چهار ماه مانده به انتخابات و در شرایطی که اختلافات در راس حاکمیت به اوج خود رسیده و رهبری هم در مهار بحران ناکارآمد نشان داده است، مردم و به خصوص اقشار مستضعف زیر فشار گرانی ها در حال له شدن اند. گرانی روزافزون ارز، طلا، مسکن، خودرو و دیگر کالاها همچنان ادامه دارد و بحران اقتصادی روز به روز گسترده تر می شود. در چنین شرایطی، دور جدید تحریم ها علیه کشورمان نیز از امروز چهارشنبه آغاز می شود تا جمع بحران ها جمع شود.
به گزارش کلمه، تحریم های جدید را کنگره آمریکا تصویب کرده است. هدف این تحریم ها، کشیدن یک دیوار بلند به دور ایران و جلوگیری کامل از ورود ارز به کشور اعلام شده است، و این یعنی کمبود بیش از پیش موجودی دلار در داخل و بالا رفتن روزافزون قیمت آن در ماهها و شاید هفته های آینده.
به تبع قیمت ارز، تردیدی نیست که باید منتظر افزایش قیمت طلا و سکه، تمام کالاهای وارداتی، خودرو و حتی مسکن و اقلام خوراکی و … هم باشیم. این یعنی شبیه همان انفجار قیمت ها که در تابستان سال ۱۳۹۱ شاهد آن بوده ایم، احتمالا در چند ماه آینده نیز مورد انتظار کارشناسان است. به خصوص در روزهای منتهی به نوروز، بازار با توجه به تقاضای ثابت و زیاد، معمولا آمادگی شوک افزایش قیمت ها را دارد. حالا اینکه تاثیر این تحریم ها در قیمت ها، تا شب عید آشکار خواهد شد یا به فصل ابتدایی سال ۹۲ می رسد، از حالا قابل پیش بینی نیست.
اما جامعه ملتهب است، و این را در همه جا می توان دید. این روزها کمتر کسی از ایرانیان هست که از شدت گرفتن تحریم های اقتصادی بی خبر باشد، و کمتر جایی است که این روزها مردم شاهد بحث درباره تحریم ها و گرانی های ناشی از آن نباشند. در تاکسی و اتوبوس و مترو، در ادارات و کارخانجات یا در جلسات و میهمانی ها، هرجا که مردم دور هم جمع می شوند، نگرانی های خود را از انفجار مورد انتظار به اشتراک می گذارند.
تحریم ها حتی به سینما هم کشیده شده است. فیلم “حوض نقاشی” ساخته ی مازیار میری که این روزها یکی از مهمترین فیلم های حاضر در جشنواره فیلم فجر است، به مشکلات خانواده ای می پردازد که کارخانه داروسازی محل کار آنها به خاطر تحریم ها به بحران برخورده و سه ماه حقوق عقب افتاده دارد و در نهایت هم تعطیل می شود. جالب اینجاست که این فیلم، یکی از پر اقبال ترین های جشنواره هم بوده است.
بی شک اگر کتاب و مطبوعات هم زیر تیغ سانسور نبودند و می توانستند دغدغه های مردم را به صراحت منعکس کنند، تحریم ها یکی از موضوعات اصلی بود. با این حال ظاهرا این تحریم ها و تبعات آنها برای مردم، برای حاکمان هیچ اهمیتی ندارد: نه کسی به فکر حل بحران است، نه حتی کسی به فکر تدبیر آن و کاهش فشارهای موجود بر مردم است و فقط دعواهای مافیایی محافل امنیتی- سیاسی است که دغدغه امروز رهبران نظام است. سرنوشت مردمی که زیر این فشارها ذره ذره نابود می شوند، برای هیچ کس اهمیتی ندارد.
* * *
سخنان علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه را می توان واضح ترین بیان از دیدگاه حاکمیت فعلی نسبت به وضع معیشتی مردم دانست. سعیدی که یکی از نزدیک ترین افراد به رهبری است و می توان او را حلقه ی وصل روحانیان و نظامیان وابسته به حاکمیت فعلی دانست، گفته است که روحانیان و اقشار تحصیلکرده باید با تبیین فتنه های اقتصادی دشمن، آستانه صبر مردم را بالا ببرند!
