شیوههای ترویج علم در گفتوگو با «احمد دالکی»، پدر نجوم آماتوری ایران
حتی اگر استاد «احمد دالکی» را هم نشناسیم، به محض آنکه به خانهاش پا میگذاریم، به عشق و علاقهاش پی میبریم؛ درگاه ورودی خانهاش را با استفاده از یک چتر، به آسمان نمای کوچکی مزین کرده و اینگونه، عشق و علاقهاش به آسمان و زیباییهای آن را به میهمانش گوشزد میکند. سرتاسر اتاق پذیراییاش هم کتابخانهای دارد پر از کتاب، به ویژه کتابها و مجلاتی درباره نجوم. رهاوردها و یادگاریهای نجومی که از دیگر کشورها آورده، خانهاش را به یک موزه کوچک شبیه کرده است. هرچند استاد «دالکی» سالها در عرصه ترویج علوم، به ویژه نجوم آماتوری فعالیت کرده است و طرفداران نجوم آماتوری از او با عنوان پدر نجوم آماتوری یاد میکنند، اما خودش چندان در قید عنوانها و صفتهای پرطمطراق نیست و با گفتن اینکه «جوانان رعایت حالم را کردهاند و حرمت موهای سفیدم را نگه داشتهاند»، درویشانه از کنار این عنوان افتخارآمیز، عبور میکند. استاد «احمد دالکی» سالها در زمینه ترویج علم فعالیت کرده است و به نوعی پایه گذار بسیاری از برنامههای علمی آشنای رسانه هاست. او حرفهای بسیاری دارد که شنیدنی است.
آقای «دالکی» چه شد که از کشاورزی به موضوع نقشه برداری علاقهمند شدید؟
رشته تحصیلی من کشاورزی بود، اما بعدها در زمینه جنگل و مهندسی جنگل کار کردم. سازمان جنگلبانی آن زمان زیر نظر وزارت کشاورزی بود و زمانی که ما کارمان را در آنجا شروع کردیم، هیچ نقشهای از جنگلهای ایران در دسترس نبود و مستشاران خارجی از کشورهای مختلف در ایران بودند که مدیریت و بهره برداری از جنگلها را بر عهده داشتند و ما هم همراه و همکارانشان بودیم. یک سازمانی در هلند بود که ITC نام داشت. هلند این مرکز را در دهه ۱۹۵۰ تاسیس کرد که از همه کشورهای جهان، دانشجو میگرفت. فعالیتهای این سازمان، بخشی از کمک کشور هلند به سازمان ملل محسوب میشد و من در رشته نقشه برداری هوایی و تفسیر عکسها در این موسسه تحصیل کردم.
به زبان هلندی درس میخواندید؟
خیر. هلند این مرکز بسیار بزرگ را برای همه کشورهای دنیا تاسیس کرده بود، نه فقط برای کشور خودش. شاید جالب باشد که بگویم علاوه بر دانشجویان، استادان هم از تمام کشورهای جهان انتخاب شده بودند و به همین دلیل به چهار زبان انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی و آلمانی تدریس میکردند. جالب اینکه این سازمان بورسیه هم میداد. یکی از دورههایی را که من در این موسسه گذراندم بورسیه سازمان برنامه خودمان بودم و دوره دیگر بورسیه دولت هلند بودم.
در هلند تفسیر عکسهای هوایی خواندید و در آمریکا تفسیر عکسهای ماهوارهای؟
بله. من سال ۱۹۶۴ دوره تفسیر عکسهای هوایی را خواندم، ولی تا سال ۱۹۶۷ و ۶۸ هنوز عکسهای ماهوارهای نیامده بود. عکسهای ماهوارهای از سال ۱۹۷۲ رایج شد و من سال ۱۹۷۶ به آمریکا رفتم، یعنی چهارسال پس از آنکه ماهواره لندست ارسال عکسها را آغاز کرد، من در این رشته تحصیل کردم.
