بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
در قرآن خیلی لغات به معانی مختلف آورده شده است، الان یادم نیست ولی خیلی برخورد كردم، دقت كنید. چون ما میخواهیم هر چیزی معنی دقیقش را بدانیم (بهتر هم این است كه بدانیم) این است که در این زمینه برایمان همیشه مسئله ایجاد میشود. سوالی كردهاند، البته تكیه را روی لغت كِیْدْ گذاشتهاند به طور مثال در داستان حضرت یوسف راجع به كید، می گوید: إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ (یوسف/۲۸). در مورد كیدِ شیطان میگوید: إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (النساء/۷۶). اولا كید عظیم غیر از كید ضعیف است، كید عظیم یعنی تمام زندگی را در برمیگیرد. این كید عظیم است ولی ممكن است ضعیف هم باشد.
برای اینكه در ذهنتان روشن بشود، در تلویزیون تالابها را نشان میدهند که پرندگان و حتی انسانها هم همینطور میروند و میآیند یعنی آب زیاد و فراوان ولی سطحی است. دریای مازندران از طرف شمالش (نه از طرف جنوبش كه ایران هست) این خاصیت را دارد، سواحل آنجا یك مرتبه گود می شود. سطح آب كم ولی عمیق است، این تفاوت عظیم و ضعیف را بدانید. كید شیطان همه چیز از جمله نام و شهرت و ثروت و حتی زناشویی (شهوت) را در برمیگیرد. چون عظیم است ممکن است همه شان را در بر بگیرد، ولی كیدی كه بین دو تا انسان (زن و مرد) است آن مورد غیر از این است،البته همه چیز را در برنمیگیرد. جهتش هم این است قویترین نیرویی كه روانشناسها و روانكاوها میگویند تا آخر عمر از بین نمیرود، همین نیروی تجاذب كه بین زن و مرد هست و به این جهت میگویند كید شیطان عظیم است، یعنی کید را خیلی مهم باید حساب کنیم ولی كید شیطان ضعیف است. در مورد روابط شیطان با هر انسانی به طور كلی میفرماید: وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا (النساء/۲۸). انسان را ضعیف آفریدیم. ضعیف در مقابل چی؟ در مقابل این همه نیروهایی كه وجود دارد، شاید هم نیروها به نفعش باشند. وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا، در مقابل این نیروها ضعیف است، فرض كنید زمستان میشود، انسان در برابر سرما ضعیف است باید خودش را بپوشاند. گرما میشود به عكس باید لباسش را كم كند. وقتی هم میگوید: خُلِقَ الإِنسَانُ نمیگوید از لحاظ بدنی یا از لحاظ روانی از لحاظ تمام جهاتش، انسان ضعیف آفریده شده است. فقط هم نظرش بر مسائل مادی، جسمی و روحی نیست. واِلّا از لحاظ معنوی انسان خیلی قوی هم هست. آن جایی كه با شیطان برخورد میكند دیگر خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا نیست. در آنجا إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا، كید شیطان ضعیف است. این داستانی كه قرآن هم مثال زده، برای این است كه یك چیزهایی از آن فهمیده میشود یك عبرت هایی میگیرند کمااینکه ما در زندگی خودمان میبینیم، جریانات اجتماعی یا سیاسی یا غیره مطرح میشود. اگر میبینیم جایی كسی ساكت مانده، میگوئیم اگر اینجا حرفش را میزد كارش رونق داشت؛ یا بالعكس، یك حرفی میزند همه چیز به هم میریزد. میگوییم كه اگر ساكت بود خوب میشد.
ضعیف و قوی كه در مقابل یکی دیگر میگویند. هر جانداری هر نیرویی داشته باشد در مقابل نیروی بالاتر ضعیف است و در مقابل نیروی پایینتر قوی است. در این لغت فرمودند إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ انسان كید در مقابل چه میخواهد به كار ببرد؟ در مقابل یكی مثل خودش. واِلّا انسان كیدی در مقابل زلزله و … كه ندارد. البته در مورد شكار حیوانات هم كید بكار میبرد. اینرا كید نمیگویند. این هم كیدی است ولی این را كید نمیگویند. كید مخصوص رفتار انسان در مقابل انسان دیگری است. در این روابط وقتی یكی با آن یكی دیگر دو جنس بودند (یكی زن و یكی مرد بود) در آنجا میفرماید كه: إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ. نمیگوید كیدهم یا كیدهُ عظیم! میگوید كید زنها عظیم است، این فقط برای هشدار است (وحی نیز هست) و برای دانستن این نیرو كه در او هست. خداوند بعضی جاها منتهایی و نعمات و هنرهایی كه بشر داده بدون اینكه صریحا ذكر بكند. در یك جایی دیگر میگوید و در واقع منتش را می گذارد. مگر خود همین كسی كه میگوید كه إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ، خود او مگر مخاطب این آیه نیست؟ این آیه در مقابل همه است، در واقع اعلام است كه مواظب باشید در این روابط کید فراوان و عظیم است ولی در سایر موارد که هر انسانی (چه زن چه مرد) در مقابل شیطان قرار بگیرد آنجا نیروی اش قوی است، نه میترسد! و نباید بترسد. و این است كه إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا. خیلی چیزها در زبان عربی هست، در آیات هم ما برخورد میكنیم از ضمیری كه میآورند (ضمیر مونث و مذكر و جمع و …) آن مطلبی كه صریحا ذكر نكرده فهمیده میشود. حالا إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ، نمی گوید کید چه کسی عظیم است، البته از داستانی که می گوید فهمیده می شود، برای اینکه در این داستان زلیخا نسبت به یوسف كید به كار می برد. مواظب كیدی عظیم، در هر راه باشید. اگر اینطوری است، مخاطبش پس كیست؟ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ، ظاهراً مخاطبی ندارد، به یك نفری دارد قصه میگوید آن یك نفر كیست كه میشنود؟ همه بشرها! نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ (یوسف/۳). بهترین قصهها یا اینكه به بهترین وجهی این قصه را برای تو بیان میكند. یعنی یك درس كامل روانشناسی است و یک درس كامل تربیتی استنباط میشود، كه بعضیهایش را به اندازه عقل خودمان فهمیدیم. یك روز در مورد همین إِنَّ كَيْدَكُنَّ صحبت شد که ضمیر مونث آورده و آن هم جمع! نه به خود زلیخا تنها! كید زنها عظیم است.
