این کتاب به تصحیح نصرالله پورجوادی و محمد سوری توسط موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و واحد تحقیقاتی تاریخ فرهنگ عقلی جهان اسلام دانشگاه آزاد برلین چاپ شده است که بخشی از مقدمهی آن در ذیل خواهد آمد:
مهمترین قرن در تاریخ تصوف بدون تردید قرن سوم هجری و مراکز اصلی صوفیان نیز در درجهی نخست بغداد و سپس شهرهایی در خراسان چون بلخ و هرات و نشاپور و طوس و مرو بوده است. مشایخ بزرگی که سخنان حکمتآمیز و عرفانی و حکایتهای آموزندهی ایشان مطالب اصلی کتابهای صوفیانه را تشکیل میدهد در این قرن میزیستند. در واقع شکلگیری تصوف بهمنزله یک نظام فکری و مکتب عملی در همین قرن انجام گرفت و نمایندگان این نظام فکری و مکتب عملی در همین قرن انجام گرفت و نمایندگان این نظام فکری و مکتب عملی ابتدا در بغداد و سپس در شهرهای ایرانزمین، بهخصوص در خراسان بودند که بعنوان صوفی شناخته شدند. در ایران طریقههای باطنی دیگری نیز بودند که بعضی ملامتی و بعضی حکیم و بعضی جوانمرد خوانده میشدند ولی همهی آنها از قرن چهارم به بعد بهتدریج در سلک صوفیان درآمدند و صوفی نامیده شدند.
شاگردان و مریدان مشایخ بزرگ قرن سوم نهضت صوفیانه را در زندگی خود و با یادآوری سخنان و آموزههای استادان خویش و انتقال سینه به سینهی آنها تا اواسط قرن چهارم زنده نگه داشتند. اما از اواسط قرن چهارم به بعد تحولی در تصوف پدید آمد و آن ثبت و ضبط تعالیم استادان سلف بود.همانطور که در قرنهای دوم و سوم بزرگترین و مهمترین علم در تمدن اسلامی، یعنی علم حدیث، شکل گرفت و کتابهایی در نتیجهی جمعآوری احادیث و تنظیم و تدوین و تبویب آنها پدید آمد، در قرن چهارم نیز شاگردان شاگردان مشایخ بزرگ طریقت به گردآوری سخنان پیشوایان خود اهتمام ورزیدند و از این طریق کتابهای مهمی در تصوف تالیف کردند.
این کتاب اثری است که فقط یک نسخهی خطی از آن موجود بوده که متاسفانه صفحه یا صفحاتی از اول و آخر آن افتاده است و لذا نه نام نویسندهی این اثر برای ما معلوم است و نه عنوان آن، ولی از محتوای اثر و مقایسه آن با کتابهای دیگری که در معرفی علم تصوف نوشته شده است و نیز از روی قرائن دیگر میتوان حدس زد که این کتاب حدودا در اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم به قلم نویسندهای ایرانی و پارسیزبان، احتمالا خراسانی و بسا که نشاپوری نوشته شده است و این همان کتابی است که در اینجا تمامی آن تصحیح شده و به چاپ رسیده است.