آیت الله العظمی علی محمد دستغیب، در مراسم تاسوعای حسینی با تاکید بر اینکه هیچ فقیه عادلى جایز نمىداند که پیش از تفهیم اتهام و محاکمهى شرعى و علنى کسى او را حبس و حصر کنند، گفت نه فقط در مذهب شیعه بلکه در فقه اهل سنّت هم این کار صحیح نیست.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید مقیم شیراز ابراز امیدواری کرد که هر چه زودتر به خاطر شادى دل مؤمنین و ظاهر شدن حق حسین بن على علیهماالسلام این افراد آزاد شوند. این کار هیچ مشکلى به وجود نمىآورد. به خصوص آقایان میرحسین موسوی و همسرش و حجت الاسلام و المسلمین کروبی.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: این هم که بگویید اینها باید طلب عفو کنند، حرف بیهودهاى است. آنها کارى نکردهاند و حرفى نزدهاند که بخواهند طلب عفو کنند. ما از رئیس جمهور محترم، آقاى روحانى که قول دادند، مىخواهیم کمک کنند به آزادى این افراد. ما به حساب تأیید حجت الاسلام خاتمى و آیت الله هاشمى به ایشان رأى دادیم.
آیت الله العظمی دستغیب همچنین در مراسم ظهر عاشورا با تاکید بر اینکه در امر به معروف و نهى از منکر باید با زبان خوب و مؤدبانه نصیحت کرد، آن هم نه فقط زنان بد حجاب را، تصریح کرد: کسانى که سرتیپ و سردارند و اسلحه در دست دارند، از سپاه و ارتش و بسیج و نیروهاى انتظامى، اگر مدعى عزادارى بر حضرت سید الشهدایند، نباید متکى به اسلحه خود باشند، بلکه باید بر خدا تکیه کنند و بدانند که اگر ضعیفى زیر دستشان له شود یا سیلى ناحقّى به صورت کسى بزنند، بىشک کارشان تلافى خواهد شد؛ اگر امروز نشد، فردا خواهد شد.
وی در ادامه افزود: لذا مراجع تقلید و بزرگان اسلام توجّه داشته باشند که هر کس امر به معروف و نهى از منکر کند و احکام اسلام را بگوید، هدفش از بین بردن نظام نیست. ما خوشحالیم از این که جمهورى اسلامى باقى باشد و این کشور مستعمرهى آمریکا و روسیه و چین نشود و به غیر تکیه نداشته باشد.
متن کامل سخنان آیت الله العظمی دستغیب به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مسجد قبا به شرح زیر است:
شب عاشورا محرم ۱۴۳۵ ، چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۲۲
المُقَصِّرُ فِى حَقِّکُمْ زَاهِقْ
هر کس در حق شما کوتاهى کند نابود مىشود.
«زاهق» از «زهق» به معناى هلاکت و بطلان و اضمحلال است.
(وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقآ)[۱]
«بگو: حق آمد و باطل نابود شد، بىگمان باطل از بین رفتنى است.»
هر چیز که اساس و ریشهاى نداشته باشد، زاهق است.
حقّ ائمه اطهار علیهم السلام چیست که هر کس در آن کوتاهى کند از بین رفتنى است؟
یکى از حقوق ائمه اطهار علیهم السلام بر ما، عزادارى حضرت سید الشهدا علیه السلام است که نه تنها شیعیان بلکه گروهى از اهل تسنّن نیز آن را به جا مىآورند. خود معصومین نیز به آن مقید بودند. پیامبران گذشته و به ویژه رسول خدا صلّى اللهعلیه وآله مصائب امام حسین علیه السلام را یاد مىکردند و گریان مىشدند و این گریه موجب بخشش ترک اَولی یا بالا رفتن درجهشان مىشد.
از زمان تشکیل نطفهى سید الشهدا، غم و اندوه بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مستولى گشت و چون عرض حال خویش به پدر نمود، رسول خدا صلّى اللهعلیه وآله مصائب آن جناب را بر دخت گرانقدر خویش بازگو کرد و آن بانو همواره از این مصیبت گریان بود.
امیرالمؤمنین نیز بارها و حتّى در روزهاى آخر عمر وقایع عاشورا و آنچه بر فرزند شهیدش خواهد رفت را خاطرنشان فرمود. حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام نیز در لحظات آخر عمر اشاره به روز حسین علیه السلام کرده و فرمود :
«لا یَوم کَیَومِکَ یَا أبَا عَبدِالله»
«هیچ روزى مثل روز تو نیست اى ابا عبدالله.»
