بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سؤالاتی رسیده در مورد بعضی از حالاتی که دیده میشود، در این زمینه سؤالی مطرح است، شیخ محمود شبستری شعری میگوید:
حـلـول و اتــحـاد اینجـا محـال اسـت / که در وحدت دویی عین ضلال است
مسألهی وحدت و فنای فیالله دریای وسیعی است که اگر کسی قبلاً شنا یاد نگرفته باشد و تمرین نکرده باشد، در این دریا غرق میشود. گاهی بندرت دیده شده و در تاریخ خیلی دیده شده که یعضی، بدون اینکه شنا بلد باشند و مراحل یاد گرفتن شنا و مهارت را هم دیده باشند، میآیند داخل این دریا و غرق میشوند. حلول و اتحاد هم، با هم، هر دو اشتباه است، کسانی که بیجا به این دریا آمدهاند، ممکن است دچار آن اشتباه شوند، چون فنای فیالله یا وحدت، اصلش این است که «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» اراده نمیکند، غیر از آنچه خدا اراده کرده است یعنی هر چه اراده میکند، ارادهی خداست.
از اینجا دچار اشتباه میشوند یکی حلول که عدهای میگویند خداوند در ما حلول کرده است، کسی که بجا به آن دریا رسیده باشد، این اشتباه را نمیکند یا اینکه خدای نکرده به آن دریا رسیده، ولی مطرود بشود. حلول و اتحاد هم یعنی من و خداوند یکی شدیم، نه! یعنی همین که «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» ما اراده نمیکنیم و تصمیمی نمیگیریم الاّ آنچه خدا تصمیم گرفته است و حال آنکه فنای فیالله در این نیست، یعنی من آنقدر سمت خدا محو شدهام مثل یک چراغ پُر نور خیلی قوی و کسی که اینجاست، جداست. یک وجودی دارد که نور را میبیند و کمکم که به آن نزدیک شود، محو میشود. شما آن را نمیبینید، ولی وجود دارد. یک هستی دیگری دارد، در حالی که حلول و اتحاد میگوید من هستم، خدا هم هست و خدا در من حلول کرده است؛ یعنی دو، قائل به خودش و خدا. منتها هر کدام یکجور، وقتی به اتحاد رسیدند این دویی بودن، دوگانه فکر کردن، این عین گمراهی است. کسی که به این مرحله میرسد، آنچنان این نورافکن قوی است که تمام وجودش و اعمال و افکارش را در برمیگیرد. چون در عالم دویی است، منی و خداست. در این صورت گناه است برای اینکه ما به عالم وحدت حرف میزنیم نه تنها این مرحله همهی مراحل سلوک عرفانی. اگر کسی بیجا به خودش بگیرد، تجاهر به اینکه در این مرحله است، غلط و انحرافی است، هیچکس هم در این درجهبندی نمیتواند تشخیص بدهد که خودش در کجاست و خودش میفهمد که نقصش کجاست و میرود تا آن را رفع کند. این مراحل هفتگانه یا صدگانهی عرفان و سلوک به هم خیلی شبیه و نزدیک به هم است و به حرف و نوشته در نمیآید. آیه قرآن میفرماید: «كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ» چرا چیزهایی که نمیدانید میگویید، نزد خدا گناه بزرگی است برای اینکه دیگران را به اشتباه میاندازید. هیچیک از این حالات درویشی نمیماند و مستقل نیست؛ میآیند و میروند. برای اینکه سالک و مسافر راه، تجربه دیده شود و تمام راه را ببیند و خودش را منطبق کند. انشاءالله