بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
برای غذاهایتان خیلی متشکرم، آنجا آمدم گفتم. اینجا متشکر از اینکه آمدهاید. یکی از فقرای قدیمی که من هم او راندیدهام، ملا قاسم شورابی بوده پدر آقای قاسملو که او هم مرحوم شده (یا ملاحسن است) حضرت صالحعلیشاه تعریف میکردند آنهایی که یکخورده سنشان بیشتر است یادشان میآید، ایشان حالشان و مزاجشان مستعد و خوب بود.
عید نوروز که تمام میشد بازدید میرفتند، بازدیدشان هم طول نمیکشید و منزل هر یک از فقرا میرفتند، آنها هم علاقمند بودند همانقدر که قدم ایشان به آنجا برسد. میفرمودند منزل ملاقاسم بودیم میوه و همه چیز آورده بودند، ولی هیچ کس چیزی برنداشت، برای اینکه ده دقیقه اینجا میماندیم ده دقیقه جای دیگر. نگاه کرد و به عنوان تعارف گفت که حضرت آقا حرف این آجیل ها و میوه ها را بشنوید، اینها میگویند چرا ما را گذاشتهاید و ما را نمیخورید؟ بیایید ما را بخورید. که ما جزء بدن شما بشویم و دعا کنیم. یعنی از جسم تبدیل به روح بشویم.
همینکاری که الان شماها میکنید و این اجرتان است. در واقع خوب فکر کنید هیچ انسانی بدون بدن که نیست. ذکر و نماز و دعا هم که میخواند، هر کاری که انجام میدهد. با این زبان است این زبان هم حرکتش و نیروی بدنی اش از همین غذاهایی است که میخورد. عمده اش از این غذاهائی است که شماها درست میکنید. بنابراین از این حیث هم متشکرم من از طرف همه آنهایی که این محصول را میخورند متشکرم و از طرف خودم هم همینطور، چون من هم که از مجلس میآیم، میآورند. همیشه از آن محصول یک مقداری منزل میآورند، و ما حتما از غذاهایی که شما درست میکنید استفاده میکنیم و این مسئله خوب موجب است که رسم شده که در افطار و در مراسمی دعوت کنند، اینها که دعوت میکنند یعنی در واقع به ثوابی میخواهند برسند. خیلی متشکرم بودم از شما و هستم انشاءاللّه خواهم بود. و حالا اضافه بر این، و تشکر از شما یک سرو آوردید، گل آوردید شیرینی آوردید، همه اینها خودش هم اولاً اضافه میشود ولو غذا جزء بدن همه ما میشود. ثانیاً خودش موجب تشکر است. که این مسئله را به عنوان شیرینی قبول میکنید خیلی ممنون و متشکر.