بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
توصیه و فرمایش پیغمبر را همه قبول دارند که فرمودند: من کنت مولاه فهذا علی مولا، اختلاف در معنی مولا است. خدایا دوست بدار کسی را که علی(ع) را دوست دارد و دشمن بدار کسی که علی(ع) را دشمن دارد. در این هم تقریباً حرفی نیست مولا معنای مختلفی دارد. حق تشخیص با خودمان نیست که بگوییم چه کسی علی(ع) را دوست دارد و چه کسی علی(ع) را دوست ندارد. اگر خود علی(ع) الان حیات داشت از او میپرسیدم. ولی این توفیق را خدا نخواسته که به ما بدهد.
در همه ایامی که حضرت حیات داشت نگاه کنیم. چه اشخاصی را که دوست داشت یعنی او را دوست داشتند و چه اشخاصی که او را دشمن داشتند. این تشخیص دوست و دشمنی هم تنها با ما نیست، به اختیار ما نیست. خداوند هم نفرمود کسی که پیغمبر را دوست دارد باید او را همه دوست دارند. همه مسلمان و تابع اوییم. پیغمبر هم دو جنبه داشت یک جنبهای که به همه مردم این احکام را گفت، گفت نمازتان دو رکعت باشد صبح چگونه باشد و چطور نماز بخوانید و روزه را اینگونه بگیرید. اینها وظیفه شماست و یک وظیفه دیگری که بود ان کان یحب الله فتعبعونی حکماً، اگر راست میگویید، خدا را دوست دارید پیروی من کنید که خدا شما را دوست داشته باشد. نفرمود: کل من علیها فان انه وجه ربک ذوالجلال والکرام، به این وجه باید متوسل بشویم. و آیه دیگری که خداوند فرمود ارید و ترید، و گفت شماها یک اراده دارید ولی اراده، اراده ی من است. این تربیتها مال همگی نبود مال عده خاص بود. این وظایف را خداوند بعد از پیغمبر، چون همیشه عدهای خیلی کمی هستند که به این درجه ممتاز باشند بعد پیغمبر ادامه پیدا کرد، منتهی بعد علی(ع).
عمارِ یاسر پیرمردی بود که شاید با عصا راه میرفت. او وقتی شنید علی در جنگ است، به طرفداری از علی به جنگ آمد. در وسط جنگِ با معاویه، قشون اسلام (به اصطلاح مالک اشتر رحمةالله علیه) که به دو قدمی معاویه رسیدند که اگر آن دو قدم با جنگ جلو میرفتند جنگ را میبردند دنیا عوض میشد در همان لحظه به علی فشار آورند= که بگو جنگ را ادامه ندهد ما هر دو مسلمانیم چرا با هم جنگ کنیم. که علی فرمود: كلمة حق يراد بها الباطل، حرف ظاهرا خوب است ولی منظورشان یک منظور غلطی است. در آن حال علی(ع) فرمود برو به مالک بگو جنگ را ادامه ندهد و به مالک گفت، و مالک فهمید که مجبور شده علی (ع) و گوش نداد. و ادامه داد، که البته بعد علی(ع) تصرف در دلش کرد و قبول کرد. اگر در همان لحظه از شما میپرسیدند مالک دوست علی(ع) است یا دشمن علی، میگفتید مالک دشمن علی است. برای اینکه علی گفت بایست ولی او نایستاد. نه! این قضاوت سطحی است قضاوت همان فنآوری است. قضاوت واقعی وقتی است که خود علی بگوید چه کسی مرا دوست دارد و چه کسی مرا دوست ندارد.
در زندگی خودش ببینید. چه وقتها با چه اشخاصی ملایم بود و با چه اشخاصی سخت بود. لافتی الا علی مردانه بود. فتوت در علی بود لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار شمشیرش هم ذوالفقار بود و غیر از آن شمشیر، شمشیری نیست. لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار. در معنی مولا خوب خیلیها حرف زدند. مهمترین عارف و شاعر میگوید:
کیست مولا آنکه آزادت کند / بــنـد رقـیـت زپـایت وا کـنـد
رقیّت یعنی بندگی، بندگی چه کسی؟ نه بندگی شخص، بندگی هوا و هوس، بندگی مقام. مولا کسی است که تو را از این بندها آزاد کند. به هیچ یک از اینها نظر نداشته باشد.
زان سبب پیغمبر با اجتهاد / نام خود وان علی مولا نهاد
یعنی من و علی این کار را میکنیم. خودش معنی کرده، در اشعار دیگری از صفات علی میگوید:
تو ترازوی احد خو بودهای / بل زبانه هر ترازو بودهای
ترازو یعنی مأخذ، میزان. علی در همه جا قضاوتی که میکرد منصفانه بود. و بلکه خودش ملاک تمام ترازوها بود. یعنی همه محاسن را داشت این که ما میگوییم بهشت و جهنم قسیم جنت و نار، بهشت و جهنم را تقسیم میکند. یعنی که علی است که تشخیص میدهد نه آن علی که رفته و یک بشری بوده و رفت، علی که همیشه زنده است. روح علی و فتوت علی است. این که میگوید: ای گروه مومنان شادی کنید
برای همین است که همه مؤمنین دنبال آزادی فکری هستند نه آزادی سیاسی که حالا میگویند. که در آمریکا هم میخواستند، آن روز آمریکاییها بردگان و غلامان و کنیزان را آزاد کنند. به اسم آزاد، ولی میخواستند بگویند بیایید شما بنده ما بشوید چرا آنجا هستید باید بنده ما بشوید. آزادی نبود، علی که ما دوست داریم و عرفا میگوییم میپرستیم. واِلّا جز خدا دیگری را نمیپرستیم. آن علی همیشه زنده است همیشه تا روز قیامت خواهد بود. آن وقت شناختش بیشتر خواهد شد. انشاء الله خدا توفیق شناختش را به ما بدهد.