Search
Close this search box.

کیانوش راد: شاخص اعتدال گرایی اجرای بدون تنازل قانون اساسی است

کیانوش راد: شاخص اعتدال گرایی اجرای بدون تنازل قانون اساسی استکیانوش راد بر این باور است که شعار اعتدال‌گرایی آقای دکتر روحانی زمانی امکان تحقق دارد که اتکا اصلی آن بر اجرای تام و تمام قانون اساسی باشد. اعتدال‌گرایی به معنای میانه راه رفتن نیست، اعتدال‌گرایی به معنای دادن حقوق حقّه هر ذی حق در کشور است، اعتدال‌گرایی به معنای تکیه بر حقوق شهروندی است،

وی ادامه می دهد که اعتقاد به خواست اکثریت مردمی است که در انتخابات به وی رای داده‌اند. البته بخشی از اعتدال‌گرایی توجه به وزن اجتماعی نیروهای مختلف سیاسی است که در این مسیر باید به نیروهای اصول‌گرا یا محافظه کار یا راست هم توجه کرد. آن‌ها نیز باید در مسیری که در دولت آقای روحانی برای بازگشت به اعتدال و میانه‌روی تبیین می‌شود، دارای جایگاه باشند. اگر بخواهم اعتدال‌گرایی را در یک جمله خلاصه کنم، همان اجرای بی تنازل قانون اساسی کشور است.

محمد کیانوش راد معتقد است که اکثر افراد پیشنهادی رای خواهند آورد و شاید یکی دو نفر از افراد که منسوب به جریان اصلاح طلب هستند، با مشکلاتی مواجه شوند اما در مجموع به اعتقاد من نباید به آقای روحانی خرده گرفت.

وی که با جماران گفت و گو می کرد، می گوید: با توجه به شرایط فعلی و همچنین با توجه به وعده‌های آقای روحانی می‌توان کابینه پیشنهادی را قابل قبول ارزیابی کرد. اگرچه جریان اصلاح‌طلب نسبت به برخی از انتحاب‌ها منتقد است، ولی چنان که گفتم کلیت این کابینه قابل قبول است. با این حال باید توجه داشت که با توجه به چینش وزرا که مشی اعتدالی آقای دکتر روحانی را نمایان می‌کند، به نظرم اصول‌گریان منصف و حتی نمایندگان تندرو باید با پیروی از رای مردم و تبعیت از عدل و انصاف، به تمامی وزرای پیشنهادی آقای روحانی رأی مثبت دهند.

آقای دکتر کیانوش‌راد! انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با فراز و نشیب‌های ویژه‌ای همراه بود. از نظر برخی از جریان‌های سیاسی این نتیجه غیرمنتظره و تحیرآور بود. به نظر شما مهمترین عامل و یا عواملی که باعث رقم خوردن چنین نتیجه‌ای در سپهر سیاسی ایران بود، چیست؟

در مورد پیروزی آقای روحانی بر خلاف نظر بسیاری که این پیروزی را شگفتی می‌دانستند، من معتقد به وقوع یک شگفتی نیستم. به این دلیل که در یک شرایط آزاد و امکان حضور کاندیداها وجود داشته باشد و مردم به نتیجه رأی خودشان اطمینان داشته باشند، در ایران جریان اصلاح‌طلب رای خواهد آورد. سیر تحولات در ایران این را نشان داده که وقتی فضای انتخابات فضای یک انتخابات آزاد، رقابتی و قانونی و عادلانه بوده است، جریانات محافظه‌کار نتوانسته‌اند که رای مردم را کسب کنند. از این رو من معتقد هستم که از پیش معلوم بود که اگر از آراء مردم صیانت کافی صورت بگیرد، نتیجه انتخابات معلوم و مشخص است. نکته دیگری هم باید به آن توجه کینم این است که آقای روحانی گزینه‌ای قابل دسترس یرای مردم بود. در واقع با توجه به محدودیت‌های موجود آقای روحانی بهترین گزینه موجود در انتخابات گذشته بود که مردم می‌توانستند او را انتخاب کنند.
در نتیجه انتخاب مردم در یک محدوده خاصی بود و مردم البته بهترین گزینه‌ای را که می‌توانستند به او اعتماد کنند، انتخاب کردند و با رای خود باعث وزش نسیم خنکی بر فضای بسته کشور شدند. از این رو من معتقد نیستم که اتفاقی غیرمنتظره و متحیر کننده در انتخابات گذشته ریاست جمهوری روی داده است.

