جریان انتخابات در کشور همراه صرف نظر از میزان حضور و تاثیر کدام جناح و گروه همواره از پرحاشیه ترین اتفاقات سیاسی کشور بوده و توجه عده زیادی از فعالان سیاسی و اجتماعی، نخبگان، مسئولین، جامعه خبری و رسانه ای و اقشار مختلف مردم را به خود جلب میکند.
فضای انتخابات به دلیل بخش گریزناپذیر تبلیغات کاندیداها، خواسته یا ناخواسته فضای سیاسی کشور را منبسط تر میکند، چرا که اعلام برنامه هر یک از کاندیداها که طبیعتا با نقد و انتقادات شرایط موجود اقتصادی و سیاسی و اجتماعی امروز کشور همراه است، سر نخی خواهد شد برای شروع بحث ها و تحلیل های مختلف که واکنشهای جناح ها و گروههای مختلف به آنها را نیز پی خواهد داشت، همه اینها منبعی غنی برای تغذیه رسانه ها میشود و در نهایت حاصل آن پرکاری جامعه خبری و رسانهها خواهد بود.
اما سو تفاهم و اشتباهی که اغلب ایجاد میشود این است که این فضای منبسطی که ناگزیر در فضای انتخاباتی در عرصه گفتمان سیاسی کشور نمود میکند را به فضای سیاست عملی و امنیتی نیز تعمیم داده شود. تصور عمومی از فضای انتخاباتی، فضای است که با کرنش و نرمش بیشتری از طرف مراکز امنیتی همراه است، و این طور انگاشته میشود که در این فضا فشار بر دگر اندیشان و اقلیت های قومی و مذهبی و گروه های مهجور و مغضوب سیاسی کم تر خواهد . در صورتی که با نگاه دقیق تر مشاهده میشود که فضای سیاسی و امنیتی جامعه تنها از منظر گفتمان باز میشود اما در عرصه عمل فشارها و برخوردها شدت بیشتری نیز مییابد، و حتی از بمباران خبری و ترافیک رسانه ای برای پوشش بحثها و برنامه ها و انتقادات انتخاباتی، وسیله ای میشود برای مسکوت ماندن بسیاری از سایر محدودیت های اعمالی و خبر های غیر انتخاباتی، چرا که بسیاری از موارد نقض حقوق و فشارهای وارده در موجهای خبری گم میشود. در همین دوران است که مشاهده میشود که از دادن مرخصی به زندانیان سیاسی جلوگیری میشود و عده ای به زندان فراخوانده میشوند و بازداشتها نیز روال شدیدتری به خود میگیرند اما نمود آن در رسانهها پر رنگ نمیشود.
به طور دقیق تر در مساله دراویش در همین هفتههای اخیر برخوردها و فشارها شدت بیشتری پیدا کرده، ۵ تن از دراویش کوار تحت بازجوییهای شدید همراه با توهین به عقیده و بزرگان سلسله درویشی قرار گرفته و تهدید به مجازاتهای سنگین شده اند، همچنین ۴ درویش دیگر در کوار توسط وزارت اطلاعات بازداشت و تا مدتها هیچ خبری از وضیعت آنها در دسترس نبود، و هم اکنون در انفرادی زندان عادل آباد شیراز بدون حق ملاقات و تماس تلفنی قرار دارند شائعه آزار و اذیت جسمی آنها نیز در بازداشتگاه اطلاعات جدی است.
و یا از دیگر موارد محاکمه ۲۲ نفر از دارویش کوار بود با حضور شاکیان خصوصی پرونده (۱۸۹ نفر!!!) برگزار شد، و پس از دادگاه چند نفر از آخوندهای شاکی (که اکثر خود باعث شروع درگیری و جمع کردن مردم و تظاهرات و شعار علیه دراویش بودند) اعلام کردند که اگر از عقیده درویشی توبه کنید، از شکایت رضایت میدهیم! و یا در دادگاهی دیگر که اخیرا در مورد آقایان فرزاد درویش، بهزاد نوری، صالح مرادی و خانم فرزانه نوری در شیراز برگزار شد، قاضی اعلام کرد که وزارت اطلاعات در کیفر خواست صادره، خواستار اشد مجازات را برای این دراویش شده است. همچنین وکلای زندانی دراویش در اوین هم طبق دستور قاضی پرونده آقای صلواتی اجازه اعزام به مراکز درمانی را ندارند مگر به مجوز وزارت اطلاعات!!!
همه این موارد در هفتههایی رخ داده که کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، به نظر میرسد که به جای آنکه فضای انتخابات، زنده کننده روح امید در اذهان مردم باشد، امکان سو استفاده نیروهای امنیتی از ترافیک رسانه ای و معطوف شدن توجه ها و حواس ها به مساله انتخابات را پدید آورده است به طوری که دامنه اختیارات و تحرکات آنها را برای سرکوب دراویش افزایش داده تا در این مدت با سرعت بیشتری پروژه سرکوب دراویش از طریق اتهام تراشی برای آنها را دنبال کنند.