نماینده ولی فقیه در حالی دیروز در همایش “بصیرت روحانیت در سایه ولایت” خواستار بالا رفتن “آستانه صبر مردم” شده است که به نظر می رسد قرار گرفتن کشور در وضعیت “نفت در برابر کالا” قیمت ها را هرچه بیشتر بالا خواهد برد، و این در حالی است که نه تنها درآمدهای مردم بالا نرفته است، بلکه بسیاری از کارگران و بازنشستگان و مستمری بگیران و حتی کارمندان دولت هم در شرایط اشتغال بحرانی قرار گرفته اند، با حقوق های معوق مواجه اند و یا پرداختی های خود را با تاخیر دریافت می کنند.
دیروز معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت هم به استقبال تحریم های تازه رفت و خبر داد که کمیته ای با عنوان “کمیته تهاتر” در دولت تشکیل شده که برای وضعیت جدید تحریم ها و واردات کالا در فروش نفت برنامه ریزی کند.
* * *
دولت اوباما با اجرای این تحریم ها قصد دارد جمهوری اسلامی را به شکلی بی سابقه تحت فشار بگذارد. محروم کردن مطلق ایران از درآمدهای نفتی که دهه ها چرخ اقتصاد کشور بر محور آن می چرخیده، احتمالا تبعات غیر منتظره ای خواهد داشت که کمترین آنها ناتوانی دولت از تامین منابع عادی بودجه ای است که ساختار اداری و اجرایی به شدت به آن معتاد است.
با وجود تشدید تحریم ها علیه ایران از اوایل سال جاری، حاکمیت به هرحال راهی می یافت تا نفت را به فروش برساند و از عایدات ارزی آن، مایحتاج داخلی را تامین کند. بدین ترتیب هرچند کاهش تحریم ها منجر به کاهش تولید نفت و کاهش درآمدهای ارزی کشور شده بود، حتی تحریم بانک مرکزی هم نتوانست جلوی فروش نفت را بگیرد. به هرحال کشورهایی بودند که نفت ایران را بخرند.
نفت ایران در ماههای اخیر هم مشتریان خود را در آسیا داشت و اگرچه صادرات نفتی ایران به آمریکا و اروپا مطلقا ممنوع الورود شده بود، به هرحال کشورهایی مثل چین، هند، کره جنوبی و ژاپن هنوز از ایران نفت می خریدند، و آمریکا هم با اختصاص معافیت های خاص، دست آنها را برای این کار باز گذاشته بود تا به صف مخالفان جدی تحریم های ایران نپیوندند.
حالا دولت آمریکا قصد دارد همزمان با سختگیری های تازه بر جمهوری اسلامی، باز هم این مشتریان نفتی آسیایی را راضی نگه دارد. از این رو تحریم ها به شکلی طراحی شده که همزمان با وارد شدن ضرر هرچه بیشتر به دولت و مردم ایران، نفع بیشتری از آن عاید خریداران فعلی نفت ایران شود.
بر اساس تحریم های تازه، آمریکا کشورهای مذکور را تنها به این شرط مجاز به خرید نفت ایران می سازد که آنها پول نفت خریداری شده را در حساب هایی در محدوده مرزهای خود بلوکه کنند! این کشورها نباید هیچ گونه پرداخت نقدی به ایران داشته باشند، فقط می توانند به عوض این پول مصادره شده، به ایران کالا بدهند.
تحریم های جدید عملا ایران را وارد مرحله رسمی نفت در برابر غذا می کند، مرحله ای که البته با بی تدبیری های حاکمیت و اصرار بر فروش نفت به هر قیمت، از مدت ها قبل به طور غیر رسمی به آن تن داده بودیم. حالا این وضعیت شکلی بی بازگشت پیدا می کند و حتی نیازهای اولیه کشور همچون غذا و دارو نیز باید از این طریق تامین شود.
* * *
دو سال و نیم قبل، میرحسین موسوی در یادداشتی به حاکمان هشدار داد که تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران می تواند تبعات ناگواری داشته باشد. وی پیشنهادهایی را برای حل بحران و جلوگیری از آسیب دیدن بیشتر مردم مطرح کرد که اولین آنها بدین شرح بود:
اولین وضروری ترین راه حل و حتی فوری ترین آن اطلاع رسانی صادقانه به ملت است. این حق مردم است که ماهیت قطعنامه و تحریم های دیگری که در حال افزوده شدن به آن است بشناسند. باید آنها بدانند این تحریمها چه اثری بر سفره آنها و روی نرخ بیکاری و تورم وتولید وپیشرفت کشورو امنیت می گذارد. صرفا گفتن اینکه این قطعنامه یک ورق پاره است مشکل مردم و کشور را حل نمی کند. اگر قرار است مردم در مقابل بحرانی که ناخواسته در حال ورود به آن هستند مقاومت کنند ضرورت دارد که اعتماد آنها جلب شود و اعتماد جز ازطریق راستگوئی حکومت و شفافیت اطلاعات بدست نمی آید.
