بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
شخصی راجع به اینکه وقتی قرآن میخوانم، بعضی از تفاسیر را نگاه میکنم خیلی جاها را نمیفهمم، سؤال کرده بود. باید توجه داشت قرآن روزی که نازل شده است، درست هست که به آینده نگاه می کرده و گذشته را نگاه کرده است، برای اصلاح از حاضرین شروع میکرده است. این است که تفاسیر مختلف شده است.
ما در زمانی که تحصیلات قضائی میکردیم، داستانی میگفتند که شخصی وصیت کرد (بچههایش صغیر بودند) که وقتی من رفتم فلان شخص وصی من هست، همه اموال در اختیار اوست و به آن شخص هم گفت همهی اموال در اختیار توست، هر چه دلت میخواهد به ورثه بده، بعد از فوتش فرض کنید مثلاً هزار واحد ملک داشت، آن وصی آمد از این هزار تا صد تا به ورثه داد و نهصد و نود تا خودش برداشت. آنها به قاضی شکایت کردند و قاضی او را خواست گفت همینطور است؟ گفت بله! گفت چرا این کار را کردی؟ گفت این شخص وصیت کرده که هرچه خواستی به اینها بده و مابقی آن مال خودت. من اینقدر خواستم و بقیهاش را به اینها دادم گفت، نه! باید صد تومن برداری از این هزار تومن و نهصد و نود تومان را به ورثه بدهی. میگوید هرچی دلت خواست به ورثه بده، دل تو چقدر از این ملک می خواهد؟! نهصد و نود تا میخواهد، پس نهصد و نود تا به ورثه بده. این نحوهی تفسیرِ متفاوت، یعنی تفسیر یک عبارت با عدالت. تفسیر خیلی مهم است.
البته یک آیاتی هست، در درجهی اول ظاهر عبارت، موجب عمل ماست، باید به آن عمل کنیم، تفسیری ندارد. خُب این آیات ساده هست خیلی آیاتِ احکام که از این قبیل هست.
وضو را بعدیها، یعنی علمای دین تنظیم کردند، قرآن میگوید: فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ (المائدة/۶) این عبارت خیلی ساده هست، دست و روی شستن، در وضو ساده ترین قسمتی است که می شود بیان کرد. می گوید صورت و دستهايتان را تا مرفق بشوييد. چه طوری بشویید؟ اینجاست که بعضی فقها که خیلی دقیق فکر کردند، میگویند خدا نگفته. هر طور میخواهید بشویید از هر طرف میخواهید بشویید. خدا فقط گفته است فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ. ولی عموم مسلمین دو دسته شدهاند یک دسته میگویند این طوری وضو نگیری وضویت باطل است و یک عده به شکل دیگری. حال این دو گروه به شیعه و سنی تبدیل شده اند. شیعه میگوید اینطوری هست و سنی طور دیگری میگوید، البته شیعه به نگاه ائمه، نگاه میکند. اگر حکم شرعی نباشد تیمناً برای اینکه شبیه امام رفتار کنیم، باید به آن شکل وضو بگیریم. یک عدهای میگویند، نه! (البته امامان ما را به امامت قبول ندارند. بعضی از ائمه ما را به عنوان فقیه و مجتهدِ مسلم قبول دارند ولی به عنوان امامی که ما میگوئیم قبول ندارند) خب می گویند ایشان یک مجتهد بوده که به این شکل گفته است، مجتهد آمده گفته، نخیر! باید از این طرف بشوییم، این اختلاف افتاده است. به فرض محال، یکی بیاید بتواند همین اختلاف جزئی را بردارد و بگوید هرطور رفتار میکنید. چقدر خون های مسلمین حفظ می شود، چقدر مردم رغبت میکنند که به هر شکلی شده وضو بگیرند. آمدیم یکی اشتباه کرد و غلط هم بود، که وضو را به شکل خاصی انجام دهد. ولی یک غلطی که روحیه مسلمین را تقویت میکند و آنها را متحدتر میکند، آیا این غلط ثواب ندارد؟! بسته به ارزیابی ما از ثواب و گناه و درجه بندی کارهاست و همینطور در همه چیزها.
