روز حقوق بشراسلامی و کرامت انسانی
قطعنامه “تعیین روز حقوق بشروکرامت انسانی” تصریح مینماید که بر اساس شریعت اسلام حقوق بشرناشی از کرامت وارزش ذاتی انسان است وامت اسلامی که خداوند آنرا بهترین امت قرار داده رسالتی جهاتی دارد. در قطعنامه همچنین تصریح گردیده که اگرچه بشریت به مراحل پیشرفته ای در علوم مادی دست یافته است، اما نیاز مبرم به ایمان و معنویت برای حمایت از حقوق و تمدن خویش دارد.
در بخش دیگری از قطعنامه آمده است: شرایط حاکم در عرصه بین المللی و ضرورت تقویت همکاری و هماهنگی فعال در میان کشورهای عضو کنفرانس اسلامی بمنظور دستیابی به ابزار وراههای نشر،ارتفاء و حفظ تعالیم وارزشهای اسلامی در حوزه حقوق بشر، وهمچنین به منظور حمایت ودفاع از تصویر واقعی اسلام ونیز مبارزه علیه اهانت به اسلام وتشویق گفتگوی میان مذاهب نیاز است که روزی موسوم به “روز حقوق بشر اسلامی وکرامت انسانی” انتخاب شود تا در آن روز فرصتی برای امت اسلامی فراهم گردد و مسلمانان بتوانند در خلال آن روز حقوق بشر در اسلام را به جامعه جهانی معرفی کرده و در خصوص چالشهای حقوق بشری جهان امروز به تبادل نظر بپردازند.
قطعنامه یاد شده در آخرین بند اجرائی از کشورهای عضو میخواهد هرساله مراسم ومناسبتهائی را بمنظور بزرگداشت این روز برگزار نمایند وآنرا فرصتی مغتنم برای اتخاذ اقدامات جدی وبمنظور نجات حقوق بشر از میراث تلخ گذشته بدانند و گفتمان حقوق بشری را به سطوح بالاتر در عرصه های تعامل، همکاری و آموزش ارتقاء دهند.
کرامت انسان اصلمحورى حقوق بشر
«كرامت انساني» اصطلاح جديدي است كه مورد بحث و بررسي يا استناد قرار گرفته و چندان نميتوان حدود و ثغور آن را به روشني تبيين كرد. اگرچه واژه «كرامت»، در ادبيات ديني ما وجود داشته است، ولي رايج شدن، آن در اصطلاحات حقوق و انساني، پس از رواج اصطلاحات مربوط به حقوق بشر است. اين واژه، از كلمه « Dignity » در انگليسي گرفته شده و آنچه در متون انگليسي و نوشتههاي مربوط به حقوق بشر آمده، همين واژه ديگنتي است كه در فارسي از آن به حيثيت، كرامت و يا منزلت انساني ياد ميشود.
اين كلمه در قرآن كريم، در سوره اسرا نيز به كار رفته و آيه مذكور در اين سوره بيانگر امتيازي است كه بني آدم نسبت به ديگر موجودات دارد; آنجا كه فرمود: و لقد كرمنا بنيآدم و فضلنا هم علي كثير ممن خلقنا تفصيلا; يعني ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و تكريم نموديم. البته شايد در اين نكته كه فرمود; آنان را بر بسياري از آفريدههاي خود برتري داديم، حكمي نهفته است.
به هر حال، وقتي خداوند بعد از آفرينش انسان، خود را بهترين خلقكنندگان ميخواند و ميفرمايد: فتباركالله احسنالخالقين، گوياي آن است كه انسان مهمترين دستاورد خلقت و برترين موجودي است كه به دست حق تعالي آفريده شده است. به طور كلي، از آنچه در كلمات و بيانيات فلاسفه اسلامي و يا متون ديني ما درباره انسان آمده است، دانسته ميشود كه انسان في نفسه و با مشخصههاي يكه دارد، موجودي باارزش، محترم و برخوردار از كرامت و منزلت است و خداوند با خلق اين موجود، او را به صفات خويش متخلق كرده و جانشين خود بر روزي زمين قرار داده است; چنان كه در قرآن كريم ميخوانيم: و اذا قال ربك للملائكه اني جاعل فيالارض خليفه يعني ميخواهم موجودي را بيافرينم كه صبغه خلاقت الهي داشته باشد.