اما حاکمیت به این راه حل توجه نکرد و حتی حاکمان به پیشنهاد دوم میرحسین هم تن ندادند که نوشته بود:
از مواردی که لازم است مردم حتما بدانند خطرات امنیتی قابل پیش بینی ناشی از قطعنامه جدید است. بسیاری از ملت ما نمی دانند مسیری که با ندانم کاری و گزافه گوئی های بی مورد درآن افتاده ایم تاچه حد خطرناک است. اینکه کسانی بخواهند با بذله گوئی و رجزخوانی خیال خود ومردم را راحت کنند خیانت به مردم است. اگر می خواهیم آمادگی مردم را به عنوان مهمترین عامل بازدارندگی در مقابل خطرات احتمالی قراردهیم باید در حد ممکن پیامدهای احتمالی امنیتی شرایط موجود را به اطلاع آنها برسانیم. اگر این اقدام برای مسوولان کشور دشوار است حداقل رسانه های غیر دولتی آزاد گذاشته شوند که بدون اغراق و دلسوزانه اطلاعات و تحلیل های لازم را به مردم انتقال بدهند.
میر محصور جنبش سبز که این روزها در بازداشت خانگی نظاره گر رنج های مردم است، همچنین در آن یادداشت تاکید کرده بود:
همه توجه داشته باشیم که قصد از تحریم ها صرف به زانو درآوردن دولت نیست. تجربه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنوشت تلخ عراق وافغانستان در زمان معاصر پیشاروی ماست وهشیاری مضاعف آنکه چه بسا بخشی از دولتیان شانس بقای خود را درادامه این بحران وتشدید مخاصمات وحتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند. بر جنبش سبز است که بین پایداری بر اصول و هویت خود و مقابله با این خطر روشن وفاقی ایجاد نماید. ما باید عنصر مقاومت در مقابل تهدید و تعرض خارجی را به عنوان یک ضرورت در کنار سایر مطالبات خود بنشانیم و نشان دهیم که راه خروج از این بحران و خطر در برگشت به اصول و راه حلهائی است که جنبش سبز در یک سال عمر سر افراز خود همواره منادی آن بوده است. جنبش سبز باید از تمام توان بین المللی خود استفاده کند تا به قدرتهای خارجی نشان دهد به آنها اجازه نمی دهد از ضعف وعدم مشروعیت دولت کنونی استفاده و به استقلال، تمامیت ارضی و منافع عالی کشور آسیب رسانند. جنبش سبز همچنین از طریق آگاه سازی همه جانبه اقشار اجتماعی و نخبگان به سرکوبگران اجازه نخواهد داد با ایجاد وضعیت اضطراری در کشور و استقبال از درگیری های نظامی از پاسخگویی و مسوولیت پذیری فرار کند و به تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد.
هر روز که می گذرد حاکمیت فعلی بیشتر به حقانیت هشدارهای چهار سال اخیر موسوی و یاران و همفکرانش پی می برد. جدیدترین و واضح ترین نمونه اش، جلسه بی سابقه اخیر مجلس بود. اما حاکمان هنوز هم حاضر نیستند از لجبازی و بدکاری دست بردارند و به بصیرت میرحسین اعتراف کنند و از او و دیگر دلسوزان زندانی یا حاشیه نشین برای اصلاح امور کمک بگیرند. آنها در مسیر نابودی کشور افتاده اند و چون در خود توان بازگشت از این مسیر بی سرانجام را نمی بینند، ظاهرا قصد دارند کشور و مردم را نیز با خود نابود کنند. در چنین شرایطی، یادآوری آنچه مهندس موسوی در بیانیه دوازدهم خود گفت، همچنان ضروری است:
سلسله حوادث جدیدی که آغاز شده است به مانند دیگر تحرکات کور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید که آنها شما را تحریک نکنند و به هنگام نابود کردن خود، به کاشانه و کشورتان لطمه نزنند.