ذهنم مشغول موضوع روز خبرنگار بود براي نوشتن يادداشتي در همين باره. مي خواستم به خطرناک بودن حرفه روزنامه نگاري بپردازم اما از منظري ديگر. معمولاوقتي خطرات اين حرفه مطرح مي شود ذهن به ميدان هاي جنگ و درگيري هاي خياباني و حضور خبرنگاران براي پوشش خبري رويدادها معطوف مي شود و اينکه آنها در معرض خطرات جاني و آسيب هاي جسمي و روحي قرار مي گيرند. براين اساس است که خبرنگاري در زمره شغل هاي سخت و زيان آور قلمداد مي شود. اما من قصد داشتم به اين مساله بپردازم که در کنار اين نوع خطرها و آسيب ها که به يک معنا جنبه بيروني دارد، خطرات ديگري هم هست که خبرنگار را به «بي هويتي» و در واقع «نابودي از نوع ديگري» تهديد مي کند و اين تهديدي دروني است.
خطرات دروني البته خودش دو وجه دارد: آن دسته تهديدها که از جنس باورها و ارزش هاست و اينکه رويکرد ما به اين حرفه چقدر با اصول و مسووليت هاي حرفه روزنامه نگاري يعني بازگويي حقيقت و نقد و نظارت برقدرت و آشکارسازي گوشه هاي پنهان جامعه همسويي دارد و نيز آن دسته از تهديدها که به دانش و اطلاع ما از اقتضائات اين حرفه و به تجربه، مهارت، شيوه ها و شگردها مربوط مي شود.
درگير همين خيال پردازي ها بودم که به تماشاي دومين مصاحبه رسانه اي آقاي رييس جمهور نشستم. اين برنامه ها براي افرادي که با کار خبري و رسانه اي درگير هستند، غير از جنبه هايي که عموم مردم به آن توجه دارند يعني پيگيري ديدگاه ها و مواضع رييس جمهوري درباره حساس ترين مسايل روز جامعه، جنبه حرفه اي هم دارد. نکته اي که ذهن مرا حساس کرد تفاوت نحوه سوال پرسيدن خبرنگارهاي داخلي با خبرنگارهاي خارجي بود. خبرنگار خارجي صريح و مستقيم به طرح سوال خود مي پردازد و از مقدمه چيني و حاشيه رفتن پرهيز مي کند. خبرنگار داخلي اما بخش عمده اي از زمان را به «تعارفات» و بيان مطالب و موضوعات بي ربط به وظيفه اصلي که طرح صريح و بلافاصله پرسش است، صرف مي کند. مصاحبه مطبوعاتي عمومي جاي بروز عواطف و احساسات شخصي يا ديدگاه ها و رويکردهاي فرد نسبت به رييس جمهور يا بيان گلايه ها و آرزوها نيست. تعارفات و حاشيه رفتن در طرح سوال، زمان را هدر مي دهد و امکان طرح يک پرسش ديگر را از بين مي برد و حوصله بيننده و مخاطب را هم سر مي برد. قابل درک است که ما در جامعه اي به سر مي بريم که رسانه و خبرنگار در جايگاه واقعي خود نيست، حق و حقوقي ، شان و شوون خبرنگاران و روزنامه نگاران رعايت نمي شود، محدوديت هاي بسيار و…!
اما اين دليل نمي شود که در نشست مطبوعاتي رييس جمهور به بيان احساس شخصي خود نسبت به انتخاب رييس جمهور بپردازيم. اگر به وضعيتي هم انتقاد يا اعتراض داريم بايد با جسارت خبرنگارانه آن را در قالب پرسشي صريح و مستقيم مطرح کنيم و از توصيف هاي غيرضروري و طرح مطالب حاشيه اي پرهيز کنيم. متاسفانه روش منفعلانه و تشريفاتي صداوسيما در مصاحبه با رييس جمهور سابق، هم توهين به حرفه خبرنگاري و هم تنزل شان و شخصيت اصحاب رسانه بود. گاهي فراموش مي کنيم که خبرنگار واقعي بايد شخصيتي جسور و شجاع داشته باشد و هويت مستقل خود در کارحرفه اي را بايد درنظر بگيرد.
در طرح سوال از يک مقام سياسي مثلارييس جمهور قاعدتا بايد مقدمات و ملاحظاتي طي شده باشد:
– سردبير با دبيران خود موضوعات و پرسش هاي اساسي جامعه يا مخاطبان رسانه خود را بررسي کند. هر چه سوال به مسايل اساسي جامعه و نياز مخاطبان نزديک تر باشد، قدرت و اعتبار رسانه را در ذهن مخاطب و در جامعه افزايش مي دهد. در مقابل، سوالات حاشيه اي و کم اهميت به تضعيف موقعيت رسانه منجر مي شود.
– چند سوال با در نظر گرفتن اولويت تهيه و تنظيم شود. تا با فرض مطرح شدن سوال از سوي خبرنگاري ديگر، سوال تکراري نباشد و امکان طرح سوال ديگري وجود داشته باشد.
– خبرنگاري که به عنوان نماينده رسانه در مصاحبه شرکت مي کند، نسبت به پرسش توجيه و از وي خواسته شود درباره موضوع و سوال، اطلاعاتي را گردآوري کند تا نسبت به پرسش ها وقوف و اشراف پيدا کند.
– نسبت به شيوه طرح سوال به نظرم به جز خبرنگار، سردبير هم مسوول است. سردبير است که بايد به خبرنگار تذکر و توضيح دهد که پرسش خود را محکم، صحيح، صريح و مستقيم مطرح کند و از اضافه گويي و حاشيه روي و تعارفات بپرهيزد. متاسفانه در حرفه روزنامه نگاري به دلايل مختلف «آموزش ضمن خدمت» جدي گرفته نمي شود.
اميدوارم خبرنگاران و روزنامه نگاران از بيان اين نکته نرنجند. ولي به نظرم رسيد که اشکالي ندارد اگر گاهي هم به درون بنگريم و ببينيم آيا خود اهالي اين صنف شريف و مظلوم به ضعف ها و کمبودهاي خود هم توجه دارند؟ ضعف هايي که ممکن است کوچک باشند يا کوچک گرفته شوند.
نويسنده: بهروز گرانپايه
روزنامه شرق ، شماره 1802 به تاريخ 17/5/92، صفحه 16 (صفحه آخر)