آقای دکتر! به هر حال کمتر کسی تصور می‌کرد که آقای دکتر روحانی در همان دور اول و با فاصله‌ای سه برابری از نزدیک‌‌ترین رقیب اصول‌گرای خود پیشی بگیرد…

بله. با توجه به شرایط انتخابات سال ۸۸ و تردیدهایی که در بحث صیانت از آراء وجود داشت، می‌توان دل نگرانی‌های جریان‌ها و افراد را قابل تامل دانست اما مقصود من این است که هرگاه در ایران یک انتخابات آزاد و مطمئن برگزار شود قاعدتا اصلاح طلبان(در مفهوم عام آن) رای خواهند آورد و محافظه کاران در میان مردم از اقبال خاصی برخوردار نیستند.
البته به لحاظ اجتماعی هم مردم از شعارهای توخالی آقای احمدی نژاد خسته شده بودند، ما در عرصه بین‌المللی دچار مشکلاتی زیادی شده بودیم، در زمینه‌های اقتصادی هم حرکت‌های پوپولیستی و عوام‌فریبانه‌ی آقای احمدی نژاد باعث دل‌زدگی و خستگی مردم شده بود. این شرایط مردم را به سمت یک تحول و تغییر‌خواهی سوق داد و در این میان تدبیر اصلاح‌طلبان در انتخاب کاندیدای واحد تاثیر به سزایی بر روند انتخابات ریاست جمهوری داشت.
در علوم سیاسی گفته شده که پیروزی معلول چند علت است؛ یکی از این عوامل «هوش و تدبیر» یک جریان سیاسی است. در انتخابات ریاست جمهوری شاهد بودیم که اصلاح طلبان با درایت و پختگی عمل کردند و کناره‌گیری آقای دکتر عارف باعث شد که تجمیع آراء به نفع آقای روحانی صورت پذیرد. عامل دوم «قدرت اجتماعی» است که این عامل نیز در میان مردم وجود داشت. مردم میل به سوی تغییر وضعیت موجود داشتند. همچنان‌که اشاره نمودم اکثریت مردم همچنان به اصلاح امور در یک فرایند دموکراتیک علاقه‌مند هستند. مورد بعد هم که به آن اشاره می‌کنم، اشتباه محاسباتی مهندسان انتخابات بود. آن‌ها تصور نمی‌کردند که اصلاح طلبان بتوانند به یک ائتلاف برسند و باز تصور نمی‌کردند که بعد از کناره‌گیری آقای عارف بتوانند همگی به صورت منسجم پشت آقای روحانی قرار بگیرند. در واقع این وضعیت اخیر که بدان اشاره کردم، همان عامل سوم، یعنی عنصر «تصادف» است. در واقع این اشتباه محاسباتی محافظه‌کاران، یکی از عوامل دیگر پیروزی جریان رقیب آنان شد.

با تمام این اوصاف هم اکنون آقای روحانی پیروز این انتخابات شده است. اگرچه حمایت‌های آقای خاتمی، هاشمی و اصلاح‌طلبان در این پیروزی غیر قابل اغماض است. با این حال از نظر شما آقای روحانی چطور باید عمل کند تا به مطالبات اصلاح‌طلبانه رای دهندگان به وی، جامه عمل بپوشاند؟

