در تحلیل مسائل اجتماعی ابتدا میبایست موضوع بحث- یا محل نزاع- را دقیقا تعیین کرد.سپس به طرح مدعا و شواهد و قرائن تأیید مدعا پرداخت.
ممکن است محقق یا محققانی بخواهند وضعیت اقتصادی بسیار بد ایران را موضوع مطالعه و پژوهش قرار دهند. این وضعیت علل و دلایل داخلی بسیاری داشته و دارد. هر تحلیلگری که بخواهد به تبیین وضعیت بپردازد، باید همه متغیرها را در نظر بگیرد.
اما تحلیل پیامدهای تحریمهای اقتصادی مسئله دیگری است. در اینجا موضع بحث علل و دلایل وضعیت کنونی اقتصادی نیست، محل نزاع فقط و فقط تحریمهای اقتصادی است. حتی محل نزاع علل و دلایل تصویب تحریمها نیست، که موضوع پژوهشهای مستقل بوده و در آنجا باید همه علل و دلایل- از جمله میزان تأثیر هر کدامشان- را مورد بررسی قرار داد.
تحریمهای اقتصادی قطعاً به رژیم صدمه میزنند. اما تا چه حد؟ آیا تحریمهای اقتصادی موجب سرنگونی رژیم میشوند؟ کوبا و کره شمالی و عراق و… نافی این مدعا هستند. آیا تحریمهای اقتصادی موجب عقبنشینی رژیم میشوند؟ شاید، اما عقبنشینی از چه؟ عقب نشینی جمهوری اسلامی از غنیسازی اورانیوم با غنای ۲۰ درصدی؟ فرض کنیم چنین شود، این چه فایدهای برای مخالفان جمهوری اسلامی دارد؟
مدعای رسمی دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا لغو تحریمها در برابر سازش بر سر پرونده هستهای است. اگر این مدعا صادق باشد و جمهوری اسلامی غنیسازی ۲۰ درصدی را متوقف سازد، کار تمام است و پیامد مثبتی برای آن دسته از مخالفان جمهوری اسلامی ندارد که موافق تحریمها هستند. ولی شواهد فراوانی وجود دارد که تحریمها اهداف دیگری را تعقیب میکنند. اما این هم محل نزاع مقاله نیست. محل نزاع، پیامدهای تحریمهای فلج کننده اقتصادی بر مردم ایران است. آیا تحریمهای اقتصادی صدمات شدیدی بر مردم ایران وارد نمیآورند؟ پاسخ مثبت است.
یکم- شدیدترین تحریمهای تاریخ: میشل فلورنوی، یکی از مشاوران امنیت ملی کمپین انتخاباتی اوباما گفت :”اگر شما به عملکرد رئیسجمهور نگاه کنید، خواهید دید که او جامعه جهانی را به اعمال شدیدترین تحریمها که تاکنون علیه کشوری وضع شده، بر ضد ایران هدایت کرده است.”.
جک لو- وزیر خزانهداری آمریکا- در ۱۱ تیر ۹۲ گفته است: “تحریمها علیه ایران، سختترین تحریمهای تاریخ هستند.”
دوم- پیامدهای شدیدترین تحریمهای تاریخ: هدف نمایندگان کنگره و سنا از تصویب تحریمهای فلجکننده اقتصادی لزوماً عقبنشینی هستهای نیست، بلکه گرسنگی دادن به مردم ایران به قصد شورش علیه حکومت است. سناتور مارک کریک در ۲۰/۷/۹۰ گفت: باید لقمه را از دهان مردم معمولی ایران در آورد تا علیه رژیم طغیان کنند.
بدین ترتیب نابودی مردم ایران هدف آگاهانهای است که تعقیب میشود و طراحان میدانند که چه بر سر مردم ایران میآورند. به عنوان نمونه فقط به ۵ مورد زیر بنگرید:
الف- هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه آمریکا در ۴/۸/۹۰ گفت: “من آگاهم که گاهی، برخی از تحریمها میتوانند برای مردم کاملاً بی گناهی که مشغول زندگی روزمرۀ خود هستند سخت باشند… من فکر میکنم این تحریمها فشار زیادی را به رژیم وارد کردهاند، که اولین گام به سوی این است که شاید باعث شود بعضیها در داخل رژیم به هم نگاه کنند و بپرسند چرا داریم این کار را با خودمان و مردممان میکنیم؟ اقتصاد ما – از اول هم خیلی عالی نبود و حالا تحت فشار بیشتری قرار دارد. چرا میخواهیم همچنان به حرکت در مسیری ادامه دهیم که میدانیم هیچ حمایتی از توسعه ما، از آینده اقتصاد ما به همراه ندارد؟ “
میدانیم که در آن زمان هنوز “شدیدترین تحریمهای تاریخ” به تصویب نرسیده بود و با این همه، تحریمهای تصویب شده تا آن زمان، به گفته کلینتون، زندگی مردم را “سخت” کرده بودند.