خود امام حسین علیه السلام هم در مواقع مختلف به اتفاقات پیش رو اشاره مىفرمود. پس از ایشان نیز امامان معصوم بر اقامهى عزاى ایشان سفارش و خود بدان عمل مىکردند. بنابراین یکى از دلایل لزوم اقامه عزاى حسین علیه السلام، تبعیت از حضرات معصومین علیهم السلام و احیاى سنّت ایشان است.
علّت دیگر این کار، توجّه قلوب مؤمنین به حضرت ابا عبدالله علیه السلام و ازالهى گناهان و غفلتها و تاریکىها، در اقیانوس رحمت حسین بن على علیهماالسلام و کسب آمادگى براى تقوا و برداشتن توشه تا محرم سال آینده است.
یکى دیگر از حقوق ائمه اطهار علیهم السلام بر همهى مسلمانان، پذیرفتن ولایت و امامت ایشان است و قبول این که جانشینان راستین رسول خدا صلّى اللهعلیه وآله ایشانند و جز آنان کسى شایستهى این مقام نیست. این بزرگواران همهى صفات پیامبر، جز دریافت وحى را داشتند و مفسّر قرآن و مبیّن سنّت پیامبر و عامل به آن بودند. این حق را شیعیان پذیرفتند و بهاى آن را با خون خود پرداختند. بنى امیه و بنى عباس بسیارى از شیعیان ائمه اطهار را فقط به جرم شیعه علی علیه السلام بودن شکنجه کردند و کشتند و امروز هم گروهى که نه اهل سنّت، بلکه به معناى واقعى کافرند، به کشتن شیعیان و دوستان اهل بیت کمر بستهاند. اینان بقایاى امویان و عباسیان هستند که در روز مقرّر به سزاى اعمال ننگین و جنایات خود خواهند رسید.
حقّ دیگر ائمه اطهار علیهم السلام درک فلسفهى قیام حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام است که از برکت انقلاب اسلامى و تشکیل جلسات مذهبى، رخ داده است.
حضرت ابا عبدالله علیه السلام در وصیت نامهاى که به دست محمّد بن حنفیه دادند، در تبیین هدف قیام خویش فرمودند :
«أنّی لَمْ أخْرُجْ اَشَرآ و لا بَطَرآ و لا مُفْسِدآ و لا ظالِمآ و انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی أُریدُ أنْ آمُرَ بِالمَعروفِ و أنهى عَنِ المُنْکَرِ و أسیرُ سیرَةَ جدّی و أبی عَلىِّ ابنِ أبی طالِب».
«من براى سرکشى و سرمستى و فساد و ظلم قیام نکردم بلکه براى اصلاح در امّت جدّم به پاخواستم. اکنون مىخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب راه بروم».
معناى اصلاح، سوق دادن جامعه از بدى و فساد به سوى خوبى و رشد است.
شناخت علّت قیام امام حسین علیه السلام، حقّى است از ایشان و از سایر معصومین بر عهدهى همهى شیعیان ودوستان ایشان.
هدف حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام شناساندن حق و توجّه دادن مردم به خداى تعالى و بیرون کشیدن آنها از شرک بود و این هدف همهى پیامبران و همهى امامان معصوم و اولیاى خدا است. همهى بزرگان دین سعى مىکردند مردم را از شرّ شیطان و امیال نفسانى خود و دیگران آزاد کنند. علاوه بر این امام حسین علیه السلام رضاى پروردگار را در نظر داشت و امر به معروف و نهى از منکر را تکلیف خود مىدانست و در این راه تسلیم رضاى خدا بود و مىفرمود: «رضا الله رضانا اهل البیت». تا آخرین لحظهى عمر هم زیر لب عرض مىداشت: «رضآ بِقَضائِک تَسلیمآ لأمرک، لا مَعبودَ سِواک یا غیاثَ المُستَغیثین».
خطبههاى حضرت و سخنرانىهاى اصحاب ایشان، در جمع خود یا در برابر دشمن، همه یادآور این حقیقت بود که مسلمان باید در مسیرى که خداى تعالى در قرآن و سنّت معیّن فرموده قدم بردارد و این حسین علیه السلام مفسّر قرآن و مبیّن سنّت پیامبر است. در حالى که یزید و پدرش، نه چیزى از قرآن مىفهمند و نه به آن عمل مىکنند و صلاحیت رهبرى ندارند.
