“همکاری مشترک برای راهاندازی و توسعه مدارس امین وابسته به حوزه علمیه” موضوع تفاهمنامهای است که به امضای حوزه علمیه برادران استان تهران و اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران رسیده است. بر اساس این تفاهمنامه با انتخاب حوزه علمیه و توافق اداره کل آموزش و پروش، برخی مدارس دولتی به مدارس وابسته به حوزه علمیه تبدیل میشوند، همچنین قرار است هر سال به شمار این مدارس افزوده شود.
تلاش حوزه علمیه برای گسترش نفوذ در آموزش و پرورش و در دست گرفتن مدیریت مدارس البته تازگی ندارد. بیش از چهار سال است که ستادی برای همکاری حوزه و آموزش و پرورش تاسیس شده و طرحهایی چون استقرار دائم روحانی در مدارس هم از سوی همین ستاد پیشنهاد شده است. امضای این تفاهمنامه اما نشان میدهد عزم حوزه علمیه برای نفوذ هربیشتر در بین دانشآموزان جدیتر شده و دولت هم با این حضور موافقت کرده است.
یک کارشناس مسائل آموزشی در ایران در گفتوگو با “روز” دلیل عزم جدی حوزه را اینطور تحلیل میکند: “هم حوزههای علمیه و هم طیفهای تندروی حاکمیت از خروجی آموزش و پرورش راضی نیستند و در واقع به دنبال این هستند که دانش آموزان را به سمتی که مطلوب حاکمیت است هدایت کنند.”
به اعتقاد او حاکمیت با تدوین سند ملی آموزش و پرورش، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و با همکاری حوزههای علمیه قصد دارد دین گریزی، نگاه منفی دانش آموزان به حاکمیت و… را ترمیم کند.
از سوی دیگر شیرزاد عبداللهی، کارشناس مسال آموزشی در یادداشتی که در روزآنلاین منتشر شد متن تفاهم نامه را برای جامعه فرهنگیان کشور تحقیرآمیز و برخورنده دانست و نوشت: “بر اساس این تفاهم نامه… مدیریت حوزه با استقرار روحانی ثابت، مدیریت تربیتی مدارس وابسته را بر عهده خواهد گرفت. مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران با امضای این تفاهم نامه، سند بی صلاحیتی معلمان و مربیان و مشاوران و مدیران مدارس را امضا کرده و مدیریت دوگانه در مدرسه را پذیرفته است.”
مدارسی برای تامین نیرو در حوزهها
مهران مجیدی نماینده ستاد همکاری حوزه علمیه و آموزش و پرورش در خصوص تفاهم نامه امضا شده گفته است: “این حرکت در چارچوب احکام دینی و مقررات نظام جمهوری اسلامی در راستای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با محوریت و نشر اندیشه تبعیت از ولایت فقیه، رعایت شئون و نهادینه سازی و ضابطهمند کردن تمام فعالیتها از جمله سیاستهای مدنظر است.”
اظهار نظری که به روشنی تمایل حوزه علمیه برای تربیت دانشآموزان به روش مطلوب حاکمیت را نشان میدهد و حاکی از این است که وضعیت موجود مورد رضایت حکومت نیست؛ چنانچه جواد بهشتی، مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور قرآنی، توسعه فرهنگ اقامه نماز و عترت هم پیشتر صراحتا گفته بود از خروجی مدارس راضی نیست: “دانش آموزی که پس از ۱۲ سال از مدرسه فارغ التحصیل میشود دارای خروجی مناسبی از لحاظ دانش، بینش و انگیزش دینی نیست.”
کارشناس مسائل آموزش و پرورشی که با روز گفتوگو میکند هم مسائل مربوط به عفاف و حجاب برای دانش آموزان دختر، ولايت فقيه، مباحث مهدويت، شبهات وهابيت و به طور كلی برطرف كردن شبهاتی راكه از نظر طیفهای تندرو و حوزه باعث دین گریزی دانش آموزان میشود، از اولویتها و دغدغههای حوزه علمیه در مدارس میداند.
