«شما از کجا میدانید امسال، سال آخر دولت است؟» این جملهای است که احمدینژاد در گفتوگوی تلویزیونی خود که پیش از عید نوروز پخش شد خطاب به مجری گفت. جملهای که کمکم هدف از بیان آن مشخص میشود چرا که او تشکیلاتی جدید در ساختار نهاد ریاستجمهوری با عنوان «دفتر رییسجمهور سابق» تاسیس کرده است. آنطور که سایت «اعتدال» گزارش کرده: «در این ساختار جدید که در تاریخ اول تیر ۹۲ و طی نامه شماره ۶۰۷۰/۹۲/۲۰۰ و با امضای غلامحسین الهام بهعنوان معاون توسعه مدیریت انسانی رییس دولت به بقایی معاون اجرایی و سرپرست نهاد ریاستجمهوری برای اجرا ابلاغ شده است، شرح وظایف دفتر رییس دولت سابق و تشکیلات تفصیلی و ساختار دفتر دولت سابق با ۲۵ پست سازمانی مشخص در نظر گرفته شده است.»غلامحسین الهام، دیروز تاسیس «دفتر رییسجمهور سابق» با ۲۵ پست سازمانی را ابلاغ کرد.
حذف روسای جمهور قبلی با تلاش احمدینژاد
به نوشته شرق، تصمیم احمدینژاد برای ماندن در پاستور و تاسیس «دفتر رییسجمهور سابق» با ۲۵ پست سازمانی در حالی است که او و یار نزدیکش مشایی اموال موزه ریاستجمهوری در مجموعه سعدآباد را مصادره کردند تا نام و نشانی از یادگاریهای خاتمی و هاشمی در انظار عمومی وجود نداشته باشد. «موزه یادمان ریاستجمهوری» در ساختمان ۲۴۰ مجموعه سعدآباد تهران قرار داشت و محل نگهداری تمامی هدایایی بود که سیدمحمد خاتمی در دو دوره ریاستجمهوری خود در داخل و خارج از کشور دریافت کرده بود.
در این موزه همچنین بخشی از هدایای رهبری در مقام رییسجمهور و دوره ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی هم نگهداری میشد اما پس از اینکه محمد خاتمی در آبانماه ۱۳۸۴ دولت را به محمود احمدینژاد تحویل داد، اسفندیار رحیممشایی حق بهرهبرداری از این موزه را از کتابخانه ملی گرفت و به سازمان میراث فرهنگی واگذار کرد.
از آن زمان به بعد سازمان میراث فرهنگی از ورود کارمندان این موزه به داخل آن جلوگیری کرد و موزه یادمان ریاستجمهوری ایران به این ترتیب به تعطیلی کشیده شد. خاتمی مبدع طرح «گفتوگوی تمدنها» بود که شهرت جهانی دارد و با نام او شناخته میشود.
سازمان ملل متحد هم سال ۲۰۰۱ میلادی را براساس این طرح، سال گفتوگوی تمدنها نامگذاری کرد و در تقویم شمسی هم روزی با عنوان روز گفتوگوی تمدنها وجود داشت اما مهرماه ۸۹ با ابلاغ رییس دولت دهم ماده واحده تغییرات اعمالشده در تقویم رسمی کشور برای سال ۱۳۹۰ هجری شمسی روز گفتوگوی تمدنها از تقویم حذف شد. هر چند حذف روز گفتوگوی تمدنها تنها کاری نبود که احمدینژاد کرد چرا که مرکز گفتوگوی تمدنها هم مصایب بسیاری داشت. همزمان با اعلام سال ۲۰۰۸ بهعنوان سال گفتوگوی تمدنها در اروپا، در تهران مرکز گفتوگوی تمدنها پس از ۹ سال فعالیت در «مرکز ملی مطالعات جهانیشدن» ادغام و در اصل منحل شد.
مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها پنجماه پس از طرح آن موضوع توسط سیدمحمد خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل، در دی ماه ۱۳۷۷ تاسیس و محمد جواد فریدزاده به ریاست آن منصوب شد اما اوایل دی ماه ۱۳۸۴ اعلام شد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی موظف است پس از تسویهحساب با کارکنان مرکز گفتوگوی تمدنها این مجموعه را منحل کند؛ قرار بود سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز گفتوگوی تمدنها را با دفتر گفتوگوی ادیان سازمان خود ادغام کند تا مرکز گفتوگوی ادیان و تمدنها تشکیل شود. در ۲۵ بهمن ۱۳۸۴ اعلام شد «مرکز گفتوگوی تمدن» با «دفتر گفتوگوی ادیان» ادغام نشده و تنها محل هر دو مرکز در یک ساختمان مستقر شده است. با این حال پس از آنکه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی اعلام کرد دفتر گفتوگوی ادیان و مرکز گفتوگوی تمدنها را با هم ادغام کرده، هیچ نامهای برای منصوبکردن مدیر این دو مرکز ارسال نشد. به همین دلیل محمود بروجردی در سمت مدیریت مرکز گفتوگوی تمدنها و عبدالمجید میردامادی، رییس دفتر گفتوگوی ادیان باقی ماندند و رییس مرکز تازهتاسیسی که سازمان خبر آن را داده بود، مشخص نبود. مرکز گفتوگوی تمدنها برای برنامههای سال ۸۵ خود مجوز و بودجهای از سازمان فرهنگ و ارتباطات نگرفت و برنامههای سال ۸۴ را ادامه داد.
