چندی پیش عده ای از دراویشِ فهیم ما، ساک به دست، به دمِ درِ زندان اوین می روند و می گویند: یا تکلیف همکیشانِ بی گناه ما را روشن کنید یا ما را نیزبه زندان بیاندازید. که “برادران” بی معطلی درخواستشان را اجابت می کنند و همه ی آنان را به زندان می اندازند. من وقتی یک چنین خبری را شنیدم، به احترام دراویشمان از جا برخاستم و روبه سوی زندان اوین ایستادم و سلام و آفرینشان گفتم.
این همان راهکاری است که من بارها برای برون رفت از نکبتی که بدان گرفتار آمده ایم، پیشنهاد داده ام. منتها در این راه، ابتدا باید بزرگان و معترضان و فعالان نامدار سیاسی پیشقدم شوند. اینان باید: در هر کجا و به هر مناسبت بی واهمه سخن بگویند و اعتراض کنند و فریاد بزنند و از هیچ مترسند. مطلقاً نیز نگران عاقبت نظام نباشند. امروز شاید تنها راه مسالمت آمیز و تنها شیوه ی مدنیِ کم هزینه ای که می تواند در دیوارها و بن بست های حائل شکاف اندازد و راههای بسته را بگشاید، همین است. چه؟ استقبال از: به زندان رفتنِ جمعی.
من به سلامت و نتایج حتمی و درخشان این راهکار ایمان دارم. اگر آقای خاتمی و هم پیمانان وی و سایرینی که از روند کنونی دل ناخوشند و از مسند نشینیِ ناجوانمردان دل خون، باید همگی و یک به یک داد سخن در دهند و در سایت ها بنویسند و در هر فرصت ممکن اعتراض کنند و در هر محفل فریاد بکشند. با این اطمینان که همان فردا “برادران” به خانه هایشان یورش می برند و یک به یکشان را می گیرند و می برند و به زندان می افکنند. آقای خاتمی و هم پیمانان وی و سایرمعترضان اگر از زندان رفتن مهراسند و اتفاقاً از آن استقبال کنند، بزرگترین سنگها را از پیش پای این سرزمین بلازده برخواهند داشت. و البته همان سنگها را پیش پای کسانی خواهند انداخت که باید جایشان را با برگزیدگان مردم عوض کنند.
با اطمینان می گویم: امروز کُرک و پرِ حاکمیتِ پرخاشگر ریخته است. نمی تواند این همه سیاستمدار و نام آشنای معترض را یکجا در زندان نگه دارد. نتیجه این که فضا برای اعتراض های مدنیِ مردم گشوده تر می شود. بهتربگویم: اعتراض های مردم توسط حاکمیت “دیده” خواهد شد. و حاکمیت، ناگزیر به خواسته های مردم تن درخواهد داد. اگر که دیر نشده باشد. و سخن آخر این که: زنده باد دراویش فهیم و غیرت مند ما.
محمد نوری زاد
ششم اسفند ماه سال نود و یک