سرانجام چهار روز طاقتفرسا در مجلس گذشت و زمان رایگیری رسید. ساعات پایانی روز پنجشنبه علی لاریجانی در صندلی ریاست نشسته بود و نتایج رای اعتماد به کابینه روحانی را میخواند. سه وزیر رای اعتماد نگرفتند. وزرای دیگر با وجود آنکه افتراق سیاسی و جناحیشان با اکثریت مجلس، مشخص بود اما در نهایت توانمندیهایشان مانع آن شد تا فشارها و رایزنیهای گروههایی در مجلس سد راه ورودشان به کابینه دولت یازدهم شود.
با این حال تا پایان روز چهارشنبه، اوضاع وزرای پیشنهادی و نظر مجلس به آنها مساعد بود اما در روز آخر، اتفاقاتی افتاد که ورق را برگرداند. اتفاقاتی که در این نوشتار به آن خواهم پرداخت.
روحانی پیش از رایگیری پشت تریبون مجلس رفت و جواب بعضی راستگرایان را داد که در رسانههایشان نوشته بودند: رئیسجمهور، خودش هم خوشحال میشود که تعدادی از وزرایش رای نیاورند. روحانی خطاب به مجلس گفت: این ادعا سراسر نادرست است، از شما میخواهم به همه کابینه من رای اعتماد بدهید. مسعود پزشکیان در دفاع از وزیر پیشنهادی علوم، روایاتی از صدر اسلام را نقل کرد و از برخی نبش قبر کردنهای نمایندگان انتقاد داشت. عبداللهی هم در دفاع از زنگنه وزیر نفت گفته بود اینقدر سخت نگیرید که دنیا بر شما سخت خواهد گرفت. گویی مصداق این بیت حافظ بود که گفت: آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع، سخت گیرد جهان بر مردمان سختکوش.
حالا برخی از نمایندگان سخت نگرفته بودند، بلکه گویی زخمهایی را خراش میدادند از گذشتهای که حرفهای ناگفته بسیار دارد.
همین بس که در زمان مخالفت با جنتی وزیر فرهنگ، جواد کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد، که در مخالفت با او پشت تریبون رفته بود، حتی یک بار هم در مخالفت با جنتی حرف نزد و تمام وقت خود را به انتقاد از دولت اصلاحات و شخص خاتمی سپری کرد. بماند که نطقهای برخی از مخالفان گاهی از طرف دیگران نوشته شده بود، یادداشتهایی که یکی از افراطیهای مجلس به نمایندگان مخالف میداد تا بروند مطرح کنند و پای برخی مسائل حاشیهای را وسط بکشند، یکی از همین موارد بود که بر فضای رای اعتماد حاکم شد.
دقایقی مانده بود به آغاز رایگیری که مهدی کوچکزاده همان نماینده همیشه حامیِ احمدینژاد، برگههایی بین نمایندگان توزیع کرد. در این نامهها، مرتضی آقاتهرانی و رضا آشتیانی عراقی آمده بودند و نظر فقهی خود را در مورد اصل بر برائت، نوشته بودند که یعنی به برخی از وزرای پیشنهادی به خاطر خط فکرشان و حمایتشان از افرادی مانند کروبی و میرحسین، رای ندهید.
کار در همین جا خاتمه نیافت، شاید بزرگترین اتفاق روز پنجشنبه، صدور بیانیه مجمع نمایندگان روحانی مجلس بود. در حالی که صبح پنجشنبه جمعی از حامیان کارگری مجلس، درخواست صدور بیانیهای را از هیات رئیسه مجلس داشتند، علی لاریجانی به آنها گفته بود که در روز رایگیری، انتشار بیانیه له یا علیه وزرای پیشنهادی تخلف است. در تبصره ماده ۱۱۵ آیین نامه داخلی مجلس آمده است: توزیع هر گونه نامه، گزارش، بروشور و امثال آن در صحن مجلس طبق دستورالعملی خواهد بود که توسط هیات رئیسه تصویب میشود و به اطلاع نمایندگان خواهد رسید.