مردم مسلمان ایران از آغاز نهضت اسلامى خود، در سال چهل و دو، بیانات حضرت ابا عبدالله را در مجالس و هیئتهاى عزادارى منتشر مىکردند و به عنوان دین حسین بن على علیهماالسلام در مقابل مردم مىگذاشتند. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز تمام همّ و غمّ حضرت امام خمینى به عنوان رهبر انقلاب و پیشواى مردم این بود که احکام اسلام پیاده شود و تأکید مىفرمود که اگر اسلام در این برهه از زمان شکست بخورد، دیگر کمر راست نخواهد کرد. شکست اسلام یعنى عمل نکردن به احکام آن.
این انقلاب اسلامى به راستى هدیه و عنایتى است از جانب پروردگار و حقّى است از حسین بن على علیهماالسلام بر عهدهى همهى مردم، على الخصوص حاکمان کشور و مسؤلین نظام، از صدر تا ذیل. هر کس به اندازه خود باید متوجّه این حق باشد و آن را پاس بدارد. این جمهورى اسلامى ارزان به دست نیامد و اول از همه حاکمان و مسؤلان کشور وظیفه دارند آن را در مسیر حسینى حفظ کنند و اگر در این باره کوتاهى کنند، در پیشگاه خداى تعالى و در محضر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و شهداى کربلا و در برابر مردم ایران و خون شهیدان مقصرند.
معناى کوتاهى در این راه، عمل نکردن دقیق به احکام اسلام است. نباید کارى کرد که جوانان از دین دلسرد شوند.
ما باز هم تکرار مىکنیم و در این تکرار، با عنایت حسینى امید تأثیر داریم و به آنچه مىگوییم یقین داریم: هیچ فقیه عادلى جایز نمىداند که پیش از تفهیم اتهام و محاکمهى شرعى و علنى کسى او را حبس و حصر کنند، نه فقط در مذهب شیعه بلکه در فقه اهل سنّت هم این کار صحیح نیست.
بنده به عنوان یک طلبهى کوچک به همراه دوستان عزیزى که بارها دعا کردهاند و از گوشه و کنار، از همه قشر، تذکراتى دادهاند، مىگویم: در این ایام عاشوراى حسین بن على علیهماالسلام حق ایشان است که احکام اسلام در جمهورى اسلامى مو به مو عمل شود. مبادا دلهاى صاف مؤمنین و مسلمانان آلوده شود و خداى ناکرده جمهورى اسلامى ضربه ببیند.
اگر به احکام عمل شود و مردم از آمران و حاکمان خود عمل به احکام دین را ببینند، به تدریج مسائل دیگر از قبیل حجاب اسلامى حل خواهد شد، ولى اگر بزرگان کشور به قرآن و سنّت عمل نکنند، مردم عادى هم، یا عمل نمىکنند یا به زور و اجبار عمل مىکنند.
بارها گفتهایم که در زندانها، ایجاد وحشت و ارعاب صحیح نیست. اقرار گرفتن با شکنجه و حکم کردن قاضى مطابق این اقرارها، مورد تأیید هیچ فقیه عادلى نیست. ما این مسائل را در کتاب فقهى، در باب قضا نوشتهایم و در خبرگان تذکّر دادهایم. امیدواریم هر چه زودتر به خاطر شادى دل مؤمنین و ظاهر شدن حق حسین بن على علیهماالسلام این افراد آزاد شوند. این کار هیچ مشکلى به وجود نمىآورد. به خصوص آقایان میرحسین موسوی و همسرش و حجت الاسلام و المسلمین کروبی.
این هم که بگویید اینها باید طلب عفو کنند، حرف بیهودهاى است. آنها کارى نکردهاند و حرفى نزدهاند که بخواهند طلب عفو کنند. ما از رئیس جمهور محترم، آقاى روحانى که قول دادند، مىخواهیم کمک کنند به آزادى این افراد. ما به حساب تأیید حجت الاسلام خاتمى و آیت الله هاشمى به ایشان رأى دادیم.
امشب شب عاشورا است و شما هم با دلهاى نرم و پاک براى محبوب خود عزادارى کردید. بنده به طور قطع مىگویم که بیشتر شما امام حسین علیه السلام را از پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزندان خود بیشتر دوست مىدارید. دوستى بعضى از شما آن قدر زیاد است که آرزو مىکنید در ایام تاسوعا و عاشورا اصلا زنده نباشید، گرچه بهتر این است که از خدا طول عمر بخواهید تا بیشتر بتوانید محبّت و معرفت حضرت ابا عبدالله علیه السلام را کسب کنید.
