اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران خارج از کشور با انتشار بیانیه ای، به تحلیل مذاکرات اخیر هسته ای ایران پرداخته و اظهار عقیده کرده اند که “مصلحت چنین می نماید نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور در این شرایط از دولت روحانی در حل مناقشات هستهای ایران حمایت نمایند. شرایط خطیر فعلی ایجاب می کند که از پیروزی افراطیون داخلی درشکست مذاکرات هسته ای جلوگیری گردد.”
به گزارش ندای آزادی، در بخشی از این بیانیه آمده است : ” پس از هشت سال تنش و تخریب موقعیت بین المللی کشور توسط دولت احمدی نژاد، ایران با بدترین موقعیت سیاسی خود بر سر میز مذاکره با غرب نشست تا مجددا اعتماد سازی کند. آنچه در حال حاضر اهمیت دارد، توجه به روند مذاکرات، انگیزه و اهداف آن و دستاوردی است که با توجه به شرایط فعلی در نهایت برای کشورما مقدور میباشد. داوری در باره این مذاکرات را باید به مرحله پایانی آن موکول نمود تا ارزیابی دقیقتری امکان پذیر باشد.”
متن کامل این بیانیه تحلیلی بشرح زیر است :
پس از سه و نیم دهه تنش میان ایران و آمریکا، اولین گام برای حل مناقشات هستهای بین ایران و غرب در هفته گذشته برداشته شد. گرچه تیم دیپلماتیک کشور موفق نشد به تحریمهای کمر شکن خارجی در این دور مذاکرات خاتمه دهد، اما با در نظر گرفتن خطر جنگ و تداوم بحران های شکننده تر سیاسی و اقتصادی ، از جهاتی می توان گرفتن ِجلوی ضرر بیشتر را منفعت تلقی کرد و دستاورد مذاکرات را از این منظر و با این مقدورات محدود، مثبت تلقی کرد.
پس از هشت سال تنش و تخریب موقعیت بین المللی کشور توسط دولت احمدی نژاد، ایران با بدترین موقعیت سیاسی خود بر سر میز مذاکره با غرب نشست تا مجددا اعتماد سازی کند. آنچه در حال حاضر اهمیت دارد، توجه به روند مذاکرات، انگیزه و اهداف آن و دستاوردی است که با توجه به شرایط فعلی در نهایت برای کشورما مقدور میباشد. داوری در باره این مذاکرات را باید به مرحله پایانی آن موکول نمود تا ارزیابی دقیقتری امکان پذیر باشد.
شرایط سیاسی بین المللی فعلی ایران محصول سالها بی خردی سیاستمدارانی است که به منافع ملی کشور بی اعتنا بودند. در طول سالهای تنش بین ایران و غرب، خصوصاً آمریکا، فرصتهای زیادی درخودکامگی ها سوخته شد. ایران در سالهای ۷۷-۱۳۷۹ از موقعیت بسیار مناسبی برای پایان دادن به مناقشات با غرب، در زمان ریاست جمهوری خاتمی و کلینتن برخوردار بود، اما استبداد رای رهبری و فرمان گیرندگان آنرا در بن بست قرار داد. با روی کارآمدن دولت بوش و مداخله آمریکا در عراق، با وجود نگرانی و آمادگی ایران برای مذاکره، از آنجا که دولت بوش بدنبال مذاکره و حل اختلاف با ایران نبود و هرگز حمایت جدی از تلاش اروپا از خود نشان نمیداد، این فرصت از دست رفت و ایران نتوانست با سه کشور اروپایی هم مشکلات هسته ای خود را حل نماید.
با روی کارآمدن احمدینژاد، که سیاست خارجی و داخلیش، برخلاف خاتمی و هاشمی مورد تایید رهبری بود، ایران وارد تنش جدیدی در صحنه بین المللی گردید و اعتبار خود را به کلی ازدست داد. ایران نه تنها روابطش با دنیای غرب به تیرگی بیشتری گرایید، بلکه بی جهت دشمنانی را نیز در بین کشورهای عربی منطقه برای خود تراشید. ایران عربستان سعودی را به یک دشمن فعال تبدیل کرد و از دوستی ترکیه نیز در منطقه محروم شد و سرانجام با تغییر مسول تیم مذاکره کننده و انتخاب جلیلی توسط رهبری، مذاکرات هسته ای با غرب کاملا با شکست روبرو گردید.
تیم مذاکره کننده فعلی به رهبری ظریف در چنین شرایطی وارد این کارزار و حل مناقشات هستهای ایران با غرب گردیده است. اگرچه ایران نتوانست به عمر تحریمها، که موجب مسدود شدن بیش از صد بیلیون دلار ارز خارجی ایران شده و تحریم نفت و بانکهای ایران خاتمه دهد، اما در شرایطی که دولت بوش و دولت اسرائیل تمامی تلاش خودرا به کار گرفته بودند تا مانع تصویب حق ایران برای غنی سازی، حتی محدود توسط جامعه بین الملل گردند، غنی سازی تا سطح پنج در صد برای ایران امتیاز مثبتی تلقی می شود. هرچند این موفقیت نسبی با هزینه بسیار کلانی که در نظام استبدادی بر ملت تحمیل گردیده ناچیزاست.