کسی که آیه ای از قرآن را دقیقاً میخواهد بفهمد، باید خودش بداند اشکالش در کجاست، کدام قسمت برایش مشکل است بعداً برود ببیند کِی نازل شده و کِی گفته شده است. یک آیه میفرماید: فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ (التوبة/۵) هر کجا مشرکین را دیدید آنها را بکشید و در جای دیگر میفرماید: لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ (البقرة/۲۵۶) از خود آیه فکر کنید، میفهمید این یک جایی است که مشرکین اذیت می کردند و فرار میرفتند، گفته هر کجا دیدید آنها را بکشید. ولی این یکی وقتی هست که مستحکم شده، همهی حرفها را زدهایم استدلال ها را کردیم و قضیه روشن شده است. تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ و راه صحیح و درست از گمراهی روشن شده است تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ. بنابراین اکراهی بر این نداریم اگر میفهمد چه بهتر و اگر نمیفهمد خودش فهم و درک ندارد. اینجاست که خیلیها گفتند که آیه قرآن هزار معنی دارد و از پیش خود فکر نکنید، نه! فرض کنید قرآن به زبان فارسی بود و حالا به زبان یکی دیگر است به زبان عربیست. قرآن برای مردم عربستان، اول بار که پیغمبر یک آیهای را میخواند مخاطبش چه کسانی بود، همان افرادی که می شنیدند، مردم عربستان بودند. که مردم عربستان غالباً بیسواد که چی! حتی خیلی کور دل هم بودند. بیسواد بودند ولی دلشان روشن بود مثلاً ابوذری که خاک پایش را طوطیای چشم میکنیم یک چوپانی بود و سواد هم نداشت. البته سلمان فارسی هم داشتیم مجتهد مسلم بود و تمام چیزها را میدانست. اسلام نه، منحصراً برای سلمان آمده و نه برای ابوذر! برای هر دو است.
یکی میخواهد آیات قرآن را مثل کتابی بخواند، مثلا فلان کتاب در هندوستان چاپ میشود دنیا را صدا میکند. این را شرح و جلسه میدهند که چیست. اگر می خواهید قرآن را اینطوری بفهمید، باید شأن نزول (یعنی علت نزول آیه) را بررسی کنید، همه اینها را دقت کنید. معنی لغات، خودِ معنی لغات خیلی متفاوت است.
بر این شعر مولوی ایراد گرفته بودند که گفته است :
مـا ز قـرآن مـغـز را بـرداشتیم / پوست را بهـر خران بگذاشتیم
حال شما هر طور میخواهید این شعر را معنی کنید. ولی منظور این است نگاه به قرآن کردیم و مغز هر مطلبی را درک کردیم. یعنی درک کردیم که خداوند وقتی میگوید، میخواهید به بارگاه من بیایید، باید تمیز باشید. صورت و دستتان تمیز باشد فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ، این مغر را برداشتیم، نه اینکه وقتی برداشتیم دیگر قرآن معنی ندارد، نه! قرآن آن معنی اولیهاش را، برای آنهای دیگر حفظ کرده است. فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وجه همین صورت و وضعیت و حالتشان را می گوید. چرا گفته فاغْسِلُواْ و از این موارد بحثها را در مورد قرآن میکنیم.
معنی قرآن عوض نمیشود، شما یک طور معنی دیگری از آن می خواهید. ما معنای قرآن را باید بفهمیم و همان معنا را در نظر بگیریم، بعد چطوری همان معنا را متوجه بشویم به احکام و تشریفاتی که گفتند، رجوع کنیم. مثلاً شخصی که در بارگاه الهی راهش دادهاند گفتند این پنج نوبت (صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء) بیا درِ خونه ما سلامی بکن، من جوابت را میدهم. من میخواهم بروم آنجا نمیدانم که چهطوری بروم؟ لباسم را عوض کنم؟ اینها را برای آنکه بدانند، مورد غضب نخواهد شد از یکی میپرسم، از کی میپرسم؟ از آنهائی که درس خواندهاند معنی لغات را فهمیدند، آنها از خود عبارت قرآن استفاده میکنند.