اصلاتفسیر عکسهای هوایی و ماهوارهای در جنگلبانی چه کاربردهایی دارد؟
تا پیش از آن زمان، اصلانقشهای از جنگلهای شمال در دسترس نبود و درنتیجه محدوده جنگلها یا مساحت آن اصلامعلوم نبود، ولی با استفاده از تصویرهای هوایی، ما ۸۳ قطعه نقشه از آستارا تا آن طرف استان گلستان تهیه کردیم. عکسهای هوایی گاهی آنقدر اطلاعات زیادی به ما میدهد که اگر شما خودتان بروید در طبیعت نمیتوانید اینقدر اطلاعات جمع آوری کنید. برای مثال اگر شما بروید در یک کارخانه خودروسازی، شاید نتوانید به راحتی مشخص کنید که در این کارخانه چند خودرو ساخته شده و چه مقدار مواد اولیه در انبارهاست، ولی اگر عکس هوایی آنجا را داشته باشید، همه چیز مشخص میشود. یکی از ویژگیهای مهم عکسهای هوایی، سه بعدی بودن آنهاست. در نتیجه ارتفاع یک ساختمان یا یک هواپیما که روی زمین نشسته است، تعیین و حجم درخت و میزان چوبی که از درختان به دست میآید، از روی همین عکسها مشخص میشود. بنابراین زمانی که ما این نقشهها را تهیه کردیم، برای اولین بار فهمیدیم که در جنگلهای شمال چه مقدار چوب هست و از چه نوعی است، راش است، بلوط است یا ممرز یا انواع دیگر؟ بنابراین، ویژگی عکسهای هوایی این است که به ما دیدگاه بسیار وسیعی میدهد. در نتیجه میتوان تمام مشخصات منطقه را به طور کامل شناخت.
کمی هم از تجربیات خود در عرصه تولیدات برنامههای تلویزیونی بگویید.
در دهه ۱۳۶۰ شبکه دوم تلویزیون دو برنامه داشت که همه میپسندیدند. یکی برنامه «دیدنیها» بود که آقای «جلال مقامی» اجرا میکرد که برنامه بسیار خوب و جالب و به حق دیدنیای بود و دیگری برنامه «گوناگون» بود. برنامه گوناگون را هیاتی اداره میکردند که همه در کارشان استاد و باتجربه بودند و به کارشان عشق داشتند. من که آن زمان بیننده این برنامه بودم، مواردی را تذکر میدادم که مثلابه این صورت نیست و درستش آن است. در نهایت از من دعوت کردند که حضوری نزدشان بروم. من هم رفتم و همکاری دورادور و مختصری را با آنها شروع کردم. بعد از شش ماه از من دعوت کردند که مجری این برنامه (گوناگون) شوم. گفتم مجری میشوم به این شرط که یک بخش یا به قول تلویزیونیها، یک آیتم را به نجوم و ستارهشناسی اختصاص دهند. آنها گفتند مشکل این است که ما متخصصش را نداریم. گفتم من خودم این بخش را تهیه میکنم. این برنامه چهار سال ادامه پیدا کرد و هر هفته عصرهای جمعه پخش میشد که حتما یک آیتم نجوم و ستارهشناسی داشت.
برنامه «آسمان شب» چگونه شکل گرفت؟
در دهه ۱۳۷۰ هنوز تتمه جوانی در من بود و برخی اوقات به کوه (به ویژه کلکچال) میرفتم. یک روز آقای «لاریجانی»، (رییس مجلس فعلی و رییس صداوسیمای آن زمان) را در نزدیکی کلکچال دیدم. به او گفتم که شما از زمانی که به تلویزیون آمدید برنامههای خوبی تهیه کردید ولی چرا برنامههای نجومی ندارید؟ یک برنامه نجومی ثابت. ایشان هم خیلی با صراحت گفت ما متخصص و کارشناس این کار را نداریم. گفتم اگر کارشناسش را ما فراهم کنیم، چطور؟ گفت کارشناسش را شما جور کن، بقیهاش با من. من برگشتم و طرحی برای تهیه یک برنامه نجومی ثابت تلویزیونی دادم. جزییات این طرح را همراه یک نامه خدمتشان دادم و ایشان هم موافقت کردند و برنامه «آسمان شب» به این ترتیب متولد شد که خوشبختانه هنوز هم ادامه دارد.
الان حضور ذهن دارید در طرحی که برای آسمان شب نوشته بودید، چه بخشهایی را پیش بینی کرده بودید؟
یکی از بخشها این بود که وضعیت آسمان و پدیدههای نجومی، هفته بعد تشریح شود. مثلاسیارههای زهره، زحل (به ویژه آنهایی که با چشم غیرمسلح و بدون ابزار دیده میشوند) چه موقعیتی دارند، کی طلوع و غروب میکنند و کجای آسمان هستند. وقایع مهم نجومی مانند ماه گرفتگی و خورشیدگرفتگی و همه وقایع مهم را استخراج و از آنها گزارش و خبر تهیه میکردیم. علاوه بر اینها، بخش آموزشی داشتیم. برنامههای آموزشی را هم از شبکههای مختلف خارجی میگرفتیم. مصاحبه با ستارهشناسان آماتور و گاهی هم با استادان، از دیگر بخشهای برنامههای ما بود.