بنابراین هر گونه انتشار و توزیع نامه در صحن با اجازه رئیس مجلس انجام میشود. با این حال عصر روز پنجشنبه یعنی ساعاتی قبل از انجام رایگیری، بیانیه فراکسیون روحانیت، اجازه انتشار مییابد، بیانیهای که رسما علیه ۶ وزیر پیشنهادی دولت یازدهم نوشته شده بود.
در این بیانیه آمده بود وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، علوم، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ورزش وجوانان، نفت و راه و شهرسازی به سبب مسائل گوناگون، صلاحیتشان احراز نشده و به آنان رای نخواهیم داد و این، یعنی بیانیهای در تخریب نجفی، میلیمنفرد، ربیعی، سلطانیفر، زنگنه و آخوندی، که سه نفر از آنها رای نیاوردند و سه نفر دیگر هم در بین وزرای راه یافته به کابینه، کمترین رأی را کسب کردند.
افراطیهای مجلس حتی دوباره پای نوار را به مجلس باز کردند. آمدند و فیلم و عکسهایی از حضور میلیمنفرد در تحصن دانشگاهیان پس از انتخابات سال ۸۸ را در صحن علنی پخش کردند. شاید از زمان نوار خصوصی برادر علی لاریجانی و دیدارش با مرتضوی که از سوی احمدینژاد در مجلس اکران شد، دیگر خبری از این نوارها نبود تا روز پنجشنبه که همان طیف حامی احمدینژاد دست به تکرار انتشار عکس و فیلم زدند.
در این میان شاید مسئله تامل برانگیز در کارنامه مجلس نهم، رای نیاوردن نجفی وزیر پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش باشد. کسی که حتی مخالفانش در مجلس هم به تخصص و کارآمدی منحصر به فرد او برای تصدی وزارت آموزش و پرورش اعتراف کردند.
اگر کسی از اصناف اطلاع داشت و میان مردم رفتو آمد میکرد، بدون شک شور و نشاطی را میدید که در جامعه فرهنگیان کشور، بعد از معرفی نجفی برای وزارت آموزش و پرورش شکل گرفته بود.
در سالهای گذشته، پیکره این زیرساخت اصلی کشور یعنی وزارت آموزش و پرورش، آن چنان آسیب دیده بود که ورود شخصیتی توانمند، تحصیلکرده و اخلاق مدار مانند نجفی میتوانست گام بزرگی برای امروز و آینده کشور باشد. این مسئله نه فقط از سوی موافقان فکری او بیان میشد که دست بر قضا افرادی مانند عبدالوحید فیاضی نماینده نور و عضو جبهه پایداری نیز پنجشنبه شب و پس از پایان جلسه رای اعتماد، از رای نیاوردن نجفی بهتزده بودند. فیاضی میگفت اصلا نمیدانم چه بگویم، در حال حاضر شخصیتی کارآمدتر از نجفی برای این وزارتخانه نداریم، و این را من میگویم چون سابقه مدیریت در آموزشوپرورش را دارم. در واقع کافی بود نمایندگان کمی از شرایط کشور، وضعیت آموزش و پرورش و همچنین خواست عمومی و مطالبه فرهنگیان کل کشور اطلاع میداشتند تا نجفی حتی با رای بالا پا به وزارت آموزش و پرورش بگذارد. وجه تراژیک این ماجرا زمانی بود که تنها یک رای کافی بود که این وضعیت محقق شود. با این حال مجلس نهم با وجود نیاز و مطالبه صنفی جامعه، به فردی کارآمد مانند نجفی رای اعتماد نداد تا راه دولت را در این زمینه سد کرده باشد و بدون شک پیامد چنین تصمیمی در انتخابات مجلس دهم دامنگیر این نمایندگان خواهد شد چرا که جامعه فرهنگی و بدنه آموزش و پرورش کشور ساختاری است که تمام خانوادههای کشور به طور مستقیم با آن در ارتباط هستند و نمایندگان باید با رای موافق همین خانوادهها در دورههای بعدی به مجلس راه یابند.
منبع: جرس / نویسنده: روحالله سپندارند
نظرات وارده در یادداشتها لزوما دیدگاه مجذوبان نور نیست.