یکشنبه اول دی ماه ۱۳۹۲ روزنامه فرهیختگان در ضمیمه خود جشن نامهای، به مناسبت زادروز پدر تاریخ ایران، دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی منتشر کرد.
محمد ابراهیم باستانی پاریزی مرد هزارههاست کسی که کمتر میتوان به او نزدیک شد و کلمه را از جغرافیای زبانش بیرون کشید.
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
باستانی پاریزی دورهٔ دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارائهٔ پایاننامهای دربارهٔ ابن اثیر دانشنامهٔ دکترای خود را دریافت کرد.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تماموقت آن دانشگاه بوده و رابطهٔ تنگاتنگی با این دانشگاه داشتهاست.
استاد باستانی پاریزی از جمله اساتیدی بود که در سال ۱۳۷۸ حکم بازنشستگی خود را، به صورتی غیرمترقبه و همزمان با بازنشستگی ۲۱ استاد دیگر دانشگاه تهران دریافت کرد.
وی بیاغراق از مفاخر علمی کشور محسوب میشود. ایشان صاحب ۷۰ اثر هستند که از جملهی آن میتوان به: پیغمبر دزدان (چاپ بیستم ۱۳۹۱)، مجموعه هفتی (سبعه ثمانیه)، ذوالقرنین یا کوروش کبیر و بارگاه خانقاه اشاره کرد.
این جشن نامه شامل آثار و گفتاری از:
بهاالدین خرمشاهی، دکتر محمد بقایی ماکان، سید محمود دعایی، حسن محمودی، دکتر ایرج پارسینژاد، خسرو سینایی، هوشنگ مرادی کرمانی، دکتر حمید میرزاده، کریم رجبزاده، منصور علیمرادی، محمد علی علومی، دکتر حسن گلمحمدی، حسن نیکبخت، فرشاد قربانپور، محسن بنی فاطمه، علی چنگیزی، سید جواد میرهاشمی؛
درباره شخصیت و آثار دکتر پاریزی به همراه گفتگویی اختصاصی با ایشان است که در ۱۶ صفحه در ویژهنامه ادب و هنر روزنامه فرهیختگان آورده شده است.
مهدی وزیربانی مقدمه گفتگوی خود را با دکتر باستانی پاریزی چنین آغاز میکند:
حکایت همچنان باقی بود و باقی خواهد ماند تا قلم دست به دست برای تن تاولزده تاریخ، ترانه توتم باشد. لحاظ تفکر و آیین و تهاجم روایت نامهای است که تنها از خودنویس منصفانه بزرگانی چون محمدابراهیم باستانی پاریزی بر چلیپای عمر میچکد؛ مردی که برای تمام فصول فرهنگ تبار ما پابرجاست؛ رقصندهای در باد کلمات و آوازه خوانی که پشت چهره غبار گرفته و آن کلاه شاپو و عصایی که هر برخوردش به زمین نت قدمهای مردی را بر میدارد که تاریخ و تاریخ نویسی با نام او همراه است. به واقع مردی که از روستای کوچک «پاریز» به قامت رعنای پایتخت گام گذاشت و اینک مدرک دکترای تاریخ دانشگاه تهران با نام و امضای او اعتبار دارد. کسی که از «ولیعهد حاج آخوند» به «امیری کتابت تاریخ» رسید. محمد ابراهیم باستانی پاریزی با بیش از ۷۰ اثر مکتوب در حوزه تاریخ، شعر و مقاله به یکی از مهمترین شخصیتهای آکادمیک ایران تبدیل شده است؛ مردی که قرار است کرسی دانشگاهی به نام او تاسیس شود و آیندگان و نسل خوش فرجام دانش پژوه ایران در سالهای دور به خدمات بیکتمان او احترام بگذارند. محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تاریخ ناطق و رسمی این روزهای ماست.
هوشنگ مرادی کرمانی در خاتمه این جشنامه این طور نوشت:
دکتر باستانی پاریزی تاریخ را مردمی نوشت و تاریخ را از دانشگاهها و مدارس و کلاسها به خانهها برد و مردم با تاریخ بهتر و زیباتر آشنا شدند و نه سر کلاس با معلم و چیزهای دیگر. برای اینکه این تاریخ خونبار و ظالمانه و تلخی که کشور ایران و شهر کرمان داشته خواندنی و جذاب شود، از دست کسی هیچکاری بر نمیآمد جز دکتر باستانی پاریزی. ایشان با مطایبه و شوخی و قلم شیرین و جذاب و اینکه همیشه حاشیه در مطلبش بیشتر از متن است توانسته واقعهای را که میتوانسته است بسیار بسیار تلخ باشد خواندنی و جذاب کند. کرمانیها آدمهایی هستند که وقتی خیلی حرف و درد و دل برای گفتن داشته باشند، مرتب حرفشان را قطع میکنند و میروند وسط حرف بعدی! و ته هر کدام از حرفهایشان هم میگویند: «ببخشید من حرفهایم را برایتان هم میزنم» یعنی برای تو، توی هم حرف میزنم. باستانی پاریزی هم به همین ترتیب است و اصلا از کرمانیها جدا نیست! و نثری را هم که باستانی مینویسد به اعتقاد من به همین ترتیب است و او باید اولش بنویسد: «من حرفهایم را برای شما هم میزنم!».
جشننامه زادروز دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی (مرد هزارهها) را میتوانید از اینجا بخوانید.