سید حسین رونقی ملکی ۱۴ تیرماه ۱۳۶۴ در ملکان شهری در استان آذربایجان شرقی متولد شد و در رشته کامپیوتر شاخه نرم افزار دانشگاه آزاد اراک به تحصیل پرداخت. شاید شما هم از کسانی باشید که چند سال پیش و قبل از انتخابات ۱۳۸۸ برای عبور از فیلترینگ اینترنت، از “ایران پروکسی” استفاده میکردید. حسین رونقی مسئول کمیته مبارزه با سانسور “ایران پروکسی” در ایران بود، در زمینه برنامهنویسی و عبور از فیلترینگ تخصص داشت و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام داد.
او پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و پیش از بازداشتش با نام”بابک خرمدین” در زمینه مبارزه با فیلترینگ فعالیت میکرد.ایران پروکسی گروهی بود که فهرستی از وب سایتها را برای عبور از فیلترینگ تهیه و از طریق ایمیل به افراد ارسال میکرد. یکی از اعضای این گروه در مصاحبه با رادیو فردا هدف از تشکیل چنین گروهی را چنین عنوان کرد: «ایران پروکسی تلاش دارد تا با انتشار مجموعه مقالاتی، راههای عبور از این دیوار استبدادی نوین را که ساخته سیاستهای غلط دولتها و افراطی گریهای مذهبی است، به صورت پیشرفته و در این حال قابل فهم برای تمامی کاربران، آموزش دهد. همچنین نرم افزارها و فیلتر شکنهای روز را به کاربران ایرانی معرفی کند» .
حسین رونقی درتاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ همراه با برادرش “حسن رونقی ملکی” در منزل پدریاش در شهر ملکان در آذربایجان شرقی بازداشت شد. برادر وی یک ماه بعد با قرار وثیقهای ۸۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. مهرههای پشت گردن رونقی در این بازداشت براثر شکنجه آسیب دید. او در تاریخ، ۸ آذر ۱۳۸۸ پیش از بازداشت در وبلاگش نوشته بود که:
«برای چندمین بار از طرف سپاه سایبری جمهوری اسلامی ایران تهدید به برخورد قانونی شدهام! سپاهی که بیشتر برای سرکوب صدای منتقدان و معترضان راه اندازی شده است و امنیت و حریم اشخاص تنها مواردی هستند سپاه سایبری از آن دفاع نمیکند. مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعنوان اصلیترین نهاد سپاه سایبری در ارسال ایمیلها و یاداشتهای تهدید آمیز برای کاربران فعال میباشد».
در تاریخ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۸۸ روزنامه کیهان با انتشار گزارشی در مورد وی، اتهامات سنگینی را متوجه این وبلاگنویس کرد. در این گزارش او متهم به اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با سازمانهای خارج از کشور و پول گرفتن از آنان شده بود. با لو رفتن اینکه او بابک خرمدین است، فشارها بر او افزایش یافت و در نهایت به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به ریاست جمهوری به ۱۵ سال حبس محکوم شد. بعد از مشخص شدن هویت بابک خرمدین، باور اینکه جوانی اینچنین کم سن و سال در عرصه مبارزه با سانسور اینترنت فعال بوده و چند سال توانسته بود تا هویتش را از نیرویهای امنیتی پنهان نگاه دارد، برای خیلیها سخت بود و نبوغ او را در زمینه تکنولوژی یادآوری میکرد. آیا اگر در کشور دیگری عرصه برای بروز ایدههای رونقی فراهم بود،به چهره شناخته شده علمی در زمینه علوم کامپیوتر مبدل نمیشد؟
حسین رونقی چند مرتبه به دلیل فشارهای وارده بر وی و همچنین عدم رسیدگی به وضعیت نابسامان جسمانیاش دست به اعتصاب غذا زد و سلامتیاش در خطر بیشتری افتاد. رونقی در تاریخ ۲۴ مرداد ماه ۱۳۹۰ مورد ضرب و شتم در زندان قرار می گیرد و بر اثر این ضرب و شتم به بیمارستان طالقانی در تهران منتقل شده و چندین ساعت را در بیهوشی به سر برد. رونقی در همان شب در حالی که از وضعیت مناسبی برخوردار نبود به زندان اوین بازگردانده شد و از داشتن مرخصی محروم بود.
در آبان ماه ۱۳۹۰ گزارش شد که به دلیل عدم انتقال به موقع به بیمارستان و عدم مرخصی استعلاجی، یک کلیه خود را از دست داده است. این در حالی است که مشرق نیوز در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۹۱ مدعی شد که: «بر خلاف ادعاهای خانواده متهم، بیبی سی و سایر رسانههای حامی رونقی ملکی، نه تنها کلیههای متهم از کار نیافتاده بلکه بیماری وی یک بیماری مادرزادی (تنگی حالب) بوده و ارتباطی با جریان بازداشت و زندان وی ندارد و این مهم توسط دکتر گوران پزشک معالج وی نیز مورد تایید قرار گرفته است. در واقع این بیماری، معمولی بوده و حالت اورژانسی نداشته و فقط بدلیل خودداری حسین رونقی ملکی از درمان، تشدید شده است!».
در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۹۱ بعد از گذشت ٣٢ ماه حبس، با وثیقه یک میلیارد تومانی به مرخصی آمد. او در طی ایام مرخصی نیز پیگیر کمکهای بشردوستانه بود و در جریان زلزله اهر و ورزقان به همراه تعداد دیگری از امدادگران کمپ سرند بازداشت و محاکمه شد.در شهریور، ۱۳۹۲ مادر وی طی نامهای به رهبر جمهوری اسلامی نگرانی خود را اینگونه ابراز کرد: «من مادری مقاوم هستم. مادری که بازجویان حسین تهدیدش میکردند که دخترانش را هم میبرند اما نمیتوانم شاهد زجر کشیدن فرزند بیگناهم در زندان باشم، این چهار سال سختترین روزهای بوده است که ما دیدهایم و کسی نیست به داد ما برسد و صدای ما را بشنود، حسین ۷ بار داخل زندان عمل جراحی کرده است وهر بار برخلاف دستور پزشکها او را به زندان بردهاند و او دوباره مریض شده است.
به خاطر بیتوجهی مسئولان نزدیک به دو ماه است داخل زندان اعتصاب درمانکرده و حاضر نیست خود را درمان کند و به همین دلیل وضعیت جسمی بدی دارد، من بعنوان یک مادر از جنابعالی میخواهم که شرایط آزادی فرزند بیگناهم که جانش در زندان در خطر است را فراهم کنید، قانون میگوید نباید یک شخص بیمار در زندان باشد ولی دادستانی تهران و قوه قضاییه به دلایل نامشخص قانون شکنی میکنند»
رونقی در اردیبهشت ۱۳۹۲ دوباره به زندان بازگردانده شد. او در آخرین پست وبلاگش، قبل از بازگشتن به زندان اینگونه مینویسد: «روزگار سیاهی برای ایرانمان ساختهاند سیاهتر از شب، آبادیها را ویران کردهاند، بذر کینه را بجای عشق کاشتهاند، اندیشههای سلطه گرایانه ریشههای مردم و میهن را میسوزاند، جهل بر عقل حکومت میکند و چنین است که رسم برادر کشی مرسوم میشود و انسانیت میمیرد اما با همه اینها میگویم، دریغا که ایران ویران شود».
گزارش از سایت توانا