فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی به حقوق ملت اختصاص دارد. همان حقوقی که حاکمیت و به ویژه قوه مجریه مسوولیت اجرای آن را به عهده دارد. تساوی حقوق اقوام مختلف، تساوی حقوق جنسیتهای مختلف، وظیفه دولت در حفظ حقوق زن، مصونیت حقوق اشخاص از تعرض، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی بیان در مطبوعات و حدود آن، لزوم حفظ حریم خصوصی، آزادی فعالیت احزاب و جمعیتهای مختلف و حدود آن، آزادی تشکیل اجتماعات و راهپیمایی، آزادی انتخاب شغل، حق برخورداری از تامین اجتماعی، تکلیف دولت در ارائه آموزش و پرورش رایگان، حق برخورداری از مسکن مناسب، ممنوعیت دستگیر کردن افراد بدون حکم قانون، ممنوعیت تبعید غیرقانونی افراد، حق دادخواهی افراد، حق داشتن وکیل توسط طرفین دعوا در تمام دادگاهها، اصل قانونی بودن مجازات، اصل برائت و بیگناهی افراد، اصل ممنوعیت شکنجه، منع هتک حرمت افراد دستگیر شده یا زندانی، منع اضرار با اعمال حق، حق ایرانیان درباره تابعیت ایران و توانایی اتباع خارجه برای اکتساب تابعیت ایران که از اصل نوزدهم تا چهل و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی را به خود اختصاص داده ذیل فصل سوم قانون اساسی به صراحت بخشی از وظیفه دولتها و حقوق ملت را تشریح کرده است.
به بیان دیگر تکلیف دولت و ملت در این فصل از قانون اساسی به روشنی تبیین شده است. هدف از طرح مقدمه فوق یادآوری وظیفه رییس جمهور در دفاع از حقوق شهروندان و ارائه گزارشهای منطبق با واقعیتها و عملکرد دولت در اختیار اوست. به عبارت دیگر رییس جمهور باید اجرای هر یک از قوانین این فصل را وظیفه خود دانسته و عنداللزوم هر جا که دید این حقوق نقض یا نادیده گرفته میشود با استفاده از اختیارات خود بر اجرای دقیق قانون نظارت داشته باشد. ترجمان این فصل از قانون اساسی همان حقوق شهروندی است و رییس دولت موظف است هر کجا که دید این حقوق نقض یا رعایت نمیشود باید از این حقوق دفاع کند. به طور قطع اداره سیاست داخلی، سیاست خارجی کشور و بهبود اوضاع اقتصادی کشور به عهده رییس جمهور است، اما بخش عمده یی از حقوق دیگر مردم نیز در عملکرد دولتهای مستقر تجلی مییابد. محمود احمدینژاد در آخرین برنامه تلویزیونی خود آنجا که از حقوق مردم به ویژه حقوق مخالفین سخن میگفت، اظهار داشت هیچ کس به خاطر مخالفت با من از حقوق اجتماعیاش محروم نشده است و به گونه یی از عملکرد خود دفاع میکرد که گویی مدینه فاضله یی را به دولت بعدی تحویل میدهد و در زمان مسوولیت او هیچ موردی از نقض حقوق شهروندی اتفاق نیفتاده است. هیچ دانشجویی از تحصیل محروم نشده، هیچ هتک حرمتی نسبت به افراد دستگیر شده یا زندانی صورت نگرفته است، احزاب و جمعیتهای مختلف و به ویژه احزاب منتقد در زمان مسوولیت او آزادانه فعالیت کردهاند، مطبوعات در دولتهای نهم و دهم با هیچ محدودیتی مواجه نبودهاند، حریم خصوصی افراد حفظ شده است، و اقوام و جنسیتها از تساوی حقوق کامل برخوردار بودهاند. او همچنین از عملکرد اقتصادی خود نیز به گونه یی دفاع کرد که هر بیننده یی که نیم نگاهی به واقعیتهای آماری داشته باشد و در این کشور زندگی کند انگشت حیرت به دهان میگیرد. او از شکاف اجتماعی به وجود آمده در زمان مسوولیتش نیز هیچ سخنی به میان نیاورد. همان طور که از تعداد دانشجویانی که هم در دانشگاههای دولتی و هم دانشگاه آزاد (که با تلاش او ریاستش به فرهاد دانشجو واگذار شد) در طول زمان مسوولیت او ستاره دار یا از تحصیل محروم شدهاند نیز حرفی نزد. از اساتیدی که به اجبار در زمان دولت او بازنشسته شدند هم سخنی به میان نیاورد. به مطبوعاتی که به خاطر شکایت دولت از انتشار محروم یا توقیف شدهاند هم اشاره یی نداشت. او حتی از پارازیتها هم سخنی نگفت که به گواه متخصصان سلامت شهروندان را به خطر انداخته است. احمدینژاد نگفت که چه اتفاقی در دولت او افتاده که ایران به یکی از بزرگترین وارد کنندگان جهان تبدیل شده است. از به تعطیلی کشانده شدن بسیاری از واحدهای تولیدی در زمان مسوولیت خود نیز حرفی نزد چه برسد به اختلاسهای بیسابقه یی که گوش فلک از شنیدنش کر شد. او نگفت که چرا دختران ایران در زمانی که وزارت علوم تحت نظارت او بود از حضور در بسیاری از رشتههای آموزش عالی محروم شدند. او از پروانه احزابی سخن نگفت که به حکم دولت او توقیف شدهاند. رییس دولتهای نهم و دهم از جامعه مدنی و محدودیتهایی که برای فعالین آن ایجاد شده هم هیچ حرفی به میان نیاورد. همان طور که به محدودیت حوزه نشر در زمان مسوولیتش هم نیز حتی اشاره یی نکرد همان طور که در روزهای پایانی از پلمب خانه سینما نیز اظهار بیاطلاعی میکند. او نگفت چرا در زمان مسوولیت او کارگران ایران در زیر خط فقر قرار گرفتهاند. حتی نگفت که قول داده بود نفت را سر سفره مردم بیاورد اما نفت که نیامد هیچ، سفرهها کوچکتر هم شد. رییس دولتهای نهم و دهم نگفت که چرا زمانی قطعنامهها را کاغذ پاره یی بیش نمیشمرده و بعد با چرخشی غیرقابل باور ناکارآمدی و سوءتدبیر در اداره اقتصاد کشور را به گردن تحریمهای ناشی ازهمین قطعنامهها میاندازد. او تنها با یک گوینده از سیمای جمهوری اسلامی سخن میگفت و معلوم نبود که مخاطب او آن گوینده است یا مردمی که امروز آگاهی به عمق جانشان نشسته و در ۲۴ خردا د ۹۲ روشنترین و گویاترین پاسخ را به نوع گفتمان و عملکرد او و مدافعانش دادند.ای کاش این صدا را میشنیدند. هنری که همه ما قبل از سخن گفتن باید آن را بیاموزیم.
نویسنده: آذر منصوری
روزنامه اعتماد، شماره ۲۷۳۱ به تاریخ ۲۹/۴/۹۲، صفحه ۱ (صفحه اول)