Search
Close this search box.

مجلس عصر چهارشنبه ۱۷-۰۷-۹۲ (خرافه بر قرآن – فتوای بهتان -قرآن برای شناختن -احترام معنای قرآن – تقدم مطلب قرآن بر حفظ قرآن-خانم‌ها)

03

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

در اینکه همه به قرآن علاقه دارند و احترام می‌گذارند، شکی نیست. هر کسی به هر نحوی این علاقه را نشان می‌دهد. هم علاقه به قرآن و هم علاقه به دوستان. حالا کمتر دیدم، ولی در قرآن‌های چاپ قدیم هست، در اول هر سوره در حاشیه نوشته اند، نقل است. بعضی‌ها شجاعت پیدا کرده‌اند و به طور مثال نوشته‌اند نقل از حضرت سجاد است که هر کسی این سوره را سه بار بخواند و به در و دیوار فوت کند تمام در و دیوار با او به سخن در می‌آیند و هر حجّی هم که کرده است قبول است. هر سوره‌ای یک چیزی. به طوری که اگر شما یک دور قرآن را کامل خواندید دیگر از جهنم خلاص هستید. قباله بهشت را به شما می‌دهند. در تواریخ هست یک آدم مطمئنی پرسید، که این حرفها چیست که می‌گویید؟! مردم دیگر نه انفاق می‌کنند، نه روزه می‌گیرند و نه نماز می‌خوانند. قرآن را بخوانند برایشان کافی است. گفت من دیدم که مردم علاقه و توجه‌شان به قرآن کم شده، نمی‌خوانند. این حرفها را نوشتم و گفتم، از هیچ کس هم نشنیدم خودم در آوردم، که مردم به قرآن توجه کنند و بخوانند. این هم یک نحوه خدمت به قرآن.

مدتی قبل در روزنامه‌ها خواندید ولی خوشبختانه دیگر آن بحث ادامه پیدا نکرد و جنجالی نشد. حتی یکی از آقایان عظام گفته بود، در مبارزه با دشمنان هر دروغ، اتهام و تهمتی که دارید می‌توانید به آنها بزنید. من فکر نمی‌کردم که کسی چنین فتوایی داده باشد! ولی بعد معلوم شد نه، چنین فتوایی داده‌اند. زود سر و ته قضیه را هم آوردند واِلا خیلی بدبینی در بین مردم ایجاد می‌شد. بدون او هم یک حرف هم باور نمی‌کردند. منظور ارادت به قران و دوست داشتن قرآن و اینکه کسی بخواهد همه‌ی دوستان، ارادتمندان و فقرا قران زیاد بخوانند این طوری انحراف هم در آن پیدا می‌شود. اگر منظور فقط خواندنِ قرآن است در این صورت آنهایی که شغل‌شان این است که در قبرستان می‌ایستند، از مردم پول می‌گیرند و برای مرده‌ها قران می‌خوانند، اینها باید مالک بهشت بشوند که اصلا به تعداد اینها بهشت برایشان کم می‌آید. یک داستانی شنیدم در واقع مثلی است یکی از شهرهای خراسان خودمان (حالا نمی‌گویم کدام شهر است) می‌گفتند کسی در قبرستان شغلش این بود که یک مشک می‌گرفت، می‌گفت شب در این مشک قران می‌خوانم و بعد سر آن را می‌بندد، باد کرده و به قبرستان می‌آید، یکی به او می‌گوید برای پدر من یک «[سوره‌ی] یس» بخوان. سر این را باز می‌کند، کمی هوا خارج می‌شود و می‌بندد، می‌گوید به اندازه یک «یس» است. منتهی ما خودمان (اول از خودمان شروع کنیم) دلمان می‌خواهد، هم خودمان و هم ارادتمندان به قرآن، همه قرآن را درست بشناسند. قرآن برای شناختن است نه برای خواندن واِلّا ضبط صوت هست.

من از مرحوم آقای دکتر آزاده شنیدم. ایشان در سفر مکه در حواشی آنجا شنیدند که ملک سعود، پدر این شاهای اخیر همه بچه‌های او بودند (ملک سعود در واقع اولین پادشاه دوران اخیر عربستان) وقتی می‌خواست بگوید قرآن در مساجد بخوانند، خب یک نفر قرآن بخواند صدایش نمی‌رسد باید بلندگو بگذارند. چون قشری‌ها در آنجا خیلی زیاد بودند می‌گفتند این بلندگوها صدای شیطان است. حال چکار کند! از طرفی با این علما خیلی متلفظ بود از طرفی کاخی درست کرده بود، روز جمعه از بعضی علمای مهم دعوت کرد. موقع نهار طبق تبانی که کرده بود، یکی آمد به امیر ملک گفت، شخصی با شما کار دارد، آمد کمی بیرون ایستاد و بعد برگشت به آقایان گفت آیا شیطان قرآن می‌خواند؟! گفتند محال است؛ پس اگر یکی قرآن خواند دیگر شیطانی نیست، همه گفتند بله، گفت پس بیایید ببینید که این قرآن می‌خواند. یکی را برد پیش گوشی تلفن و آن طرف بلندگو یکی قرآن می‌خواند، اینها تعجب کردند. گفتند بله این شیطانی نیست از آنها اقرار گرفت شیطانی نیست، آن وقت برقرار کردند.

