“خدا رحمت كند آن كس را كه حق را بنگرد و يارى كند، يا ستمى مشاهده كرده آن را نابود سازد و حق را يارى داده تا به صاحبش بازگردد.”
نهج البلاغه، قسمتى از خطبه ٢٠٥
پس از حادثه كوار و دستگيرىهاى پى در پى و احكام صادره براى تعدادى از دراويش، بيش از پيش پى مىبريم كه در اين هزار توى سياست گويى صداى داد ما به جايى نرسيده كه هيچ، بلكه دستگاه قضايى از بركاتِ دستگيرى دراويش بى گناه تنها به خوش خدمتى به “خواص” مشغول است! همان خاصگانى كه دل به خانه وسيع دنيا بستهاند و با ناحق كردن و بى حرمتى به حريمِ ديگران، آخرت را به فراموشى سپرده اند و ما دراويش خوش بينانه تلاش كرديم كه در زمين خشك و بى حاصل اينان داد بكاريم اما حاصل همين است كه هم اكنون شاهديم “بيداد”.
اين دو سال و نيم گذشته وكلا و خانواده هاى دراويشى كه مورد ظلم واقع شده اند به همه مراجع مربوط به پرونده هايشان مراجعه كرده تا از طريق قانون، به ظلم رفته بر ايشان و ادعاى داد خواهى شان رسيدگى شود اما آنچه كه البته بجايى نرسيد صداى عدالتخواهانه دراويش بود و با وجود مستندات دال بر شاكى بودن، متاسفانه متشاكى شدند. همانگونه كه در احكام صادرهی اخير در مورد سه درويش كه در حادثه كوار مورد اصابت گلوله قرار گرفتند براى چندين و چند باره شاهد اين جور مضاعف شديم. در خبرهاى قبلى سايت ذكر شد اين سه تن در حادثه كوار و حملهی مسلحانه به دراويش اين شهر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و بشدت مجروح شدند و از آن جايى كه قانون در دستگاه قضايى ما شامل “خودى و غير خودى” مى شود! اين سه تن نه تنها نتوانستند شاكى شوند بلكه هم مضروب و هم محكوم شدند و ضاربين هم كه حكايتشان معلوم است، لابد هم محبوب و هم ترفيع درجه گرفته اند!
هر بار با صدور اين احكام بيشتر در مىيابيم كه با به روى كار آمدن دولت جديد اتفاق خوشايندى كه حاكى از تحول در زمينه هاى “عدالت اجتماعى” كه از جمله آن رعايت حقوق اقليت هاست هنوز واقع نشده و اين دولت گويى روند “بى مهرى” دولت قبل را ادامه و آن را كاملتر مى كند، گويى حكايت همان “دو صد گفته است” كه در شروع كار هر دولت بارها و بارها آنها را شنيده ايم اما اى كاش اين دو صد گفتهها تبديل به نيم كردار مىشد. بهر جهت ما دراويش كماكان پى گير نقض اين احكام ناعادلانه از طريق قانون خواهيم بود تا ثابت كنيم به دنبال هيچ گونه هرج و مرج طلبى و يا مظلوم نمايى نيستيم زيرا مردم شريف ما در تمامى اين سالها به عيان شاهد و ناظر جور رفته بر دراويش بوده اند، بلكه منظور ياد آورى و تذكر مجدد به همان عده خاص است كه تا ديرتر نشده در امتداد حق خواهى مردم قدم برداشته و به ياد بياورند از “یک پیکر بودن انسانها را” كه وجه اشتراك در “انسانيت” بايد باشد و نه در طرز تفكر.