من سه سطح را برای عملکرد آتی ایشان قائل هستم. در واقع می‌توان نوع رفتارهای آینده ایشان را از سطح «عملکرد قابل قبول» تا «عمکرد مطلوب» طبقه‌بندی کرد. همین که آقای روحانی بتواند جلوی اقدامات تخریبی دولت قبل را بگیرد و به بازسازی خرابی‌های ایجاد شده، بپردازد حد «قابل قبولی» است. در مرحله بعدی اگر آقای روحانی بتواند به بازسازی اقتصادی و ترمیم روابط خارجی و اصلاح آن بپردازد، باید به ایشان «دست مریزاد» گفت. و در سطح آخر اگر ایشان بتواند در جهت «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» اقدام کند و به شعارها و وعده‌های خود عمل کند، قطعا مسیر انقلاب و جامعه ایران به مسیر اصلی خود بازگشته و می‌توان این را «حد مطلوب» برای ایشان در نظر گرفت.
در واقع می‌توانم مطالبات جریان اصلاح‌طلب را نسبت به دولت آقای روحانی چنین دسته‌بندی کرد که «خواست حداقلی» ما از آقای روحانی ممانعت از تداوم تخریب‌های دولت احمدی نژاد است. «خواست متوسط » ما بازسازی و بهبود وضعیت اقتصادی و ترمیم روابط خارجی کشور و موضوع هسته‌ای است و «خواست حداکثری» ما از ایشان این خواهد بود که در اجرای بدون تنازل قانون اساسی با هیچ کس رودبایستی و مماشات نداشته باشد. البته برای تحقق چنین خواستی افراط‌گری و آرمان گرایی را ضروری نمی‌بینم بلکه باید این روند مبتنی بر واقع بینی سیاسی در ایران باشد که به نظرم آقای روحانی به این نکته توجه دارند. با این حال آقای روحانی باید توجه داشته باشند که نباید در اجرای این موضوعات کوتاه بیایند. کوتاه آمدن تاکتیکی بلا اشکال است ولی کوتاه آمدن استراتژیک از این برنامه‌ها باعث ریزش بدنه اجتماعی که به ایشان رای داده است، خواهد شد. آقای روحانی این توجه را نیز باید داشته باشند که نباید تنها به تکنوکرات‌ها تکیه کرده و تنها نگاه‌های نخبه‌گرایانه را پشنوانه عمل خود قرار دهد. دکتر روحانی باید توجه کنند که آن انتقادی که بعضا به آقای خاتمی وارد می‌شد این که نتوانست از پشتوانه اجتماعی خود در هنگامی که باید استفاده می‌کرد، ننمود به آقای روحانی نیز وارد شود. در واقع ایشان باید توجه ویژه‌ای به این بدنه اجتماعی خود داشته باشد. آقای روحانی باید توجه داشته باشد همان گونه که «ستاد ضد اصلاحات» برعلیه آقای خاتمی شکل گرفت، «ستاد ضد اعتدال» ولی به نام اعتدال‌گرایی در حال شکل‌گیری است. آقای روحانی باید بتواند این جریانات را رصد و کنترل کنند.

شعار اعتدال‌گرایی مهم ترین شعار انتخاباتی آقای دکتر روحانی بوده است. این شعار دارای وجوه گوناگون و ابعاد مختلفی است و می‌تواند ابهاماتی را در میان فعالان سیاسی در جناح‌های مختلف ایجاد نماید. به نظر شما مهم‌ترین مؤلفه‌های «اعتدال گرایی» در فضای سیاسی امروز ایران چیست؟

به اعتقاد من شعار اعتدال‌گرایی آقای دکتر روحانی زمانی امکان تحقق دارد که اتکا اصلی آن بر اجرای تام و تمام قانون اساسی باشد. اعتدال‌گرایی به معنای میانه راه رفتن نیست، اعتدال‌گرایی به معنای دادن حقوق حقّه هر ذی حق در کشور است، اعتدال‌گرایی به معنای تکیه بر حقوق شهروندی است، اعتقاد به خواست اکثریت مردمی است که در انتخابات به وی رای داده‌اند. البته بخشی از اعتدال‌گرایی توجه به وزن اجتماعی نیروهای مختلف سیاسی است که در این مسیر باید به نیروهای اصول‌گرا یا محافظه کار یا راست هم توجه کرد. آن‌ها نیز باید در مسیری که در دولت آقای روحانی برای بازگشت به اعتدال و میانه‌روی تبیین می‌شود، دارای جایگاه باشند. اگر بخواهم اعتدال‌گرایی را در یک جمله خلاصه کنم، همان اجرای بی تنازل قانون اساسی کشور است.

در فضای پس از برگزاری انتخابات ۲۴ خرداد و پیروزی آقای روحانی، جریان‌های محافظه کار تلاش زیادی برای تببین مفهوم «اعتدال»، چنان‌که خود می‌پندارند، داشته‌اند. در این میان بخشی از نیروهای سیاسی که عمدتا از اصلاح‌طلبان نیز هستند در مظان اتهام قرار گرفته‌اند که افراطی بوده‌اند و باعث و بانی بسیاری از وقایع تلخ سال‌های گذشته رفتارها و عملکرد آنها بوده‌ است. نظر شما درباره این رویکرد برخی از اشخاص و احزاب محافظه کار چیست؟

