بِسمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
امروز سحر در ذکر و فکر (و هم فکر) بودم، در آن آخر یک تأسفی برای من پیدا شد که سحرِ جمعه ما باید با هم باشیم و با هم مناجات کنیم. یک قسمتی را خداوند امکان نداده سن زیاد شد. در قرآن که می خوانیم اول باید “أَعُوذُ بِاللّهِ” ، “أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْاطَینِ الرَّجِيمِ” بگوییم. همه ی اطراف ما را شیاطین گرفته اند و حال آنکه خداوند وعده فرمود (و در اخبار احادیث هست) که وقتی آدم و حوا را به زمین فرستادند فرمود که اجنه و شیاطینی که در آن کره بودند آنها را جای دیگری فرستادیم. قاعدتاً خداوند این زمین را برای اینکه او را عبادت کنیم آماده کرد. ولی متأسفانه به دوران ما دشمنانی که برای فقر و درویشی و برای خود ما خداوند فراهم کرده، تعدادشان از همه ی قُدما بیشتر است. به همه ی نیروها هم، آنها را مجهز کرده است. همانطوری که به شیطان هم خداوند وعده کرد، گفت که برو از چپ، راست،جلو ،عقب و یک آیه ی دیگری هم اضافه کرد از بالا و پایین به جان آدم بیوفت. خدایا ما در میان این همه فرستادگانی که خودت فرستادی به جان ما بیوفتند چه بکینم! جز اینکه به خودت پناه ببریم.
بسم الله الذی لا أرجو إلا فضله ولا أخشى إلا عدله، ولا أعتمد إلا قوله ولا أمسك إلا بحبله.
به آن روش درویشی که فرموده اند، درویشی در سیاست های جاری دخالت نمی کند، خودم را از این قسمت راحت می دانم. ولی مع ذلک چنان تار عنکبوت تنیده شده که همه در آن میوفتیم. این دفعه متأسفانه در طی تاریخ که می بینیم، از برادران و دوستان دیروز ما شده اند، ما همه با هم برادریم چه شیعه و چه سنّی! چه عرفا، چه علما اگر واقعاً عالم باشند. وقتی بین دو برادر اختلافی پیش آید، آن فرمانده جنگ نمی کند، فرمانده داوری و حکمیت می کند به هر دو برادر می گوید که آن چه من می گویم مصحلت همه ی شماست، این گروه قبول دارند و انجام می دهند، آن گروه این حرف را همچون سیاست می دانند، می گویند نخیر! سیاست است.
در مقابل این هجومی که از شش طرف به روانِ ما می شود، دفاعِ ما فقط با امر خداست، از خدا می خواهیم هیچ یک از وسائل سلاح و مبارزه ای که دشمنان و اهل سیاست دارند به کار نبریم، تجمع فایده ندارد. برای یک جمعِ زیادی، میلیون ها در جهان از اول خلقت تا آخر، یک یا دو نفر را از بین می برند برای آنها هم خیال نمی کنند، ولی برای ما “واحد کالالف” هر یک نفرِ ما به صد نفر دیگر می ارزد. ما به خداوند اتّکا می کنیم، لا أعتمد إلا قوله.
در این زمینه شنیدم برادر مکرم مان آقای جذبی دیشب صحبتی کردند، البته فرمایشاتی که ایشان کردند آنچه از مکتب و از روح عرفان بر می خیزد حتما بوده است، بنابراین این اطاعت را بکنیم. یک مدتی دشمنان ما خیال می کردند که یک مشت مردم عوام اینجا با هم هستند، ارزشی قائل نشدند بعد ما برای خاطر اینکه به آنها بفهمانیم و هم با زبان خودشان با آنها صحبت کنیم، یک عده وکلاء فرستادیم. (همه ی آنها وکلاء دادگستری، و وکلای مجهزی هستند، من خودم نیز از همان آقایان وکلاء مدتی بودم) که حرف آنها را هم نفهمیدند. ما به احساسات خودمان بر می گردیم، احساسات هم، این است که هر بشری در مقابل این احساسات نمی تواند مقاوت کند. حتی پیغمبر(ص) وقتی احساس کرد و دید که تنها فرزند پسرش ابراهیم که کوچک و شیرخواره بود، فوت شد، متأثر بود گریه می کرد. اشک از چشمان ایشان آمد. این موارد اختیاری نیست، بی اختیار است منتها ما می گوییم باید سعی کنیم حتی المقدور جلوی احساسات بگیریم و خودمان را حفظ کنیم.
و این نصیحت را من به همه ی برادران، به همه ی آنهایی که برادر ما هستند خودشان نمی دانند، و بلکه تمام دنیا، توصیه می کنم: در مقابل احساسات، خداوند عقل آفریده است، تفاوت عقل حیوان و عقل انسان که در پند صالح نوشته اند، فکر دور اندیش است، یعنی فکر کنیم که چه بکینم و فکر کنیم که چه کاری و چه فکری مؤثر است. امیدواریم که همه ی برادران و غیر برادران توجه کنند ما می خواهیم که دنیا با صلح باشد و راه به سوی خداوند روشن و گشاده باشد.
اگر یک سال مثلاً راه مکه یا کربلا را بسته باشند، شما متأثر می شوید. به همین دلیل وقتی می خواهند راه خدا را ببند –گو اینکه نمی توانند ببند- ولی به هر جهت ما متأثر می شویم. این تأثرِ ما را بی حساب نگیرند.
آه دل درویش، به سوهان ماند / گر خودْ نَبُرَد، بُرّنده را تیــــز کند
ما به هر جهت در مقابل آنچه شده و آنچه خواهد شد (که نمی دانیم) انشالله صابر هستیم. فقط به خداوند متوسل هستیم. امیدوارم خداوند که ارباب ماست، دیگران هم او را بشناسند و از او حساب ببرند، بندگانش را مورد اذیت و آزار قرار ندهند. ما آرام به جای خود نشسته ایم. از دوستان ما که به خاطر ما رنج و زحمت کشیده اند، برای دفاع از حقّ ما، یا برای اعلان کردنِ وضع ما، زحماتی و حتی زندان هایی متحمل شده اند، آنها را خیلی تجلیل می کنیم. اما همه ی ما معتقدیم که اگر خطایی به درگاه خداوند کردیم از خداوند معذرت بخواهیم، خداوند مسلماً این معذرت را قبول می کند ولی از دیگران هم می خواهیم همین کار را انجام بدهند. در مقابل خداوند خجالت بکشند. می گوییم خدایا ما به اسم تو کار می کنیم، آنوقت بندگانش رو اذیت کنیم. به هر جهت همه با هم برادریم و امیدوارم این برادری در فکرِ همه ی ما مستقر بشود،انشاالله.