Search
Close this search box.

گزارشی تکان دهنده از رشد ابتلای دانش آموزان ایرانی به اعتیاد: آقا اجازه ما خماریم!

گزارشی تکان دهنده از رشد ابتلای دانش آموزان ایرانی به اعتیاد: آقا اجازه ما خماریم!سایت عصر ایران در گزارشی به بررسی شیوع مواد مخدر در میان دانش آموزان ایرانی پرداخته و دلایل رشد ابتلای دانش آموزان ایرانی را به اعتیاد مورد بررسی قرار داده است.
از جمله نکات مهم در این گزارش تمایل مسئولان برای پنهان کردن آمار دانش آموزان معتاد بوده است که نشان می دهد سیاست پنهان کاری این بحران ها تا چه میزان در اشاعه آن موثر بوده است.
اعتیاد در حالی در سال های اخیر افزایش یافته که این بحران اجتماعی در سال های اخیر خانواده های فراوانی را درگیر خود کرده است. از هم گسیختگی کانون خانواده ها و رشد بیماری های جسمی و روانی از جمله تبعات سخت بحران اعتیاد در جامعه است که تا کنون نیز برای مبارزه با این ناهنجاری عمده سیاست های مناسبی در پیش گرفته نشده است.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
آقا اجازه؟ خانم اجازه؟ چند لحظه از کلاس بریم بیرون؟
خیر، بشین و به درس توجه کن!
دوباره: خانم اجازه؟ آقا اجازه؟… خیر.
خانم اجازه، آقا اجازه آخه ما خماریم! باید بریم خودمون رو بسازیم!
خیالات است، داستان سرایی است، وهم است، توهم است این ماجرا به نظر؟ اما اگر اتفاق به ترتیب کنونی هم روی نداده باشد در تعدادی از مدارس راهنمایی و دبیرستان ایران دانش‌آموزان معتاد حضور دارند حتا اگر بر سر آمار آن‌ها چون و چرا وجود داشته باشد. این افراد شناسایی و معمولا ساده‌ترین راه حل انتخاب می‌شود: اخراج از مدرسه آنهم با امضای دانش آموز و اولیا مبنی بر خروج خودخواسته از محیط آموزشی و عموما بدون ذکر دلیل.
۸ سال پیش که آمار ۳۰ هزار دانش آموز معتاد از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر منتشر شد واکنش محمود فرشیدی وزیر وقت آموزش و پرورش مشابه واکنش‌های مدیرانی بود که یک دهه قبل درباره بیماری‌هایی مانند ایدز داشتند. این مدیران رسانه‌ای کردن مشکلاتی مانند افزایش مبتلایان به اچ آی وی را باعث دامن زدن به تصوراتی مانند افزایش فساد در جامعه و کاهش تاثیرات دین در ارکان زندگی مردم ارزیابی می‌کردند.
در پاسخ به اصرار ۴ ساله اعضای ستاد مبارزه با موادمخدر که بر این باور بودند ‌رقم ۳۰ هزار دانش‌آموز معتاد ‌فقط مربوط به گروهی است که خودخواسته به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده‌اند و تعداد قابل توجهی از دانش‌آموزان نیز به صورت تفننی از مواد مخدر استفاده می‌کنند، مدیران آموزش و پرورش دولت محمود احمدی‌نژاد می‌گفتند: دانش آموز معتاد؟، نداریم. بعد از اصرار و انکار‌ها بالاخره تایید شد که چون تعداد کم است نیازی به ارایه آمار نیست. آمار مدیران دولتی رقمی بین ۲ تا ۳ هزار محصل درگیر مساله اعتیاد بود که به زعم آن‌ها برای جمعیت دانش آموزی حدود ۱۳ میلیون نفری رقم قابل توجهی نیست.
حمید‌رضا حاجی بابایی، یازدهمین وزیر آموزش و پرورش ایران حتا پا را از این هم فرا‌تر گذاشت و به طرح این سوال پرداخت که در حال حاضر مگر می‌توان قشری را پیدا کرد که در بینشان موضوع اعتیاد مساله‌ساز نشده باشد؟
توجیه و توضیحات آقای حاجی بابایی البته بیراه نبود که در حال حاضر طبق آمار رسمی ۱٫۵ میلیون نفر معتاد در ایران حضور دارند. رقم غیر رسمی اعتیاد در کشور اما دو برابر این تخمین زده می‌شود.
البته این آمار بی‌ارتباط با سرانه سالانه حداقل ۶۵ میلیارد نخ سیگار در ایران و کاهش سن استفاده از قلیان است. قلیانی که گفته می شود با استفاده از ۵ بسته سیگار برابر است. میانگین سن مصرف کنندگان قلیان در ایران هم به زیر ۱۲ سال رسیده که طبیعتا دربرگیرنده دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان است.