اگرچه ملائكه سخناني را درخصوص بديها و مفاسد آدمي بيان ميكنند، اما در مجموع خداوند انسان را موجودي ارزشمند معرفي ميكند. از اين رو، هر انساني كه به وجود ميآيد، في نفسه داراي احترام بوده و از منزلت و كرامت ذاتي برخوردار ميباشد و مطابق با همين شان و منزلت نيز بايد با او رفتار كرد. اعم از اينكه اين كرامت و حرمت را امري ذاتي و مربوط به طبيعت و سرشت خود آدمي بدانيم يا اينكه گفته شود اين ويژگي را خداوند به او عطا نموده است.
انسان چون داراي اختيار و ارده است، هم ميتواند كرامت و منزلت خويش را گسترش و تعالي دهد و در جنبههاي معنوي و انساني به اوج كمال نايل شود و هم آن را تنزل دهد و به پستي و خواري دچار گردد; چنان كه جناب مولوي سروده است:
كز فرشته سرشته و از حيوان گر كند ميل اين، شود به از اين ور رود سوي آن، شود كم از آن.
در قرآن كريم هم به اين موضوع اشاره شده است; چنانكه در مقابل آياتي كه بيانگر عظمت و كرامت آدمي است، آياتي نيز وجود دارد كه نشان ميدهد انسان به موجب پيروي از هواي نفس و متابعت شيطان، به سمت پايين سقوط كرده و تباه ميشود. «ولو شئنا لرفعناه بها و لكنه اخلد الي الارض و اتبع هواه» و يا در فرازي ديگر ميخوانيم: «اولئك كلانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون» اينگونه آيات بيانگر اين حقيقت است كه انساني كه ميتواند اشرف مخلوقات بوده و به ارزشهاي متعالي نايل شود، در صورت پيروي از هواي نفس و عصيان و سركشي در برابر حق تعالي، حتي از حيوانات هم پستتر خواهد شد.
البته بحث در اين باره بسيار گستردهتر است و به نظر بنده چيزي كه نياز داريم درباره آن به بحث و بررسي بنشينيم، پيامدها و اقتضائاتي است كه كرامت ذاتي به دنبال دارد.
همانطور كه اشاره نموديد، مطرح كردن بحثهاي فلسفي در اين باره چندان مفيد نيست و بيشتر بايد به پيامدهاي موضوع پرداخته شود. در اسناد بينالمللي حقوق بشر، اگرچه به صراحت از كرامت انساني سخني به ميان نيامده است، اما از مفاد آن ميتوان استفاده كرد كه حقوق بشر بر پايه كرامت انساني وضع شده است. به نظر حضرتعالي چگونه ميتوان پيامدهاي بحث كرامت انساني را در حقوق بشر دنبال نمود؟
بحثهاي مربوط به حقوق بشر باعث شد كه اين اصطلاح رايج شود; چنان كه اكنون در تمامي اسناد مربوط به حقوق بشر، اصطلاح كرامت و منزلت انساني وجود دارد. از اين رو، در متن و يا مقدمه اسنادي چون: اعلاميه جهاني حقوق بشر، ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي، ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي و اجتماعي، كنوانسيون رفع تبعيض نژادي، كنوانسيون منع شكنجه، كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان، كنوانسيون حقوق كودك، كنوانسيون چهارگانه ژنو و حقوق بشر دوستانه به موضوع كرامت انساني Dignity)) اشاره شده است.
نكته جالب توجه در همه اين اسناد آن است كه به همراه ذكر عنوان كرامت يا منزلت انساني، به مسئله تساوي حقوق و آزادي انسان نيز پرداخته شده است. به بيان ديگر، انسان بما هو انسان، آزاد آفريده شده و از حقوق، به نام حقوق اساسي برخوردار است كه بايد آن را براي همگان به رسميت شناخت. ضمن اينكه گوناگوني ظاهري و نژادي و تنوعات محيطي و منطقهاي، هيچ تاثيري در بهرهمندي انسان از حقوق و آزاديهايش ندارد و همگان در اين زمينه يكسانند. به عنوان مثال، ماده اول اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگويد: تمام انسانها آزاد متولد شدهاند و در كرامت انساني و بهرهمندي از حقوق با يكديگر مساوياند و يا در كنوانسيون منع شكنجه، به اهميت كرامت انساني اشاره شده و بر اين امر تاكيد دارد كه توسل به شكنجه انسان براي اثبات يك موضوع، خلاف شان و منزلت آدمي است. در مقدمه اين كنوانسيون، بندي آمده كه ميگويد: تمامي حقوق اساسي انسان، از كرامت و منزلت او نشات ميگيرد و وجود همين احترام و كرامت باعث ميشود كه ما چنين حقوقي را براي انسان به رسميت بشناسيم.
نویسنده حسين مهر پور
پایگاه حقوق بشر اسلامی
www.islamichr.org