیماری قلبی و گرفتگی عروق است. و امیر اسلامی هم بیماری قلبی دارد و دارو مصرف میکند. خبرهایی از برخوردهای نامناسب با آنان، وخامت حالشان و حضورشان در بهداری زندان به ما رسیده که نگران کننده است.
– آینده این پرونده را چگونه میبینید و فکر میکنید دستگاه قضا در ایران در نهایت چه تصمیمی برای بازداشت شدگان این پرونده خواهد گرفت؟
– من فکر میکنم از نظر حاکمیت این افراد باید هزینه اطلاعرسانی و انعکاس موارد ظلم به دراویش را بپردازند. چیزی که در ظاهر، قانون اساسی و مسوولان دستگاه قضا اذعان میکنند این است که درویشی و عقیده به آن جرم نیست، اما مگر عقیده داشتن چیزی جدا از دفاع از آن و برنتابیدن اجحاف به حقوق مرتبط با آن است؟ ولی متاسفانه با چسباندن اتهامات بیاساس مثل اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام و … آنها را محکوم خواهند کرد. تاکنون هم سه نفر از مرتبطان با این سایت به نامهای نصرت طبسی، علیرضا روشن و علی معظمی به ترتیب به شش ماه، یک سال و دو سال حبس تعزیری و 4 سال حبس تعلیقی محکوم شدهاند. با این وضع احکام به مراتب سنگینتری در انتظار مدیران سایت خواهد بود.
– چرا فعالیتهای دراویش در سالهای اخیر باعث نگرانی بیشتر نهادهای امنیتی در ایران شده و برخوردهای خشن را به دنبال داشته است؟
– این ماجرا هم میتواند علت مذهبی و دینی داشته باشد و هم علت سیاسی. از نظر مذهبی، هر تلقی دیگری از اسلام که متفاوت با تلقی حاکمیت باشد، با برچسبهایی نظیر عرفان کاذب، نوظهور، فرق منحرف و ضاله محکوم میشود و برنامهریزیهای لازم برای محو و پاکسازی آن صورت میگیرد. اقبال عمومی به این سلسله هم شاید این قضیه را دامن میزند. این اقبال عمومی توهم حاکمیت و ترس از جهتگیری سیاسی را بالا برده است که برخوردهای خشن نیز ناشی از همین است. منظورم از توهم این است که مکتب درویشی هرگز به سیاست و امور آن نمیپردازد اما واضح است که مکتبی با سابقه چند صد ساله که ریشه در فرهنگ و هنر و ادبیات یک ملت دارد، قابل پاکسازی نیست.
– موضع جامعه دراویش نسبت به این اتفاقها چیست و چرا با وجود آنکه بین 3 تا 5 میلیون درویش در ایران زندگی میکنند، صدای اعتراض چندانی به گوش نمیرسد؟
– دراویش در ایران گروه سیاسی نیستند و سازماندهی نمیشوند، گرچه هر درویش ممکن است برای خودش نظری، گاه هم مختلف، در مورد امور سیاسی داشته باشد. همچنین آنها بر اساس مسلک و عقیدهشان طرفدار صلح هستند. به همین دلیل بارها و بارها با نامهنگاری، برای رعایت قانون به مقامات تذکر دادهاند و وظیفه صیانت از حقوق شهروندان را به آنها یادآور شدهاند. از سوی دیگر، همیشه در فشارهایی که به آنها آمده،با همدلی و همبستگی از خود دفاع کردهاند. به عنوان مثال، سال گذشته در روز سوم اسفند که به روز جهانی درویش معروف است، به صورت گسترده در اعتراض به برخوردهای غیرقانونی که با آنها میشود، در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. گرچه عده زیادی از آنان بازداشت و روانه زندان شدند، اما حرکت تاثیرگذاری بود. تجمع و حضور گسترده آنها در مقابل برخوردهای اهانتآمیزی که بارها متوجه اماکن مذهبی و بزرگان آنها شده، باعث کمتر شدن این نوع فشارها و روی آوردن حاکمیت به بازداشتهای قطرهای و تحت فشار گذاشتن فعالان حقوق دراویش به صورت جداگانه و فردی شده است.