مخدرهای محبوب دانش آموزان کدامند

سه سال بعد از جنجال وجود دانش آموزان معتاد در مدارس ایران حسن ضیاء الدینی مدیرکل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش بدون اشاره به آمار خاصی وضعیت تهران را از نظر تعداد دانش آموزان معتاد بد‌تر از دیگر شهر‌ها اعلام کرد. استناد این مقام آموزش و پرورش، پژوهشی است که دکتر محمدخانی انجام داده بود. براساس این تحقیق مخدرهای مورد علاقه قشر دانش آموز به ترتیب حشیش، قرص اکس، تریاک و هرویین است.
ماجرای مخفی ماندن آمار اعتیاد دانش‌آموزان
شیرزاد عبداللهی کار‌شناس مسائل آموزش و پرورش با اشاره به اینکه درگیر بودن با مساله اعتیاد با معتاد بودن متفاوت است، به عصر ایران می‌گوید به طور مثال بچه‌هایی که والدین معتاد دارند با اعتیاد درگیرند اما لزوما معتاد نیستند.
به گفته عبداللهی در آذر سال ۹۰ کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدرجلسه‌ای غیر علنی برگزار کرد.
نصیری قیدار نماینده زنجان و عضو کمیسیون بعد از این جلسه توضیح داد که مسوولان ستاد، آمارهای نگران کننده را درمورد اعتیاد دانش آموزان مطرح کردند، اما به درخواست آن‌ها قرار شد این آمار مخفی بماند و رسانه‌ای نشود. تنها آماری که نصیری به آن اشاره کرد این بود که ۳۰ درصد از دانش آموزان کشور در معرض کشیدن سیگار و قلیان هستند.
این نماینده رواج مواد مخدر صنعتی نظیر شیشه و کراک در بین دانش آموزان را هم در وضعیت هشدار دهنده اعلام کرده بود.
این کار‌شناس آموزش و پرورش در ادامه به کاهش میانگین سنی اعتیاد در کشور اشاره کرده و می‌گوید: وقتی بر اساس گزارش نهادهای رسمی نوجوان ۱۳ یا ۱۴ ساله معتاد پیدا می‌شود، قاعدتا چنین فردی باید دانش آموز و یا بازمانده از تحصیل باشد.
اما مشکل اینجاست که مدیران آموزش و پرورش و سایر مسئولان تمایل شدیدی به پنهان کردن مشکل و پاک کردن صورت مساله دارند و نه تنها بحث در مورد اعتیاد دانش آموزان که آسیب‌های اجتماعی و انتشار آمار دانش آموزان در معرض بیماری‌هایی مانند ایدز و هپاتیت و حتی دانش آموزان آلوده به پدیکلوز (شپش) و گفتگو درباره روابط دختر و پسر و ناهنجاری در رفتارهای جنسی دانش آموزان را خط قرمز محسوب می‌کنند.

دانش‌آموزانی که جذب باندهای مواد مخدر می‌شوند

عبداللهی با اظهار تاسف از اینکه آموزش مهارت‌های زندگی که یکی از اصول آن یادگیری «نه گفتن» در شرایط بحرانی است، هنوز به طور رسمی وارد برنامه آموزشی مدارس نشده است، به روندی اشاره می‌کند که در مدارس ایران بعد از شناسایی دانش آموزان معتاد در پیش گرفته می‌شود: به محض شناسایی دانش آموز معتاد، اولیای او به مدرسه احضار می‌شوند. آن‌ها را شماتت می‌کنند و می‌ترسانند و دست آخر، سر آن‌ها منت می‌گذارند و بی‌سر و صدا پرونده دانش آموز را تحویل پدر و مادر می‌دهند و امضای آن‌ها را می‌گیرند که به میل خود پرونده تحصیلی فرزندشان را تحویل گرفته‌اند. اولیا، فرزند معتادشان را برمی دارند و می‌روند، بی‌آنکه ردی از آن‌ها در جایی مانده باشد. این دانش آموزان رانده شده از مدرسه، معمولاً جذب باندهای توزیع مواد مخدر می‌شوند.

دانش‌آموز معتاد نداریم!

حالا این کار‌شناس آموزش و پرورش نتیجه می‌گیرد به این ترتیب، موقعی که مدیران آموزش و پرورش ادعا می‌کنند که دانش آموز معتاد نداریم، نمی‌توان این ادعا را رد کرد. این درحالی است که اگر مربیان و مشاوران مدرسه آموزش‌های لازم را دیده باشند می‌توانند قبل از رسیدن دانش آموز به مرحله اعتیاد، اقدام به پیشگیری کرده و یا در مراحل اولیه نسبت به مداوای او اقدام کنند. قطعا هیچکس از این نظر دفاع نمی‌کند که دانش آموز معتاد در کنار دانش آموزان سالم در مدرسه آموزش ببیند.