ب- سناتور لیندسی گراهام- از کارولاینای جنوبی- در اول اکتبر ۲۰۱۲ گفت: “مردم ایران باید حاضر باشند که مدتی سختیهای زیادی بکشند[در اثر تحریمها] تا آینده بهتری داشته باشند.” مسئله او بسط هژمونی آمریکا است که برای آن باید مردم ایران زندگی دردناکی را تحمل کنند. برای این که در ادامه میگوید، ایران دارای سپر هستهای برای دفاع از خود، برای آمریکا غیرقابل تحمل خواهد بود.
پ- باراک اوباما در پیام نوروزی اول فروردین ۹۲ با اشاره به اثرات تحریمها گفت : “مردم ایران بهای زیاد و غیرلازمی برای عدم تمایل رهبران ایران برای رسیدگی به این مسئله پرداختهاند.”
ت- جیمز کلپر- مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا- در ۱۸ آپریل ۲۰۱۳ در سنا گفت: تحریمهای کمرشکن موجب بالا رفتن نرخ تورم، افزایش بیکاری، و نایاب شدن کالاهای اساسی در ایران شده است. سناتور انگس کینگ- از ایالت مین- از وی درباره تأثیر تحریمها بر دولت ایران پرسید. کلپر پاسخ داد: “هدف بالا بردن نارضایتی و شورش در جامعه است. رژیم از همین میترسد.”
بدین ترتیب، او نه تنها بر اثرات مخرب تحریمها بر زندگی مردم اعتراف کرد، بلکه گوشزد نمود که هدف تحریمها نه توافق هستهای، که تغییر رژیم است. قربانی شدن مردم ایران در این راه، فاقد اهمیت است.
ث- گفته میشود که داروها تحت تحریم قرار ندارند. این مدعا صادق و کاذب است. اولاً: کلیه بانکهای ایران تحریم شدهاند و امکان جابهجایی ارز وجود ندارد. ثانیاً: کالاهای پزشکی هم مورد تحریم قرار داشت و پس از اعتراض دبیرکل سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، وزارت خزانهداری آمریکا در ۳/۵/۹۲ طی بخشنامه جدیدی، تحریم صادرات کالاهای پزشکی به ایران را کاهش داد.
دیوید کوهن- معاون وزارت خزانه داری- گفت با بسیاری از شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی ملاقات کرده و به آنها درباره نحوه کار کردن در شرایط تحریم ایران توضیح داده است. بخشنامه جدید تصریح کرده که موسسات مالی خارجی میتوانند بدون تخطی از قوانین آمریکا اقدام به مبادله کالاهای انسانی با ایران کنند.
سوم- نظر اقتصاددانان: آیا برای درک معنا و پیامدهای “شدیدترین تحریمهای تاریخ که تاکنون علیه کشوری وضع شده” لزوماً باید اقتصاددان بود؟ وقتی رئیس جمهور، وزیر امورخارجه و وزیر خزانهداری آمریکا به صدماتی که از این طریق بر مردم ایران وارد میآید، اذعان کردهاند، چه جای انکار آن توسط دیگران است.
