Search
Close this search box.

مجلس صبح پنجشنبه ۱۶-۰۸-۹۲ (چشم و گوش دل -آقایان)

009

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وعده‌ی رسمی ما ساعت هشت و نیم است ولی گاهی اوقات با تأخیر می‌آمدم. گاهی کسالت دارم، نمی‌توانم بیایم. اگر کسل نباشم سرحالم و زودتر می‌آیم. آقایان این تأخیر یا تسریع را بر من ببخشند. یک مرتبه کسی تذکر جالبی به من داد و فوری قبول کردم. پنج دقیقه زودتر از موعد مقرر آمده بودم، مطلبی را شروع به صحبت کردم بعد که تمام شد یکی از آنها (مجلس خانم‌ها بود) به من تذکر داد؛ خیلی‌ها حرفهای شما را می‌خواهند تمام بشنود شما چرا زودتر شروع کردید، یک ساعت معینی شروع کنید. گفتم راست می‌گویی، بعد از این، این کار را می‌کنم. از وقتی این تذکر را شنیدم و قول دادم که خوب است رفتار می‌کنم، سعی می‌کنم قبل از آن ساعت معینی که همه می‌دانند مطلبی را شروع به گفتن نکنم. کارهای دیگری اگر باشد جمع می‌کنم آن ساعت انجام می‌دهم. بنابراین از این جهت اگر تخلفی کردم و یا می کنم، به قول شاعر؛ (البته شعر را یک قدری تغییر دادم، من می‌گویم):

سراسر پر از تخلفیم تو دیدی و خریدی / زهی کاله پر عیب و زهی لطف خریدار

ما که اینقدر بیعت را ساده گرفتیم، دعای عهد می‌خوانیم بدون اینکه بیعتی کرده باشیم، خطاب به حضرت ولی عصر(عج الله فرجه) می‌گوییم. فرض می‌کنیم که ایشان زنده است، آیا اگر حضرت ظهور کند همه‌ی اینهایی که دعای عهد را در تلویزیون می‌خوانند به حضرت عرض کنند که ما با تو بیعت کردیم! حضرت می‌گوید کجا با کی؟ چه بیعتی کردید؟ خودش در مورد تجدید عهد می‌گوید. کجا عهد بستید که تجدید می‌کنید؟! از این حرفها خیلی هست.

فرمایش علی(ع) است که می‌گوید من نگاه نکردم به چیزی الا اینکه خدا را قبل از او، بعد از او و همراه او دیدم. خدا که با این چشم دیدنی نیست. علی (ع) هم که بالاتر از پیغمبر نیست پیغمبر که فرمود أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ یعنی هم من و هم علی و هم همه چطور اینها فهمیدند! معلوم می‌شود که علی چشم دیگری داشت که ما نداشتیم، تعجب می‌کنیم! اگر تعجب کنیم علامت این است که آن چشم را نداریم. مگر از خدا بخواهیم و خدا قبول کند که از آن چشم هم به ما بدهد. همان‌طوری که گوش شنوا در آیه آمد وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ (حاقه/12) قرآن فرمود این حرفها را گوش‌های شنوا می‌شنود و می‌‌فهمد. که شنیدن به معنای درک کردن هم می‌شود گفت. این گوش را که داد علی(ع) این گوش را درخواست کرد، خداوند هم به او داد.

حالا ما نه تنها درخواست چنین چشمی و چنین گوشی نمی‌کنیم و از این نعمت محروم هستیم، بلکه وجودشان را هم قبول نداریم. قبول نداریم که چشم دیگری هم هست که می‌بیند یک گوش دیگری هست که می‌شنود. چرا به زبان بلدیم می‌گوییم خدا همه چیز را می‌شنود و می‌بیند. اگر خدا می‌بیند پس چطور ما در روی زمین خدا، علیه خودِ خدا حرف می‌زنیم، کار می‌کنیم. در آیه قرآن می‌فرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (صف/2) چرا یک چیزهایی می‌گویید که انجام نمی‌دهید. می‌گویید خدایا جانم به قربانت همان حرفی که به موسی(ع) گفت لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ،كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ (صف/3) اینکه چیزی بگویید یعنی در واقع ادعایی بکنید، ادعای کارهایی که نکردید این خیلی خودخواهی، خودبینی و خودپرستی است كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ. ان‌شاءالله خدا هم آن گوش را به ما بدهد و هم آن چشم را.

Tags