اما شیرزاد عبدالهی معتقد است انگیزه های دیگری هم پشت این طرح وجود دارد که کمتر در مورد آن بحث می شود. او به سخنان حجت الاسلام محمد حسن نبوی، معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه اشاره میکند که در مصاحبهای گفته “میانگین استعدادهای ورودی به حوزه پائین است، ما اگر مدارس با جاذبه راه انداختیم که افراد مستعد در آن حضور یابند، آنها را تشویق به حضور در حوزه خواهیم کرد…. با اجرای درست این طرح، بسیاری از ضایعات موجود در شیوه فعلی پذیرش، جذب یا طرد افراد، برطرف میشود… ما الان کار را در دبیرستان و راهنمایی آغاز کردهایم، اما معتقدیم لازمه کار تربیتی جامع این است که از روز اول تربیت، وارد معرکه شویم؛ یعنی اعتقاد به راهاندازی این مراکز آموزشی در مقاطع پیش دبستانی نیز داریم…”
عبدالهی مینویسد: “این سخنان به قدری روشن است که نیاز به توضیح اضافی ندارد. مدارس امین قرار است از پیش دبستانی تا متوسطه نقش مدرسه پیش حوزوی و تامین نیرو برای حوزه ها را ایفا کنند.”
از مدارس وابسته به حوزه استقبال نمیشود
“تفاهم نامه اخیر استقلال آموزش و پرورش را مخدوش می کند و احتمالا با قوانین و مقررات وزارت آموزش و پرورش هم در تعارض است. ضمن اینکه ورود مستقیم حوزهها به کار اجرایی با اصل استقلال حوزهها هم مغایر است.” این را شیرزاد عبداللهی، در یادداشت اخیرش در وبسایت روز نوشته و ادامه داده است: “از سوی دیگر فعالیت روحانی مدرسه، با اختیارات و وظایف مربیان و مشاوران و مدیریت مدارس تداخل پیدا می کند. ورود مستقیم حوزه در امور اجرایی مدارس از نگاه بدنه آموزش و پرورش ناخوشایند و نشانه بی اعتمادی دولت و حوزه علمیه به معلمان و مربیان تعبیر می شود و در آنها احساس تبعیض و سرخوردگی را تقویت می کند.”
گرچه سال ۱۳۸۸ اعلام شد که مطابق تفاهمنامهای بین وزیر آموزش و پرورش و مدیر حوزه علمیه قم، ۴۲۰۰ واحد آموزشی در سطح ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان برای ۵ سال در اختیار حوزههای علمیه قرار میگیرند، اما دو سال و نیم بعد روزنامه شرق خبر داد تعداد مدارس وابسته به حوزههای علميه به ۱۰۰ مدرسه در کشور رسیده که البته سهم حوزههای علمیه در مدیریت مدارس کشور رو به افزایش است. تفاهمنامه اخیر هم برای مدت دو سال اعتبار خواهد داشت.
کارشناس مسائل آموزشی که با روز گفتوگو میکند در خصوص میزان توفیق طرحهایی که منجر به نفوذ بیشتر حوزه در مدارس میشود میگوید: “باید بگویم چنین طرحهایی تا به حال موفق نبوده، چون در طی این هشت سال فقط توانستهاند ۱۰۰ مدرسه حوزوی تاسیس کنند؛ مدرسههایی که برنامه ریزی فرهنگی به عهده پیمانکارهایی از حوزه است و در حاشیه هم برنامه رسمی آموزش و پرورش تدریس میشود.”
او در پاسخ به این سئوال که این مدارس تا چه اندازه با استقبال مردم مواجه میشوند، میگوید: “بستگی به این دارد که آیا هنوز در میان مردم اعتمادی به این قشر وجود دارد یا خیر. الان تنوع مدارس به حدی شده که کسی در کلانشهرها مجبور نیست به فلان مدرسه یا مدرسهای خاص برود اما اگر خانواده ای به این قشر اعتماد داشته باشند فرزندانشان را به این مدارس میفرستند.”
او معتقد است: “استقبال از این مدارس در کلانشهرها بعید به نظر میرسد. در حال حاضر ۱۰۰ مدرسه وابسته به حوزه در کشور وجود دارد که سهمِ کمِ تهران فرضیه نا موفق بودن در کلان شهر ها را ثابت میکند، چرا که در تهران تنها ۱۷ مدرسه وابسته به حوزه وجود دارد.”