– شبکه اجتماعی دراویش تا چه اندازه فعال است و چرا آنان از دخالت در فعالیتهای سیاسی ابا دارند؟ آیا این بیاعتنایی به سیاست باعث سکوتشان در مقابل مشکلات موجود نشده است؟ یعنی آیا میشود به سیاست بیاعتنا بود و فعالیت اجتماعی داشت یا اساسا دراویش به فعالیت اجتماعی و مدنی فکر میکنند؟
– جامعه درویشی از مجموعه افراد مختلف با نظرات و سلایق متفاوت تشکیل شده که نقطه مشترک آنها مسئلهای ایمانی است. این اشتراک ایمانی و مذهبی آنها را نمیتوان به مسائل سیاسی هم تسری داد. همانطور که گفتم یک درویش به تنهایی به عنوان یک ایرانی و شهروند، هرگز از شرکت و دخالت در مسایل سیاسی به صورت شخصی منع نشده، اما مکتب درویشی استفاده از پتانسیل این جمعیت، آن هم جمعیتی که با هدف تزکیه و تصفیه نفس و تقرب به خدا دور هم جمع شدهاند، در امور سیاسی را درست و منطقی نمیداند. حتی در انتخابات سال ۱۳۸۸ که دراویش از آقای کروبی حمایت کردند، اعلام کردند که این حمایت یک حمایت سیاسی نیست بلکه جنبه قدردانی دارد، چرا که چند سال قبل از آن، در جریان تخریب حسینیه قم (حسینیه وقفی دراویش تخریب شد و عده زیادی از دراویش به زندان رفتند)، آقای کروبی به این عمل اعتراض کرد و دراویش نیز بعدا بر اساس مرامشان به جبران این نیکی برآمدند.
اما دراویش در مقابل ظلم و اجحافی که نسبت به جامعه درویشی و عقیده آنها شده، هیچوقت سکوت نکردهاند. در مسئله تخریب حسینیههای قم و بروجرد، هزاران درویش در محل تجمع و اعتراض کردند، گرچه بولدوزها کار خود را کردند و محاکم هم در آخر دراویش را مجرم دانستند، سرنوشتی که نصیب اعتراضهای سیاسی اخیر هم شده است. همین که وکلای دراویش و فعالان حقوق دراویش با اتهامهای سنگینی روبهرو شدهاند و در کیفرخواست آنها از سلسله درویشی به عنوان فرقهای ضد امنیتی یاد شده است، به معنی سکوت نکردن آنها در مقابل تضییع حقوقشان است اما متاسفانه اعتراض به معنی استیفای حق نیست.
– آینده وضعیت دراویش را در ایران چهطور میبینید؟ آیا جامعه دراویش میتوانند به عنوان بخشی از جامعه مدنی در ایران فعالیت کنند؟
– دراویش همیشه در هر شرایطی در جامعه مدنی حضوری فعال داشتهاند. همین الان هم در زمینههای مختلف هنر، صنعت، علم و …، دراویش سرشناس و مطرحی را به چشم میخورند اما معنای چنین نیست که آنها با مطرح شدن در یک زمینه، گرایش مذهبی خود را نیز اعلام همگانی کنند. حتی اگر شرایط ایران از لحاظ سیاسی طوری بشود که حقوق شهروندی دراویش به طور کامل رعایت شود، مشارکت دراویش در پستهای سیاسی هم امر بعیدی نخواهد بود؛ اما به عنوان یک شهروند عادی، با رزومه ای تخصصمحور، مربوط به همان زمینه، نه به عنوان یک درویش.
عرصه سوم / رضا حاجی حسینی