چه باید کرد؟
عبدالهی می‌گوید: اگر قبول داریم دانش آموز معتاد بیمار است، باید سازوکاری برای مداوا و بازگشت او به تحصیل ایجاد کنیم. اما اخراج از مدرسه و دادن اختیار دانش آموز به اولیایی که معمولاً صلاحیت تربیتی ندارند، دانش آموز را به مسیر بی‌برگشت و نابودی سوق می‌دهد.
او در عین حال تاکید می‌کند که اعتیاد در جوامع امروزی پدیده‌ای پیچیده و چندعاملی است و درصدد متهم کردن معلم، مربی، مدیر و معاون مدرسه به ترویج اعتیاد نیست. به گفته این کارشناس هر چند رفتار دانش آموزان در مدرسه کنترل می‌شود اما وقتی در جامعه ما ۲ میلیون یا بیشتر معتاد وجود دارد، تعدادی از کودکان به طور طبیعی در معرض اعتیاد قرار می‌گیرند. افراد معتاد پدر، مادر، برادر خواهر و خویشاوند و هم محله‌ای دانش آموزان هستند و در معرض اعتیاد قرار دارند. در اقشار مرفه هم کودکان از طریق گروه همسالان و در مکان‌هایی خارج از مدرسه مواد مخدر را تجربه می‌کنند. انتظار همگان این است که آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی تربیت دانش آموزان، در این حوزه نیز نقش خود را به خوبی ایفا کند.
عبدالهی با مقایسه سرانه پیشیگری از اعتیاد در ایران و کشورهای دیگر توضیح داد: شنیده‌ام که سرانه دانش آموزی پیشگیری از اعتیاد در کشورهای توسعه یافته ۲۰ دلار است در حالی که این رقم در ایران نیم دلار است در واقع اختصاص سرانه اعتیاد به معنای تایید اعتیاد گسترده نیست. معنایش این است که آموزش و پرورش به عنوان دستگاه متولی تعلیم و تربیت مسئولیت پیشگیری و آگاهی‌بخشی به نوجوانان در مورد رفتارهای پرخطر را می‌پذیرد.
کنجکاوی، عدم آموزش مهارت‌های زندگی، کمبود آموزش‌های لازم درباره اعتیاد و زیان‌های فراوان، بی‌توجهی خانواده و کادر آموزشی مدرسه، مشکلات روحی و فضای غیر جذاب آموزشی و … آقای عبداللهی به نظر کدام یک از موارد برشمرده می‌تواند دلیلی برای کشیدن دانش آموزان و کودکان به سمت مواد دخانی و اعتیاد باشد؟
کار‌شناس آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال می‌گوید: در همه جوامع خطراتی مانند اعتیاد در کمین کودکان در سن ۱۳ تا ۱۷ سالگی است. حتی پیشرفته‌ترین جوامع از این آفت مصون نیستند اما روش برخورد آن‌ها متفاوت است. می‌توان گفت همه عواملی که نام برده شد در کشیده شدن نوجوانان به سمت اعتیاد موثرند.
در کشور ما طرح بحث در باره مسایل اجتماعی برای مسئولان خیلی سریع حیثیتی می‌شود و در نتیجه موضوع را از ریشه انکار می‌کنند. آموزش و پرورش به جای پاک کردن صورت مساله باید در درجه اول تحقیقات علمی و جامعی درباره اعتیاد و سایر آسیب‌های اجتماعی در مدارس انجام دهد. محققان آموزش و پرورش توان علمی این کار را دارند و در صورت نیاز می‌توانند از محققان و مراکز دانشگاهی کمک بگیرند. در مرحله دوم با برانگیختن حساسیت افکار عمومی، بودجه و امکانات لازم را طلب کند و در مرحله سوم، برنامه مناسبی برای آموزش پیشگیری از اعتیاد تهیه کند و به اجرا گذارد. در گام چهارم، سازوکار مناسبی برای درمان و بازگشت به تحصیل دانش آموزان معتاد تهیه کند و وظایف بخش‌های دیگر مانند وزارت بهداشت، بهزیستی، مراکز تحقیقاتی، نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر را تعیین کند. او در پایان تاکید می‌کند: آموزش و پرورش باید به جای برخورد انفعالی و دفعی و انکار، ابتکار عمل را در دست گیرد چون اعلام وجود دانش آموز معتاد برخلاف تصور مدیران، آسیبی به وجهه آموزش و پرورش نمی‌رساند.

معتادان تحصیلکرده

هر چند که طا‌ها طاهری قائم مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر معتقد است کمتر از نیم دهم دانش آموزان کشور معتاد هستند و مسئله اعتیاد در میان دانش آموزان ایرانی بسیار کمتر از سایر کشور‌ها است اما نباید فراموش کرد که اگر از امروز اقدامی برای پیشگیری از اعتیاد دانش آموزان کشور انجام نشود طی چند سال آینده بر جمعیت فعلی ۲۰ درصدی معتادان دارای تحصیلات کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد افزوده می‌شود؛ زنگ خطری که حدود دو هفته پیش از سوی بابک دین‌پرست معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر به صدا درآمد. بنا بر آمار اعلام شده این مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر، در حال حاضر ۲۰ درصد معتادان کشور دارای تحصیلات کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد هستند. ۱۵ درصد از افراد در حالی آلوده به یکی از مخدرها شده اند که مدرک فوق دیپلم دارند و ۳۸ درصد هم دارای مدرک دیپلم هستند.