محافظه کاران در عمل هیچ‌گاه از شعار اعتدال‌گرایی پیروی نکرده اند. لااقل در دوره ۸ ساله ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، اگر دوره چهار ساله اول ریاست جمهوری وی را دوره حمایت همه جانبه و کامل همه اصول‌گرایان از آقای احمدی نژاد بدانیم، خواهیم دید که این جریان دقیقا در انتخاب‌ها و انتصاب‌های خود به هیچ وجه وزن اجتماعی جریان‌های مخالف خود را لحاظ نکرده و دست به حذف گسترده آنان زده است. این در حالی است که در دوره آقای میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و همچنین آقای خاتمی و در کابینه معرفی شده آقای روحانی، سهم مخالفین و منتقدین در دولت دیده شده است. اما محافظه‌کاران حتی نمی‌توانند ژست اعتدال‌گرایی بگیرند و در واقع محافظه‌کاران تنها زمانی از اعتدال‌گرایی سخن می‌گویند که در موضع پایین دستی قرار گرفته باشند. در این موضع هم بیشتر از موضع سهم‌خواهی سخن از اعتدال‌گرایی می‌زنند.

آقای دکتر! در حال حاضر با توجه به همین شعار اعتدال‌گرایی که از سوی دکتر روحانی مطرح شده است، می‌بینیم که در ترکیب کابینه پیشنهادی از جریان‌های مختلف سیاسی استفاده شده است. این نوع ارائه لیست وزیران باعث برانگیختن حساسیت‌ها و اعتراض‌هایی از سوی جناح‌های مختلف سیاسی شده است. نظر شما درباره کابینه پیشنهادی آقای دکتر روحانی و ترکیب آن چیست و با توجه به اکثریت محافظه کار مجلس، احتمال رای آوری وزراء پیشنهادی را چه میزان می‌دانید؟

به نظرم اکثر افراد پیشنهادی رای خواهند آورد و شاید یکی دو نفر از افراد که منسوب به جریان اصلاح طلب هستند، با مشکلاتی مواجه شوند اما در مجموع به اعتقاد من نباید به آقای روحانی خرده گرفت. با توجه به شرایط فعلی و همچنین با توجه به وعده‌های آقای روحانی می‌توان کابینه پیشنهادی را قابل قبول ارزیابی کرد. اگرچه جریان اصلاح‌طلب نسبت به برخی از انتحاب‌ها منتقد است، ولی چنان که گفتم کلیت این کابینه قابل قبول است. با این حال باید توجه داشت که با توجه به چینش وزرا که مشی اعتدالی آقای دکتر روحانی را نمایان می‌کند، به نظرم اصول‌گریان منصف و حتی نمایندگان تندرو باید با پیروی از رای مردم و تبعیت از عدل و انصاف، به تمامی وزرای پیشنهادی آقای روحانی رأی مثبت دهند.

آقای دکتر کیانوش راد! شما خود استاد دانشگاه بوده‌اید و از مشکلات حاکم بر فضای دانشگاه ‌های کشور در این ۸ سال اطلاع دارید. نظر شما در مورد وزیر پیشنهادی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، آقای دکتر میلی منفرد چیست و تا چه اندازه این گزینه را توانمند برای مواجه با مشکلات وزارت علوم می دانید؟

آقای دکتر میلی منفرد از افراد بسیار متعهد، اصولی و یک شخصیت آکادمیک هستند و از شخصیتهایی هستند که از هرگونه حاشیه‌سازی به دور بوده و در دوران مسئولیت‌شان در معاونت دانشجویی وزارت علوم، که از سخت‌ترین بخش‌های وزارت علوم است، رابطه بسیار خوبی با دانشگاهیان و گروه‌های مختلف دانشجویی داشته‌اند. به نظرم اگر مجلس بر اساس انصاف بخواهد با آقای میلی منفرد برخورد کند، باید رای قاطعی به ایشان بدهد. دانشگاه‌ها در دوره دولت آقای احمدی نژاد آسیب‌های جدی دیده است که آقای دکتر میلی منفرد در صورت کسب رای اعتماد با کار دشواری مواجه است.

شما مهمترین آسیب‌هایی که در دوره آقای احمدی نژاد بر دانشگاه و وزارت علوم وارد شد را چه می‌دانید؟