با اینحال، با توجه به نتایج خسران آور تسخیر سفارت آمریکا و ادامه جنگ با عراق بعد از آزاد سازی خرمشهر که هر دو با ناکامی مطلق روبرو بوده و پایان توام با خسارت فراوان مالی و انسانی داشته است، برای نخستین بار بعد از انقلاب تیم مذاکره کننده ای توانسته است با موفقیتی نسبی مناقشهای را حل نماید.
اینک ملتی خسته از بی تدبیری و بی کفایتی ها، مخالف با خشونت و جنگ، بدون شک صلح و حل اختلاف را میپذیرد و بر روشهای دیگر ترجیح می دهد. انتخاب دولت جدید و کسانی که منافع ملی را بر منافع شخصی، صلح را بر خشونت و حل مسالمت آمیز اختلافات را بر جنگ ترجیح می دهند، تبلور خواسته مردم در انتخابات گذشته بود.
قدرت پرستان و افراطگرایان که راهی به جز جنگ و خشونت نمی شناسند، بدون شک با این مذاکرات مخالفت کرده و خواهند کرد. در اروپا و آمریکا نیز طرفداران اسرائیل و مخالفین ایران، با اوباما و توافقنامه اخیر به مخالفت برخاسته اند. هدف اصلی همه آنها شکست مذاکرات، ازدیاد تحریمها و نهایتا جنگ با ایران میباشد. افراط گرایان داخلی نیز که منافع شخصی و گروهیشان در ادامه بحران میباشد، مسلما ساکت نخواهند نشست. راست افراطی خطریست که ایران را تهدید می کند.
شکست خوردگان صحنه بین المللی، اسرائیل، عربستان سعودی و دولت های استبدادی عرب نشین منطقه میباشند. اسرائیل و عربستان سعودی هر دو اصرار دارند تحریمهای علیه ایران افزایش یافته و جامعه بین المللی اجازه ندهد که برنامه هسته ای این کشور، ولو کاملا صلح آمیز، ادامه یابد. دولت فرانسه نیز در این شرایط به خاطر توافق های پشت پرده آشکارا از مواضع این دو دولت دفاع می کند.
دولت اوباما، گرچه راهی طولانی در برخورد با راست افراطی و طرفداران اسرائیل در کنگره در پیش دارد، اما حل مناقشات هستهای با ایران را یک پیروزی مهم برای سیاست خارجی آمریکا و صلح در منطقه میداند. این اولین باری است که دولت آمریکا توانسته به جنگ سرد با ایران پس از ثلث قرن خاتمه دهد.
دولت اسرائیل که با تمام توان به مبارزه با توافقنامه بین ایران و اروپا و آمریکا برخاسته بود، قادر نشد از موفقیت در مرحله اول این مذاکرات جلوگیری به عمل آورد. راست افراطی در ایران نیز، همانطور که احمدینژاد در سیاست خارجی خود به دولت اسرائیل بهانه می داد تا جامعه جهانی را در مخالفت با ایران تشویق نماید، با راستگرایان آمریکا و اسرائیل هم صدائی می کند تا این مذاکرات را با شکست روبرو نماید. بنابراین، شکست مذاکرات در ایران، تشدید رادیکالیسم، پایان عمر یک دولت معتدل، جنگ و تشدید تحریمها را به دنبال خواهد داشت. این زمینه ای است برای یک دست کردن قدرت، تکیه بر استبدادی مطلق و امنیتی کردن بیشتر جامعه.
مصلحت چنین می نماید که نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور در این شرایط از دولت روحانی در حل مناقشات هستهای ایران حمایت نمایند. شرایط خطیر فعلی ایجاب می کند که از پیروزی افراطیون داخلی درشکست مذاکرات هسته ای جلوگیری گردد. این شکست برای منافع و امنیت ملی کشور بسیار پرهزینه است.علاوه بر خطر جنگ و اضمحلال اقتصادی، گذر مسالمت آمیز به دموکراسی برای سالهای طولانی به تعویق خواهد افتاد و جنبش مدنی ایران، همه توان خود را در تداوم دیکتاتوری مطلق نظامی – امنیتی از دست خواهد داد. زمان مطلق گرایی در حل مناقشات هستهای کشور به پایان رسیده است. بقای مملکت و زمینه سازی برای تحولات تدریجی، با سرنوشت این مذاکرات گره خورده است. مخالفت با تلاش دولت برای حل مناقشه هستهای و ایجاد اعتماد و اعتبار در سطح بین الملل آب به آسیاب افراطیون خواهد ریخت.
دولت روحانی نیز، در شرایطی که طرفداران اسرائیل در آمریکا، دولت اسرائیل، عربستان سعودی و دشمنان ایران تمام کوشش خود را به کار می گیرند تا ثابت کنند برنامه هسته ای ایران نظامیست، در این فرصت شش ماهه میبایست صادقانه به جامعه بین الملل نشان دهد که این برنامه کاملا صلح آمیز است. صداقت و سلامت درمناسبات داخلی و خارجی شرط اول موفقیت است، امیدواریم دولت جدید در این آزمون، برخلاف دولت قبل سربلند بیرون آید.
اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی ایران خارج کشور
۷ آذر ۱۳۹۲ – ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