روز عاشورا محرم ۱۴۳۵ ، پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۲۲
روز عاشورا براى همهى کسانى که رهرو انسانیت هستند و مىخواهند در دنیا آزاده زندگى کنند، اهل هر عقیده و مذهبى که باشند، روز عزا و ماتم است. امّا بىشک عزا و ماتم دوستان حسین بن على علیهماالسلام بیشتر از دیگران است و دلهاى آنان در این مصیبت، سوزان و چهرهایشان غمگین است.
این گریهها و سوزها باید آثارى در پى داشته باشد و مهمترین اثر آن که باید تا دم مرگ و روز قیامت باقى باشد، اتّصاف به صفات و تأسى به کردار حضرت سید الشهدا علیه السلام است. وقتى انسان به خاطر محبّت حسین بن على علیهماالسلام بر سر و سینه مىزند و مىگرید، باید خصوصیات ایشان در وجودش ظاهر شود. خصوصیاتى که هم در صفات و هم در کردار آن حضرت مشهود بود و از جملهى آنان غیرت و همّیت و دیندارى ایشان بود. وقتى دوستان عزیز جوان و نوجوان پس از عزادارى حسین بن على علیهماالسلام، به نماز اهمیّت مىدهند؛ نسبت به پدر و مادر خود احترام فراوان قائل مىشوند؛ با خواهر و برادر و همسر و فرزندان خود مهربانى مىکنند و با افراد دیندار معاشرت مىنمایند، معلوم مىشود آن سوز و آه و گریه تأثیر داشته، عزادارى آنها یک عزادارى مثبت بوده است.
امام حسین علیه السلام به نماز اهمیّت مىداد و آن را در سختترین شرایط جنگ به جا مىآورد؛ نسبت به اهل و عیال و خانواده خویش مهربان بود و درباره اعمال عبادى، از واجب و مستحب، دقت نظر داشت، دوستان ایشان نیز باید این صفات را از ایشان دریافت نمایند. آن جناب در کشاکش نبرد، به نماز ایستاد تا نشان دهد که از جمله به خاطر حفظ نماز مىجنگد؛ زیرا نماز ستون دین است. انسان را از زشتىها باز مىدارد.
کسانى که سرتیپ و سردارند و اسلحه در دست دارند، از سپاه و ارتش و بسیج و نیروهاى انتظامى، اگر مدعى عزادارى بر حضرت سید الشهدایند، نباید متکى به اسلحه خود باشند، بلکه باید بر خدا تکیه کنند و بدانند که اگر ضعیفى زیر دستشان له شود یا سیلى ناحقّى به صورت کسى بزنند، بىشک کارشان تلافى خواهد شد؛ اگر امروز نشد، فردا خواهد شد. فراموش نکنید سخن حضرت زین العابدین علیه السلام را که فرمود: وقتى پدرم به میدان مىرفت، فرمود :
«اِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً اِلّا اللَّه»[۱]
«بر حذر باش از ظلم به کسى که در برابر تو یارى کنندهاى جز خدا نمىیابد».
تاریخ به یاد دارد که بر سر بنى امیه چه آمد؛ چگونه قبرهاى آنان را شکافتند و آثار آن را از بین بردند. وقتى قبر یزید را نبش کردند، دیدند از او جز یک خط خاکستر باقى نمانده است. امروز هم قبر او و پدرش تبدیل به زباله دان گشته است. پس اى سرداران و امیران! به امروز خود نبالید و مراقب باشید مظلومى را زیر دست و پا له نکنید! این دنیا چه ارزشى دارد که براى حفظ آن مرتکب ظلم شوید؟ میل خودتان است.
رحم حسینى باید در دل همهى عزاداران آن حضرت ظاهر باشد. در چند مرحله اصحاب اجازه خواستند با سپاهیان دشمن وارد جنگ شوند و از برترى نسبى خود استفاده برند، امّا امام اجازه نداد و فرمود: من آغازگر جنگ نخواهم بود. او مىخواست امر به معروف و نهى از منکر کند و مردم را متوجّه خدا سازد، نه آن که به زور بر سرشان ریاست کند. آمدن او به دلیل نامهها و دعوت مردم بود و اگر نیامده بود، فرداى قیامت در پیشگاه پروردگار عذرى نداشت.
