طوایف اهل حق با نامهایی همچون «علیاللهی» و «یارسان» شناخته میشوند. پیروان این فرقه در ایران، جمهوری آذربایجان و عراق زندگی میکنند و برخی پژوهشگران آنان را با علویان ترکیه در یک گروه قرار میدهند. پیروان این فرقه در ایران را اقوام ترک، کرد و لک تشکیل میدهند و محل سکونت آنها غرب و شمال غرب کشور است. برخی نیز به اطراف تهران و نیز استان مازندران و خراسان مهاجرت کردهاند. اهل حق زندگی مخفیانهای دارند و عقاید خود را از دیگر مردمان پنهان میکنند.
آنان در محلهایی به نام جمعخانه عبادت میکنند. عبادت آنان شامل اشعاری است که همراه با دف و نی خوانده میشود و عبادت کنندگان به سماع میپردازند. از عقاید مهم آنان اعتقاد به حلول روح است. پیروان این آیین حق تراشیدن سبیل خود را ندارند و این عمل یک توهین عقیدتی و گناهی بزرگ شمرده میشود. عقاید آنان آمیختهای از عقاید ایران باستان، صوفیه و تشیع است. این عقیده به غلط در میان برخی رایج شده که اهل حق معتقد به الوهیت امام علی (ع) هستند. این برداشت غلط ناشی از شدت علاقه و محبت آنان به آن حضرت است نه عقیده الوهیت ایشان.
مطالبات این فرقه و طریقت همواره یکی از دستاویزهای نهادهای بینالمللی و مخالفان نظام برای تحت فشار قرار دادن و متهم نمودن نظام جمهوری اسلامی بوده است. این در حالی است که اهل حق پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد عنایت بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفتند. حتی در دوران دفاع مقدس در قالب نیروهای بسیج به دفاع از مرزهای کشور پرداختند.
گرچه برای هر دسته و گروهی و وابستگان به هر مذهب و آیینی ممکن است مسائلی در داخل کشور به وجود بیاید، اما سوء استفاده از اینگونه وقایع معنای دیگری دارد. از جمله این وقایع میتوان به ماجرای اعتراضات میاندوآب در چند سال پیش اشاره کرد که یک مسئله کوچک و قابل حل از سوی مغرضان تبدیل به مسئلهای شد که موجب صدور بیانیه از سوی سازمان عفو بینالملل در سال ۲۰۰۹ میلادی شد. اعتصاب غذای محکومان این حادثه نیز باعث تشدید این پیامدها شد.
چندی قبل هم یکی از منسوبان این طریقت در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی زد. آخرین مورد از این مسائل مربوط به تجمع محدود ۳۰ ـ ۴۰ نفری عدهای از اهل حق در برابر مجلس شورای اسلامی بود.
این مسائل باعث شد تا چند تن از بزرگان اهل حق به دیدار ریاست مجلس شورای اسلامی بروند تا از این طریق بتوانند مشکلات خود را مطرح و از طریق مجاری قانونی پیگری کنند.
اهل حق عموماً عقیده به زندگی پنهانی دارند و این ناشی از عقایدی است که شاکله دین طریقت را تشکیل میدهد و آن حفظ سرّ است. به همین دلیل به هیچ کس اجازه گرویدن به طریقت خود را نمیدهند مگر اینکه مراحل دشواری را پشت سر بگذارد. اینطور میتوان نتیجه گرفت که انزوای آنان و عدم حضورشان در جامعه با عنوان اهل حق، به آموزههای دینیشان بازمیگردد نه فشاری که از سوی جامعه یا نظام بر آنان وارد است. این را میتوان از زندگی مسالمتآمیز شیعیان و اهل حق در شمال غرب کشور دریافت.
اهل حق که در ترکیه با نام علوی و بکتاشی شناخته میشوند، با عشق و علاقه خاصی به ایران دارند و ایران و حکومت ایران را دوست و یار خود میدانند. البته میزان تحریفات اهل حق ایران بسیار بیشتر از اهل حق یا همان علویان ترکیه است.
سلطانی از اساتید دانشگاه و از پیروان طریقت اهل حق که بیشترین تحقیقات و پژوهشها در زمینه عقاید و تاریخچه اهل حق انجام داده است، عقیده دارد که اهل حق تفاوت چندانی با شیعیان ندارند. اهل حق دوستدار اهلبیت و دوستدار امام علی (ع)، امام حسین (ع) و بسیاری دیگر از بزرگان عالم تشیع هستند. تفاوت آنان با شیعیان تنها در نوع نگرش و جهانبینیشان دارد. به عقیده او شیعیان هم اهل حقی هستند که به سوی اجتهاد و مدرسه رفتهاند و به این آیین که همان آیین اسلام است پر و بال بیشتری دادهاند. در حقیقت اهل حق پیرو عصاره و ریشه اصلی اسلام هستند.
بر گرفته از یادداشت از داوود بهلولی
نظرات وارده در یادداشتها لزوما دیدگاه مجذوبان نور نمیباشد.