اما خبری که در مرداد ماه ۸۵ اعلام شد، نشان از تعطیلی این مرکز داشت: «پس از الحاق مرکز گفتوگوی تمدنها به سازمان فرهنگ و ارتباطات، تعدادی از نیروهای این مجموعه تعدیل شدند و تنها مرکز گفتوگوی تمدنها با دو نیرو مشغول فعالیت است.» بروجردی آنچه بر مرکز گفتوگوی تمدنها رفت را چنین شرح داد: «پس از عید (۸۵) با منشی و مسوول دایرهالمعارف گفتوگوی تمدنها بالاجبار تسویهحساب کردند. البته نمیتوان نام این عمل را تسویهحساب نامید زیرا با پرداخت مبلغی که با فعالیتهای این افراد منطبق نبود، آنها را مجبور به امضای برگه تسویهحساب کردند. این دو نفر تنها افرادی بودند که از مرکز گفتوگوی تمدنها در این ساختمان فعالیت میکردند. من حتی فردی را برای جوابدادن تلفنهایم ندارم.» سال ۱۳۸۶ ادغام دیگری در انتظار مرکز گفتوگوی تمدنها بود؛ ۹ دی ۱۳۸۶ مرکز گفتوگوی تمدنها با همه امکانات و نیروی انسانی در «مرکز ملی مطالعات جهانیشدن» به ریاست اسفندیار رحیم مشایی، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادغام شد؛ ادغامی که به انحلال تعبیر شد. این سرنوشت برخورد دولت نهم با مرکزی بود که سال ۲۰۰۱ به نامش، نامگذاری شد؛ مرکز دولتی منحل شد و موسسهای بینالمللی و غیردولتی به ریاست بانی گفتوگوی تمدنها به کار خود ادامه داد بعدها این مرکز با عنوان مرکز ملی مطالعات جهانی با ریاست اسفندیار رحیم مشایی کار خود را ادامه داد.
احمدینژاد همچنان در پاستور میماند
حالا احمدینژاد که سال پایانی دولتش همه نگران عدم تحویل قدرت در او بودند دفتری در پاستور تاسیس کرده تا همچنان در پاستور حضور داشته باشد آن هم در شرایطی که کمتر از ۲۰ روز از عمر دولتش باقی است و تنها کاری که میتواند انجام دهد این است که دستگاهها را به دولت بعدی تحویل دهد، گزارشهایی از عملکرد دستگاهها به رییسجمهور منتخب ارایه و اطلاعات لازم را منتقل کند. حتی اگر قرار است برحسب ضرورت، اقداماتی صورت بگیرد، راه درست این است که آن اقدامات با اطلاع و هماهنگی رییسجمهور منتخب انجام شوند و نقطهنظرهای کسی که قرار است در روزهای نزدیک آینده دولت را تحویل بگیرد رعایت شود.
اما گویا احمدینژاد به این امر قایل نیست استخدام فلهای در روزنامه «ایران»، تصویب طرح مهر ماندگار و استخدام ۵۰۰هزار نیروی کار در سازمانهای دولتی و واگذاری زمینهای نمایشگاه بینالمللی به صداوسیما نشان میدهد احمدینژاد باور نمیکند در روزهای پایانی دولتش قرار دارد.