یکى دیگر از رفتارهاى الگوساز حسین بن على علیهماالسلام، امر به معروف و نهى از منکر بود. عالمى که خود را طلبهى امام زمان مىداند و مدعى تبلیغ دین خدا است، اگر در وقت لازم امر به معروف و نهى از منکر نکند، طلبهى امام زمان نیست، طالب دنیا و حفظ خویش است.
در امر به معروف و نهى از منکر باید با زبان خوب و مؤدبانه نصیحت کرد، آن هم نه فقط زنان بد حجاب را. هر کس باید به اندازه خود، اطرافیان و دوستان خود را به خوبىها دعوت کند. البتّه مراجع تقلید وظیفهى سنگینترى دارند. اگر سنّت پیامبر و احکام قرآن بر زمین بماند و ایشان سکوت کنند و هیچ اعتراضى نکنند، مانند کسانى که مال یتیم را مىخورند، آتش در شکمهاى خود مىریزند.
اعتراض حتمآ به معناى در خیابان ریختن یا دشمنى کردن نیست، بلکه انتقادى است که از سر دلسوزى و خیر خواهى مطرح مىشود و نتیجهاش هدایت است. بعضى آقایان گمان مىکنند سخنان ما تزلزل در نظام ایجاد مىکند! بر عکس، حرفهاى ما براى مستحکم ساختن احکام است. ستون جمهورى اسلامى، احکام اسلام است. این ستون باید حفظ شود، که اگر نشد، دیگر چیزى از جمهورى اسلامى باقى نخواهد ماند و روز به روز آسیبپذیرتر مىشود، تا آنجا که فقط با زور اسلحه سرپا مىماند و هر چه با زور اسلحه حفظ شود، دوام چندانى نخواهد داشت. لذا مراجع تقلید و بزرگان اسلام توجّه داشته باشند که هر کس امر به معروف و نهى از منکر کند و احکام اسلام را بگوید، هدفش از بین بردن نظام نیست. ما خوشحالیم از این که جمهورى اسلامى باقى باشد و این کشور مستعمرهى آمریکا و روسیه و چین نشود و به غیر تکیه نداشته باشد.
اگر بگوییم حسین بن على علیهماالسلام کشته شد فقط براى این که مردم در عزاى او گریه کنند و به بهشت بروند، چه فرقى میان شیعه و مسیحیت قائل شدهایم؟ مسیحیان هم مىگویند: «حضرت عیسى به صلیب کشیده شد تا آنان به بهشت روند»! آیا دین خدا این قدر سبک و حسین بن على علیهماالسلام این همه پایین است؟ این نیست. حسین علیه السلام دین خدا را آشکار و پایههاى آن را محکم کرد. او آمد تا مردم را با خدا آشنا کند و نشان دهد که اسلام، دین دنیا و آخرت است و هر دو را سامان مىبخشد.
اگر علما صحبتى مىکنند نباید آماج سنگباران قرار گیرند و مسجد و مدرسهشان بسته شود. نباید کسانى که ذرهاى از آنها انتقاد مىشود، منتقد خود را از همه چیز ساقط کنند. این صحیح نیست.
اگر امر به معروف و نهى از منکر از میان مردم رخت بربندد، به فرموده مولا على علیه السلام، بدان بر آنان حاکم مىشوند و دعاى خوبان مستجاب نمىشود. همان طور که گفتیم در این تکلیف الهى، هر کس به اندازه خود مکلّف است و هرگز وظیفهاى که یک مرجع تقلید دارد، با وظیفهى یک فرد عادى و یک جوان و نوجوان محصل و دانشجو یکسان نیست.
از دوستان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام انتظار مىرود هر روز بیشتر از روز قبل شرک را از درون خود بیرون کنند و بدانند جز خدا مؤثرى نیست. نه پول، نه مقام، نه دوست، نه مرید، هیچ کدام اثرى جز به خواست خدا ندارند. حالا که با حسین علیه السلام معامله مىکنید و براى او بر سر و سینه مىزنید، کمى در خود دقت کنید که آیا آثار توحید پروردگار در وجود شما بیشتر شده است یا خیر؟ حضرت ابا عبدالله از ابتدا تا انتها دم از خدا مىزد و در نامهها و خطبههاى خود بر حفظ قرآن و سنّت تأکید مىکرد.
همهى آثار قیام حضرت سید الشهدا در روز عاشورا ظاهر نشد. زینب کبرى سلام الله علیها در کوفه چنان خطبهاى خواند که پایههاى حکومت عبیدالله لرزید و مىرفت مردم را علیه او بشوراند که ناگهان سر مبارک برادر را در مقابلش آوردند و آن بانو تاب نیاوردند.