مهمترین حوزه‌های آسیب خورده دانشگاه‌ها از دیدگاه من یکی از بین رفتن «زیر ساخت‌های انسانی» دانشگاه‌هاست و دیگری ضربه خوردن «فضای عمومی» دانشگاه‌هاست. زیر ساخت‌های انسانی دانشگاه‌ها به اساتید دانشگاه‌ها بر‌می‌گردد. سرمایه دانشگاه‌ها فقط به ساختمان، آزمایشگاه‌ها و کتابخانه محدود نمی‌شود، سرمایه اصلی دانشگاه‌ها، اساتید خبره دانشگاه‌ها هستند. متاسفانه جمع زیادی از اساتید دانشگاه‌ها را از کار برکنار کردند. اخراج‌های بدون دلیل و یا بازنشستگی های اجباری نمونه‌ای از این موارد است. خود من به عنوان یکی از اعضای کوچک جامعه دانشگاهی کشور مجبور به درخواست بازنشستگی از دانشگاه شدم. در واقع بنده را بین اخراج و ارائه درخواست بازنشستگی مخیر کرده بودند و این موضوع درباره تعداد زیادی از اساتید انجام شد.
مورد دیگر به «فضای عمومی» دانشگاها باز می‌گردد. به عنوان مثال در دانشگاه‌ها شعاری تحت عنوان «کرسی‌های آزاد اندیشی» مطرح شد. کرسی‌های آزاد اندیشی جز از طریق دادن آزادی در دانشگاه‌ها تحقق پیدا نمی‌کند. این ساده اندیشی است که فکر کنیم با ایجاد کرسی‌های آزاد اندیشی به این عنوان که کسانی بیایند و بخواهند جواب سئوالات دانشجویان را بدهند، بدون اینکه بحث و چالشی وجود داشته باشد، بدون اینکه مخالفان سیاسی و فکری جریان حاکم در دانشگاه‌ها حضور داشته باشند. این بیشتر به یک شوخی شبیه است. چگونه ممکن است تقویت بنیه علمی و فکری دانشگاه‌ها علی الخصوص در حوزه علوم انسانی را بدون وجود فضای آزاد انتظار داشته باشیم؟
به نظرم دانشگاه‌ها نیاز به ترمیم و بازگشت نشاط دارند. دانشگاه‌ها امروز خسته، خموده و دست و پا بسته شده‌اند. باید فضا به گونه‌ای مدیریت شود که همه سلایق و گروه‌های فکری با آزادی و به دور از مشکل در دانشگاه‌ها حضور داشته باشند تا بتوانیم دوباره شاهد رشد و شکوفایی فضای دانشگاهی کشور باشیم.

در کنار موارد فوق در اینجا لازم می‌دانم به یکی از دست‌آوردهای بسیار مهم دوره وزارت علوم آقای دکتر معین نیز اشاره داشته باشم که سهم به سزایی در ارج نهادن به فهم و درک دانشگاهیان کشور داشت. گام برداشتن در مسیر انتخابی شدن روسای گروه‌ها و دانشکده‌ها و… گام بسیار مهمی بود که در دوره وزارت علوم دولت اصلاحات برداشته شد. باید اجازه داد در دانشگاه‌ها مدیر گروه و روسای دانشکده‌ها توسط خودشان انتخاب شوند. این باعث می‌شود که عالم‌ترین و فهیم‌ترین اساتید دانشگاه‌ها، ریاست امور دانشگاه‌ها را بر عهده بگیرند و این باعث می‌شود که اعتماد جامعه علمی و دانشگاهی به دولت و حاکمیت بیشتر شود.

یک نکته دیگر که قابل ذکر است اهمیت وزارت آموزش و پرورش و همراهی آن در امر آموزش عمومی کشور است. از نظر من در میان وزرای آموزش و پرورشی که در جمهوری اسلامی بر سرکار آمدند، آقای دکتر نجفی خوشنام‌ترین و کارآمدترین آنان بوده است. دوره وزارت ایشان خاطران خوش تحول در نظام آموزشی کشور، اکرام و ارتقای جایگاه اجتماعی معلمان عزیز کشورمان را به همراه داشته است و به نظر من وزارت مجدد ایشان می‌تواند در ارتقاء و بازیابی جایگاه این قشر دلسوز و پر جمعیت کشور، تاثیر به سزایی داشته باشد. توجه داشته باشید که آموزش و پرورش صحیح و نظام مند می‌تواند تاثیری به سزا بر آموزش عالی داشته باشد. در دوره ایشان علاوه بر تغییرات علمی و مناسب در فرایندهای آموزشی، جایگاه و شأن معلمان کشور در سطح جامعه ارتقاء چشمگیری یافت. امیدوارم که نمایندگان مجلس با توجه به ویژگی‌های برجسته ایشان و آقای دکتر میلی منفرد و رای اعتماد به این دو نفر، نظام آموزش کشور را یاری رسانده تا شاهد شکوفایی نهاد آموزش کشور با وجود این دو بزرگوار باشیم.