اگر در منزل شما قرآن باشد و یک دشمنی بیاید بگوید اینها را آتش بزنید، اینها قرآن سر نیزه است. با این توجه و احتیاط و احترام فراوانی که برای معنی قران قائل است، نه برای کتاب، البته از این نظر محترم است که بهترین گفته‌ها، گفته‌ی خداوند را ضبط کرده که فراموش نشود، ما ممنونیم از قرآن‌هایی چاپی و یا خطی. ولی قرآن آن حرفهایی است که گفته است. آنها هم به اندازه‌ای ممکن است معانی مختلف (نه معانی متضاد)داشته باشد. این است هر سوره‌ای، چه انعام و چه غیر همه محترم است، بخوانید. یک گوشه سوره انعام را ما اینجا با هم می‌خوانیم مابقی را در منزل(با توجه به معنایش) بخوانید. اینقدر معانی در قرآن هست که ما خودمان هر روز ضد آن عمل می‌کنیم یا هر روز در بلنگوهایی جهانی به اسم قران می‌گویند ولی هیچ عمل نمی‌کنند. می‌فرماید أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ (بقرة/۴۴) آیا شما دارید مردم را نصیحت می‌کنید و به خوبی هدایت می‌کنید! ولی خودتان را فراموش کردید؟! خوب است آدم هر روز بخواند. خواندن قرآن با توجه به معنایش خیلی ارزش دارد. أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ به همه‌ی ما خطاب است، قرآن هم خطاب به همه است. اما یکی می‌گوید أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ من اصلا کسی را هدایتِ به خوبی نمی‌کنم (به اصطلاح مشمول این آیه نباشد) ولی نه، آن قسمت اولش، یعنی شما وظیفه هدایت و امر به معروف، نهی از منکر را اجرا می‌کنید ولی خودتان را مستثنی می‌گیرید. در همه دنیا مامورین ارشاد جهانی خودشان را فراموش می‌کنند.

نماز عبادتی به شکل مناجات است، یعنی در خلوتِ با خداوند است. گفته‌اند این را دسته جمعی بخوانید. آیا شما هیچ کار خصوصی‌تان را دسته جمعی انجام می‌دهید؟ نه! این کارهای شخصی خودتان است اما قرآن را نگفتند با جمعیت بخوانید. اگر با جمعیت بخوانید منظور اینکه به صورت موسیقی کُر بخوانید، نه! آنها موسیقی است. همان طوری که یک نقاش نقش شیطان و ابلیس می‌کشد، نقش پیغمبر هم می‌کشد آن نقش است. حالا ان‌شاءالله ما از همه‌ی معانی قرآن بهره‌ور بشویم.

بعضی‌ها می‌گویند «[سوره‌ی] یس» قلب قرآن است، کسی که خوانده به نظر خودش در تعلیمات قرآن، این عبارت خیلی جالب بوده است گفته اینجا قلب قرآن است. هیچ تفاوتی در قرآن قائل نشده‌اند. فقط در سوره‌ی حمد، خودِ خداوند گفته است، بر تو سبع المثانی و قرآن فرستادیم. بعد نگاه می‌کنیم می‌بینیم بله، سوره حمد تمام اصول اسلام را دارد. یعنی کسی سوره‌ی حمد را با معنی بخواند و خودش معنای آن بشود، همین مسلمانی کامل است. یا سوره قل هو الله به همین طریق، مشهور است که به اندازه ثلث قرآن است اینکه سه بار می‌خوانند، به این دلیل است. همه سوره‌های قرآن خوب است هیچ کدام را ترک نکنید به ردیف همه را بخوانید. وقتی نوبت به سوره انعام رسید اینجا بیایید واِلا همه آن را بخوانید. ان‌شاءالله توجه به معنی قرآن که بکنیم، مطلب دیگری نمی‌ماند که من بگویم.

مثلا می‌گویند اگر آیه قرآن به مناسبتی در وسط نماز هم خواندید نماز باطل نمی‌شود. حتی در کتابی دیدم مردی در سفر حج می‌آمد دید وسط بیابان شتری هست یک زن مسنی تنها نشسته است. رفت و پرسید تو کیستی؟ آیه‌ای است که خداوند قصرهایی از فضه و معارف دارد، این آیه را خواند. اسمش فضه بود، فضه خادم علی(ع) بود. هر چه گفت او مطلبش را با آیه‌ای ‌پاسخ داد. تسلط بر همه‌ی آیات قرآن داشت. چون ما زبانمان عربی نیست به آن اندازه مسلط شدن خیلی مشکل است. البته امروز عبارات گلستان سعدی که فارسی است بعضی جاهایش حفظ هستیم. ولی قرآن چون زبان عربی است برای ما مشکل است، ولی معنایش باید در ما باشد، اصل آن است. بنابراین از حفظِ قران مهم‌تر، حفظ مطلبش است یعنی به نحوی وقتی بپرسند آقا در کجای قرآن در مورد سخی بودن آیه آمده؟! نمی‌دانیم. کجای قرآن در مورد شهادت آمده! نمی‌دانیم! این از حفظ قرآن مهم‌تر است. حفظ قرآن، فقط کار یک بچه مدرسه‌ای انجام دادن است. البته بعد از دانستن معنا عبارتش هم بدانیم، غالباً من مطلبی از قرآن می‌گویم آن وقت عبارت قرآنی یادم می‌آید و آن را می‌خوانم. حفظ معنا مقدمِ بر حفظ عبارت است، این را اول توجه بکنید.

Tags