برای تهیه این برنامهها از چه منابعی بیشتر استفاده میکردید؟
بیاغراق بگویم که من از سالهای گذشته، مشترک بیش از ۱۰مجله علمی خارجی بودم و هنوز هم مشترک هستم. به رغم اینکه دلار خیلی گران شده، ولی من هنوز هم مشترک این نشریات علمی هستم و همه آنها را در آرشیوم دارم. ما برای تولید برنامه از مجلات خارجی زیاد استفاده میکردیم. البته آن زمان کار ما خیلی دشوار بود چون مثل الان کامپیوتر و اینترنت و از این قبیل ابزار در دسترس نبود. مجلات خارجی و کتابهای خارجی از مهمترین منابع ما بود. البته یکی از مهمترین ملاکها و معیارهای من برای تهیه خبر و گزارش و کلابرنامههای علمی، استفاده از منابع دقیق و درست بود. به همین دلیل هم بود که به رغم اینکه تعداد زیادی برنامه تهیه و پخش کردیم، کسی ایراد یا اشکال علمی از برنامههای ما نگرفت. یعنی وقت و انرژی صرف کردیم و برنامههایمان را با دقت بسیار تهیه کردیم تا برنامههایمان بدون اشکال و ایراد و قابل استناد باشد.
شاید همین دقتهای علمی شما باعث شده بود که این برنامه هواخواه زیادی داشته باشد، استاد «شجریان» که فعالیت زیادی دارند و کمتر به برنامههای تلویزیونی توجه میکنند، اما در جایی گفتند که برنامه «آسمان شب» شما را نگاه میکنند.
بله. آقای «شجریان» به حق، استاد هستند و حق بزرگی بر گردن هنر ایران دارند و سپاسگزارم که به این برنامه لطف داشتند. خوب است اینجا به خاطرهای هم از استاد «شجریان» اشاره کنم. کار خوشنویسی آن نقشههای جنگلی که دربارهاش صحبت کردیم را استاد «شجریان» انجام دادند. آقای «شجریان» علاوه بر هنرهای زیادی که دارند و همه میدانند، هنرهایی هم دارند که کمتر کسی میداند، مانند خوشنویسی. نامهای مناطق مختلف مانند کوهها و درهها و آبادیها را آن زمان استاد «شجریان» با خط زیبای خود در نقشهها نوشتند.
چه انگیزهای در شما بود که باعث شد در حوزههای گوناگون علمی (مانند کشاورزی، جنگلبانی، تفسیر عکس هوایی، نجوم و ترویج علم) فعالیت کنید؟
من خوشحالم که این جرات را داشتم که برای بسیاری از کارها قدم جلو بگذارم و پیشگام باشم. آدم گاهی میترسد که کاری را شروع کند چون همیشه نگران است که شاید این کار بد شود، آدمهای عیب جو هم که همیشه و همه جا هستند و دنبال نقطه ضعف میگردند، اما خوشبختانه من نترسیدم. همین مرکز علوم و ستارهشناسی که دربارهاش صحبت کردیم، من در فرانسه نمونهاش را دیده بودم و با خودم گفتم من هم چنین مرکزی را در ایران میسازم. پیشگام شدم و الحمدالله خدا توفیق داد که توانستیم بسازیم. همین آسمان نمای تهران را نظیرش را در سال ۱۳۴۳ در لندن دیدم و شبیهش را در اینجا ساختم که خیلی هم موفق از کار درآمد.
شما علاوه بر تلویزیون در رادیو هم برنامههای علمی داشتید؟
بله، من در رادیو هم برنامه داشتم. در کل فهرست برنامههای رادیویی من بسیار مفصل است. برنامههای نوآوران، عصر امروز، سیری در سپهر برای شبکه دو صدا، برنامه باشگاه دانشمندان جوان، برنامه رادیو گفتوگو (یکی از کارهای من گفتوگو با بسیاری از بزرگان علمی است)، از جمله شناخته شدهترین برنامههای من هست و این اواخر هم که در رادیو جوان بودم.
فعالیت مطبوعاتی و نوشتاری شما به چه صورت بود؟
عمده فعالیتهای نوشتاری من به صورت مقاله در ماهنامه «آسمان شب» منتشر شد. یکی از موضوعاتی را که در این نشریه به آن پرداختم شرح مسافرتهای علمیام به بسیاری از مراکز علمی جهان است. برای مثال در جزایر هاوایی ۱۳رصدخانه در قله کوه در یک منطقه قرار دارد که جزو بزرگترین رصدخانههای دنیا هستند. گزارش از سفر به رصدخانه کیت پیک و موارد از این دست را بسیار نوشتم.
نویسنده: سلیمان فرهادیان
روزنامه شرق، شماره ۱۷۹۱ به تاریخ ۳/۵/۹۲، صفحه ۱۰ (علم)