آیات قرآن چند شکل هست، خیلی از آنها را خودمان میفهمیم. میفرماید: فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ ﴿ البقرة/۱۵۲﴾ پس مرا ياد كنيد شما را ياد كنم و شكرانهام را به جاى آريد و با من ناسپاسى نكنيد، اینجا در ظاهر عبارت هیچ حرفی نیست. میرود به این که از معنای آن چه بفهمم. اینجا بیشتر دل کمک میکند، یاد من کنید من یاد شما بکنم، فرض بر این کرده است که من یاد تو بکنم تا تو یاد من کنی، اینکه درست نیست، برای اینکه با آیات دیگر خدا راجع به وحدت منافات دارد. من یاد او بکنم تا او یاد من بکند، خُب من کی هستم! خب مگر جایی دیگر نگفتیم من تابع اراده الهی هستم، هر چه خواست می کند، اینجاهاست که دل باید آرام بگیرد و تفسیر قرآن را بفهمد، به این جهت تفسیر قرآن از ناحیه کسانی هست که مراحل قرآن را دیدهاند.
داستان موسی و خضر؛ کسی آن معنای واقعیاش را میتواند بفهمد که هر سه آن مراحل را گذرانده و دیده باشد، وقتی همه چیز را دیده است برگشته است، برای اینکه اینهایی که میخواهند بروند، دستشان را بگیرد ببرد. معنای ظاهریاش ساده است، یک قصه هست مثل همه قصههای دیگر. خضر بندهای از بندگان خداوند بود، ماهی از چه چیز زنده میشود. من برای وجود خودم یک وقتی قرآنی میخوانم که احکام الهی را از آن درس بگیرم، دیگری از من پرسید اینجا چی هست، بتوانم بگویم. قرآن را هرطوری که میخوانید تفسیرش هم همانطور باید بخوانید. الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ (مشرکین را هر جا دیدی بکشید) در وجود خودمان نگاه کنیم. اینجا ظاهرش جنگهایی بوده و تمام شده و رفته است، باطنش من که میخوانم اگر تمام شده و رفته میبایست آیهاش را نمیگفتند ولی آیهاش را گفتند، پس من باید بفهمم چرا؟ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ. هر جا هر فکری در وجودتان که معنی شرک داشت بزنید آن فکر را بکشید، فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ.
این هم که گفتند قرآن هفتاد بطن دارد، یعنی هفتاد معنای تو در تو. همین چیزی که در مورد فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ یکی صورت ظاهرش است و یک بطنش را من گفتم. حالا فکر کنید هفتاد بطن دارد. یک مسئله دیگر این است که در فهم و تفسیر قرآن این هست که ما در مورد کار خدا قضاوت میکنیم. اگر به خدا معتقد هستیم، قضاوت راجع به کار خدا خیلی فضولی و احمقی است!
پرسیدهاند عذاب ابدی خلاف رحمت الهی است، من بهتر میدانم یا خودِ خدا؟! که من میگویم ای خدا این حرفی که زدی با آن حرفی دیگری که زدی منافات دارد. مناقات هم دارد باید همینطوری حفظش کنی. اصلا عذاب چی هست؟ یک بحثی در قدیم بین فلاسفه بوده (و همیشه هست) لذت چیست و اَلم چیست؟ بعضیها میگویند لذت یعنی نبودن اَلم، بعضیها میگویند اَلم، یعنی نبودن لذت. همین نوع تفاوت در همهی موارد دیده میشود.
خیلی خسته شدم و بیش از این نمیتوانم، شما هم بیش از این نمیتوانید تحمل کنید.