۴۳ تن از اقتصاددانان نامدار کشور در اسفند ماه ۱۳۹۱، طی نامهای به محمود احمدی نژاد، وضعیتی را که او برای کشور پدید آورده تحلیل کرده، علل و دلایل آن را بازگو و راهحلهای رفع مشکلات را هم پیشنهاد کردند. آنها در بخشی از این نامه درباره پیامدهای تحریمهای اقتصادی نوشتهاند: “از نیمه دوم سال ۱۳۹۱ که فشار تحریمها دو چندان شده، ارزش پول ملی تنزل یافته و تورم شتابی دم افزون پیدا کرده… نمیتوان بیتفاوت از کنار پیامدهای ناگوار تداوم تحریمها عبور کرد. تحریمها برای چند سال اقتصاد ایران را از مسیر عادی آن منحرف خواهند کرد و اثرات آن به صورت رکود تورمی، گسترش بیکاری و فقر و کاهش تولید وفشارهای تورمی بر اقتصاد کشور مشهود خواهد بود. بدیهی است در وضعیتی که اقتصاد کشور با مضیقه مالی (اعم از ریالی و ارزی) مواجه است، دولت نمیتواند برنامههای عمرانی خود را مانند گذشته به مورد اجرا بگذارد.”
کمپین “جنبش ضد تحریم” توسط اقتصاددانان لیبرال پیشنهاد شد. دکتر موسی غنینژاد که مبلغ و مروج آرای میلتون فریدمن و فون هایک در ایران است، پیشنهاددهنده اولیه بود. سپس سعید لیلاز- زندانی سیاسی سابق- که او هم مدافع اقتصاد بازار است، دنبال کار را گرفت. بعد نوبت به دکتر علینقی مشایخی رسید. اقتصاددانان دیگری هم به این موج پیوستند.
سپس دو سندیکای کارگری طی نامهای به سندیکاهای اروپایی از آنان خواستند تا مبارزه برای لغو تحریمها را در دستور کار خود قرار دهند.
چهارم- نقض سیستماتیک حقوق بشر: تحریمهای اقتصادی نه تنها بانک ها، صادرات نفتی و غیرنفتی، درآمدهای ارزی ایران در خارج، و غیره و غیره را هدف قرار دادهاند، بلکه کل صنعت ایران را نیز مورد توجه قرار داده تا تعطیل شده و میلیونها کارگر بیکار شوند. اینها مجازات جمهوری اسلامی است یا مجازات آگاهانه مردم ایران؟
آیا افزایش شدید تورم، بیکار کردن میلیونها نفر و راندن انبوهی از مردم به زیر خط فقر ، گرسنگی دادن آنان برای اهداف سیاسی، و… نقض سیستماتیک حقوق اساسی میلیونها انسان نیست؟
نباید گمان کرد که تحریمکنندگان دلسوز انسانها هستند. ۱۳ سال تحریم اقتصادی عراق موجب مرگ نیم میلیون کودک عراقی زیر ۵ سال شد. وزیر امورخارجه دموکرات آمریکا باید از حداقلی از انسانیت برخوردار باشد، نه این که به گونهای سخن بگوید که حتی آدولف هیتلر، موسولینی، فرانکو یا پینوشه در منظر عمومی سخن نگفتهاند.
خبرنگار از او میپرسد که تحریمهای شما موجب مرگ نیم میلیون کودک عراقی زیر ۵ سال شده و این بیشتر از شمار تلفات بمباران اتمی ژاپن است. آیا ارزشش را داشت؟ مادلین آلبرایت، با خونسردی تمام پاسخ میدهد، آری ارزشش را داشت.
۵۵ زندانی سیاسی ایران که اکثرشان مورد شکنجه قرار گرفتهاند، به این فرایند اعتراض کردهاند. آنان که با پوست و گوشت و استخوان نقض حقوق بشر را تجربه کردهاند، اینک شاهد نقض سیستماتیک حقوق کلیه مردم ایران توسط دولتهای تصویب کننده تحریمها- خصوصاً دولت آمریکا- هستند.
کانت میگفت با انسانها باید همچون غایات فینفسه برخورد کرد، نه این که از آنان به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنیم. اهداف دولت آمریکا هر چه که باشد (فرض کنید سرنگونی استبداد دینی جمهوری اسلامی یا توقف پروژه هستهای جمهوری اسلامی)، مردم ایران قربانی این اهداف سیاسی شده و میشوند.
نقض سیستماتیک حقوق بشر، نقض حقوق بشر است، از سوی هر کس که صورت گیرد. در این خصوص تفاوتی میان خودکامهای چون خامنهای با مدعیان دموکراسی وجود ندارد. مردم ایران که تحت ستم جمهوری اسلامی قرار دارند، اینک با نقض سیستماتیک حقوق اولیه شان توسط دولت آمریکا، باید با مرگ دست و پنجه نرم کنند.