پیش از این اصولگرایانی که روزگاری از احمدینژاد حمایت کرده بودند نگران عدم واگذاری قدرت از سوی او به دولت یازدهم بودند؛ نگرانیای که حالا ابعاد تازهتری پیدا میکند. سال ۹۱ سال نگرانی اصولگرایان بود. همان ابتدای سال احمد خورشیدیآزاد، پدر داماد رییس دولت دهم گفت: «احمدینژاد بهراحتی قدرت را واگذار نمیکند.» خورشیدی درباره تحویل قدرت از سوی احمدینژاد گفته بود: «اطرافیان رییسجمهور که همان خط فکری ایشان را دقیقا اجرا میکنند و به آن ایمان دارند در فکر تمدید جایگاه خودشان هستند؛ حالا این جایگاه میتواند در ریاستجمهوری باشد یا در انتخابات مجلس و شورای شهر. آنچه مسلم است، دولتیها بهدنبال وارد کردن نیروهای خود به ارگانهای مختلف هستند.» او افزوده بود: «طبع و اخلاق احمدینژاد نشان میدهد او کسی نیست که بهراحتی قدرت را واگذار کند. این موضوع را در عملکرد دولت او هم میبینیم. او شخصی نیست که از قدرت کنارهگیری کند و تمام سعی خود را برای داشتن قدرت به کار میگیرد.» صادق زیباکلام هم در مورد نحوه واگذاری قدرت احمدینژاد گفت: نباید از احمدینژاد انتظار داشت که وی اعلام کند من پس از پایان دولت دهم همه قدرت را تحویل داده و خود بهدنبال کارهایی که پیش از این دنبال میکردم، میروم. عباس عبدی هم گفته بود: «احمدینژاد حاضر نیست بهراحتی کنار برود و امکان هم ندارد به همین راحتی کنار برود؛ چون فکر میکند بعد از کنارهگیری نابود میشود.» سعید جلیلی درباره عملکرد احمدینژاد گفت: در دوره قبل گفتمان ما گفتمان انقلاب بود و احمدینژاد هم بر همین گفتمان تاکید داشت ولی در ادامه حب قدرت وی را منحرف کرد.
نگرانیهای ادامهدار از تحویل قدرت دولت دهم
نگرانی درباره عملکرد احمدینژاد درخصوص واگذاری قدرت تا روزی ادامه داشت که احمدینژاد پرچم ایران را به دست مشایی سپرد و در ستاد انتخابات همراه وی شد تا مرد حاشیههای دولت دهم ثبتنام کند. پس از آن نگرانی از واگذاری قدرت جای خود را به نگرانی از ردصلاحیت مشایی داد تا جایی که عوض حیدرپور، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه عدم کفایت سیاسی احمدینژاد برای مجلس روشن شده است، به اقدامات احمدینژاد در حمایت از مشایی اشاره کرد و گفت: اما اگر از این قبیل اقدامات بخواهد در آینده انجام شود، مجلس برخورد اساسی، جدی و قانونی خواهد کرد، مجلس با هرگونه اقدام غیرقانونی و خلاف قاعدهای که بخواهند انجام دهند تا کشور را با چالش و بحران روبهرو کنند، برخورد اساسی، جدی و قانونی خواهد کرد.
با ردصلاحیت مشایی اما نگرانیهای پیشین جای خود را به تذکر درباره عدم دخالت دولت در برگزاری انتخابات دادند. با این حال پس از برگزاری انتخابات و انتخاب حسن روحانی از سوی مردم باز هم با رفتارهای عجیبوغریب و مصوبههای دقیقه ۹۰ احمدینژاد نگرانی از حضور مداوم او در پاستور و نحوه واگذاری قدرت از سوی دولت دهم بازگشته است. اینطور که به نظر میرسد احمدینژاد تصمیم ندارد از پاستور نقلمکان کند. طرح پوتین ـ مدودف با ثبتنام مشایی موجب نگرانی اصولگرایان شده بود حالا شکست این پروژه و طرح تاسیس دفتر رییسجمهوری سابق نگرانی سیاسیون را افزایش داده است بهویژه که شرح وظایف دفتر رییسجمهور سابق نوعی موازیکاری با رییسجمهور منتخب را تداعی میکند. در شرح وظایف دفتر رییسجمهور سابق هماهنگی و تهیه و تنظیم اوقات، برنامه ملاقاتها، جلسات، سفرها و دیدارها، ارتباط با استانداریها، دستگاههای اجرایی، قوهقضاییه، قوهمقننه، هماهنگی در ارایه خدمات پشتیبانی، اداری و مالی و اتخاذ تدابیر لازم در امر نظارت و پیگیری امور ارجاعی به چشم میخورد. واگذاری زمین نمایشگاه بینالمللی تهران به سازمان صداوسیما، تغییرات وسیع در فرمانداریها و بخشداریها، جابهجاییهای سوالبرانگیز در نمایندگیهای سیاسی خارج از کشور، ایجاد تغییرات اثرگذار در نرخ ارز و مصوبههای استخدامی نشانگر این است که همانطور که احمدینژاد پس از انتخابات اعلام کرد در عرصه سیاست باقی خواهد ماند. اما جایگاه او کجاست؟ در واگذاری قدرت چه خواهد کرد؟ راهکار دولت تدبیر و امید برای مواجهه با این کار چیست؟ اینها پرسشهایی است که مطرح شده و روزهای آینده پاسخ آن مشخص خواهد شد اما آنطور که مشخص است در بحث حاشیهسازی دولت در سال آخر باز هم دولت احمدینژاد قصد دارد در روزهای پایانی رکوردی دیگر از خود بهجا بگذارد.