کید به معنای حقه بازی نیست، كید به معنای جور كردن یك قضیهای یا موضوعی به بهترین نحو است. مثلا بخواهید بفهمانید كه از اینجا تا به مشهد رفتن، بهتر این است كه از راه اسفالته بروید منتها راهش دورتر میشود یا اینكه از راه بالا بروید كه خاكی است، ولی با صفاهست. اینجا برای اینكه وادار كنید یك ضعیفی را، یكی كه در ماشین است میخواهد همه را خوشحال كند كه مجبور كند از ان راه بروند اینجا كیدی به كار میبرد. یك نارنگی یا یك چیز بسیار خوش طعمی میدهد بعد میگوید اینها محلش بالاست، از این راه كه برویم میبینیم اینرا كید میگویند. کید یعنی جمع و جور كردن افكار مختلف برای رسیدن به یك هدفی است. وقتی یک نفر می گوید إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ گاهی می گوید إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا. خوبی یا بدی كه در تعریف لغت كید میشود، از هدفش است. هدف شیطان مسلماً گمراه كردن است، بنابراین إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا، معلوم است كه حقه بازی شیطان خیلی ضعیف است (به حقه بازی ترجمه كردهاند). اما در مورد إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ، چون بستگی به هدف دارد. اینجا ترجمه هم اگر بكنیم باید بگوییم (حالا که لغت مهندسی متدوال شده است) مهندسی و جور كردن وقایع، خیلی زرنگی میخواهد. همه آیات و بخصوص این سوره را بخوانید خیلی مسائل مهمی دارد.
قدیم در مكتب برای دختر بچهها سوره یوسف را تفسیر نمیكردند و حال آنكه سوره یوسف یك درس كامل روانشناسی و خداشناسی است. خداشناسیاش از اینجاست كه كودك هفت الی هشت سالهای كه او را به عنوان غلامی با یك قیمت خیلی ارزانی فروختند كه گفتند قیمتی ندارد. این بچه چی كار میتواند بكند؟ كه قیمت بگذاریم. این بچه به چه چیز میرسد؟ به آن مقام. خدا وقتی میخواهد فرعون (فرعون یعنی اعلیحضرت) را هدایت كند یك كودك هفت – هشت سالهای را تربیت میكند كه برود او را ادب و هدایت كند. همه گوشه و كنارهای زندگی در این داستان مثالش هست. منتها باید با دقت خواند و معنایش را فهمید. مثلا از همین كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ما رد میشویم. اما توجه باید بكنید كه اینجا میگوید كَيْدَكُنَّ، مونث و جمع میآورد. این فطرتی كه خداوند در آنها آفریده، در همه آیات قران و بخصوص در سوره یوسف هست. وقتی میگوید: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ این از بهترین قصه هاست. أَحْسَنَ الْقَصَصِ یعنی همین را بخوانید نیاز به هیچ قصه ی دیگری ندارید. هرچه بخواهید در زندگیها مثال بزنید از یك گوشه ی همین داستان میتوانید مثال بزنید. در قرآن ذكر شده است كه یوسف را گرفتند و آوردند و خیلی جزئیات زندگی اش را هم ذكر كرده است. بعد دیگر از وقتی که در منزل آن عزیز مصر مستقر شد. شكر كه میكند میگوید: شكر آن خدایی كه من را از آن وضعیت در خانه عزت مستقر كرد. دیگر در آن زمان و در آنجا چه كارهایی كرده و چه بوده نمیگوید، برای اینكه برایش مهم نیست. از آن طرف هم وقتی قضیه تمام شد، خانوادهاش را به بهترین جای مصر آنوقت آورد که حالا نمیدانم چیست؟ كه پر از چمن و علف و گیاه بود به آنها داد. دیگر قرآن داستانی از او نمیگوید، برای اینكه تا اینجا آن داستان أَحْسَنَ الْقَصَصِ بود. بعد از این زندگی معمولی بر همین روال میگذرد. مثل اینكه منظورِ خداوند این بود كه این داستان آمدن یعقوب، رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ (یوسف/۳) داستان پدر و مادرش كه به او سجده كردند، اینها را كه گفته دیگر تمام شده است.
این است كه تمام گوشه و كناره های این داستان را تا آنجایی كه قرآن گفته، همهاش پر از درس برای ما است. شاید آن چیزهایی كه نگفته بیشتر مربوط به خود حضرت یوسف و یعقوب است.